خاطرات سفر و حضر (177)
اسماعيل كهرم
دو پستاندار شاخص دنيا كه در عالم داشتيم از دست داديم. يكي شير ژيان ايراني و ديگري ببر بيان، ببر مازندران و يا ببر هيركاني. اولي يعني شير ژيان به نام ايران ثبت شده است.
اسمهاي علمي به همين منوال نوشته ميشوند: Panthera Leo Persiea حرف اول بزرگ و بقيه همه كوچك و زير اسمها خط كشيده ميشود. نام آخر همان پرسيكا است كه از فارس و پرشيا گرفته شده است و ببر مازندران Panthera Tigris rirgata تفاوت ايندو آن است كه اولي در ايران منقرض شد ولي در جهان هنوز وجود دارد در حالي كه ببر مازندران، به كل و به طور قطع در جهان منقرض شده است. در هندوستان در قسمت شمال اين كشور پهناور (سه برابر ايران عزيزمان)، رفته بودم در دهلينو و عمارت زيباي شاهجهان. شنيدم باغوحشي آن نزديكيها است كه شير ايراني در آن است. شب تا صبح خوابم نبرد. لحظه ديدار نزديك بود و من بيصبر و طاقت. صبح زود يك تاكسي گرفتم. برخي كارها را ميتوان در هند با قدري پول حل كرد. سه ساعتي در راه بودم. به باغوحش رسيدم. شير ايراني برحسب تعريف شامپيون جونز كه در سال 1324 آن را حوالي دزفول ديده بود كوچكتر از شير آفريقايي با يالسياه يا تيره بوده. اين آخرين ديدار از شير ايراني در ايران بوده. ببر مازندران در سال 1332 توسط سروان هنرورنامي در استان گلستان فعلي شكار شد و از جنازه او بر روي چهارپايه عكسبرداري شد. اين عكس به كرات به چاپ رسيده و عظمت و شكوه شير ايراني را نشان ميدهد. چنين شكوه و عظمتي ديگر در ايران به منصه ظهور نرسيد. شير ايراني ديگر در اين خطه مشاهده نشد كه نشد كه نشد!