• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5195 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۶ ارديبهشت

بازخواني جايگاه هنري غلامحسين بنان در گفت‌وگو با ميرعليرضا ميرعل ‌نقي

بنان، معيار آواز ايراني است

سيمين سليماني

مقام غلامحسين بنان در عالم هنر چنان است كه بي‌راه نيست اگر او را چهره بي‌بديل تاريخ موسيقي ايران توصيف كنيم. نامي كه يادآور صدا و قطعاتي جاودان است. بنان هم نزد متخصصان موسيقي و هم در ميان مردم چهره‌اي محبوب بود و طرفداران و مخاطبان زيادي داشت. او در شمار اولين خواننده‌هايي است كه با نت آشنا بودند و به آن اشراف داشتند. به او القاب زيادي داده و توصيف‌هاي گوناگوني از هنرش كرده‌‌اند اما توصيف ميرعلي‌رضا ميرعلي‌نقي شايد به نوعي جامع‌ترين توصيف‌ها هم باشد؛ او بنان را «معيار آواز ايراني» مي‌داند و در گفت‌وگو با «اعتماد» در اين باره توضيح داده است. ويژگي‌هاي برسازنده اهميت هنري بنان متعددند و شرح آنها در اين مجال نمي‌گنجد و مهارت مثال‌زدني‌اش در دكلماسيون صحيح و اداي بي‌نقص كلام تنها يكي از آنهاست. او 10 ارديبهشت 1290‌زاده شد و 8 اسفند 1364 در زادگاهش تهران درگذشت. در آستانه زادروز بنان سراغ ميرعليرضا ميرعلي‌نقي، پژوهشگر و تاريخ‌نگار موسيقي معاصر ايرا ن رفتم و با او درباره اهميت، تاثير و جايگاه غلامحسين بنان در موسيقي آوازي ايران گفت‌وگو كردم.

  پيش از هر چيز و براي آغاز كلام درباره اهميت و البته تاثير آقاي بنان در موسيقي آوازي ايران بگوييد.
اهميت آقاي بنان در موسيقي آوازي در اين است كه ايشان تنها خواننده‌اي است كه پل رابط ميان سنت قديم و رهيافت‌هاي جديد آواز در دوران تجدد است؛ يعني ايشان هم وارث سنتي است كه با افرادي همچون سيد حسين طاهرزاده و شيخ طاهر ضياء‌الذاكرين مرتبط مي‌شود و هم وارث دوران تجدد آواز است كه به علي‌نقي وزيري و شاگردان ايشان نظير استاد روح‌الله خالقي و استاد موسي معروفي در سبكي كاملا متفاوت مرتبط است. ايشان با بهره گرفتن از اين تفاوت، آثار درخشاني را آفريده و هيچ خواننده‌اي به اندازه ايشان چنين توفيقي را نداشته است. در واقع اگر تاريخ آواز ايراني را از لحاظ تنوع سبك و تاثير در مردم، از طريق رسانه بررسي كنيم، بايد آن را به قبل  و بعد  از  بنان تقسيم كنيم.
  در ادامه سوال پيشين، ايشان جزو اولين خواننده‌هايي بودند كه با نت يا همان خط بين‌المللي موسيقي آشنا و آگاه به آن بودند. در آن دوره اين موضوع  چقدر  مهم  بود؟
بله؛ اما قبل از ايشان سركار خانم روح‌انگيز بودند. خانم بتول عباسي ملقب به روح‌انگيز كه خواننده اختصاصي مدرسه عالي موسيقي كلنل علي‌نقي خان وزيري بودند و طبق تعليمات كلنل، همزمان، هم با خواندن و نوشتن زبان معمول فارسي آشنا شدند و هم خط نت را آموزش ديدند. از آن زمان صفحه سنگي گرامافون با تار آقاي حسين سنجري موجود است. در آن زمان آشنايي با خط نت موضوع بسيار مهمي بود كه هر خواننده‌اي هم به آن دسترسي نداشت. خانم روح‌انگيز، زنده‌ياد عبدالعلي وزيري و آقاي بنان سه نفري بودند كه  در آن  دوران با  خط نت آشنا  بودند.
  يك نكته جالب در شهرت بنان اين است كه او، هم در ميان قشر متخصص موسيقي طرفدار دارد و هم در ميان مردم عامه؛ منظورم اين است كه طرفداران او صرفا موسيقي‌شناس يا صرفا مخاطب عام نيستند. به نظر شما اين تنوع مخاطبان به چه ويژگي‌هايي در او برمي‌گردد؟
بله؛ آقاي بنان هم در قشر فرهيخته طرفداران پر و پا قرص داشت و هم در ميان مردم؛ منتها مردم عامه خير؛ چرا كه آقاي بنان از هيچ جهتي خواننده عامه نبوده و نيست و بهتر است به جاي اصطلاح مردم عامه، از عنوان افراد غيرمتخصص يا طبقات مياني موسيقي استفاده كنيم. ايشان هم با آوازهاي سنگين خود و با برنامه گل‌ها بين طبقه برگزيدگان و متخصصان موسيقي جايگاه خيلي والايي داشتند و هم با ترانه‌هاي زيبايي كه خواندند از قبيل الهه ناز، دگر چه مي‌خواهي، دخترك فال‌بين، بخت بيدار و تعداد زيادي ترانه ديگر كه با همكاري سه آهنگساز بسيار خوب آن زمان اكبر محسني، مهدي مفتاح و نصرالله زرين‌پنجه ساخته شده است در ميان مردم فرهيخته و قشر مياني جامعه هم طرفدار داشت. اين به اين دليل بود كه ايشان به معني مطلق توانا بود؛ توانا در اجراي هر عاملي كه به نوعي به شيوه‌هاي بيان در موسيقي مربوط مي‌شود از سونوريته خوب گرفته تا شنوايي موسيقايي فوق‌العاده، هوش خيلي قوي و ضرب‌شناسي، شعر‌شناسي، كاربرد به جاي ادوات تحرير و فرهنگ و فرهيختگي و شخصيت اجتماعي بسيار متين ايشان كه خيلي عامل موثري بود. اين گستردگي مخاطب ايشان در آن سال‌هاي فعاليت خود وجود داشت اما در سال‌هاي بعد از فوت ايشان خيلي بيشتر شد يعني انگار يك انرژي از آقاي بنان آزاد شد كه به شهرت ايشان بسيار كمك كرد و براي كساني كه آن دوره‌ها را ديده‌اند و شاهد هستند كه شهرت آقاي بنان بعد از مرگ ايشان بيشتر شده است،  مي‌تواند  خيلي جالب  باشد.
  ويژگي شيوه آوازي آقاي بنان را از زبان شما بشنويم و اينكه چرا كار ايشان منحصر به‌فرد است و چرا خوانندگان حال حاضر نمي‌توانند به اين نقطه برسند؟
ايشان در آوازهايي كه مي‌خواند اگر پيرو سنت بود، كارش تركيبي بود از سيد حسين طاهرزاده و اديب خوانساري كه آقاي بنان عشق مفرطي به هر دوي اينها داشت به ويژه به مرحوم اديب و اگر در شكل تجدديافته آن بود دقيقا همان خط ملوديك استاداني مثل وزيري، خالقي، صبا و موسي معروفي را اجرا مي‌كرد و نمي‌شود گفت كه شيوه ايشان بوده است، ولي در قسمت‌هايي كه به تكنيك آواز مربوط مي‌شود مثلا در تحريرها، بخشي از آن مثل يادگيري شيوه‌هاي بلاغت شعري در موسيقي مثل بيان خبري، سوالي، استفهامي و... اكتسابي بوده است اما در استعداد ذاتي آقاي بنان هم شكي نيست و مي‌بينيم كه بسياري از آوازها را به زيباترين شكل ممكن خوانده‌اند. حالا اينكه به چه دليل خوانندگان حال حاضر نمي‌توانند به اين نقطه برسند، يكي به اين خاطر است كه اساسا هدف خوانندگان حاضر از موسيقي و به ويژه آواز با هدف خوانندگان گذشته كه شاخص آنها مرحوم استاد بنان بود در كل متفاوت و حتي مخالف است يعني در دو مسير كاملا متضاد قرار دارند و دوم اينكه پرسش‌هاي اين دوستان امروزي از هنر و آواز و خواست ايشان و به ويژه زيبايي‌شناسي اينها چه در موسيقي و چه در شعر به هيچ عنوان ربط و تناسبي با خواست‌ها و خواهش‌هاي زيبايي‌شناسانه بنان و هم‌نسلان ايشان ندارد و زماني كه قصد متفاوت  باشد  طبيعتا  راه  هم  متفاوت  خواهد  بود.
  حالا كه صحبت از قياس آمد اگرچه قياس مع‌الفارق است ولي در ميان خوانندگان معاصر كدام خوانندگان  را  هم‌تراز   با  بنان مي‌توان  ديد؟
اگر بنا بر قياس باشد كه من با قياس موافق نيستم، در واقع هيچ كدام؛ نه از خواننده‌هاي معاصر زنده نه آنهايي كه فوت كرده‌اند، هيچ‌كس هم‌تراز با بنان نيست يعني واقعا نظير بنان را نه قبل و نه بعد از آن داشتيم ايشان كاملا منحصر به فرد است.
  بعضي‌ها بنان را توانمندترين و بزرگ‌ترين اجرا‌كننده سبك وزيري- خالقي مي‌دانند؛ اساسا ويژگي اين سبك چيست؟ اصلا آيا چنين عنواني سبك وزيري -  خالقي در  مورد  ايشان درست  است؟ 
عنوان سبك وزيري - خالقي براي سبك آواز آقاي بنان درست است ولي كافي نيست چرا كه آقاي بنان هم به اين سبك و هم به سبك سنتي مسلط بود و بر اساس استعداد ذاتي منحصر به فردش، هر وقت مي‌خواست به هر كدام از اين دو فضا وارد مي‌شد. ويژگي آن چيزي كه به عنوان سبك موسيقي وزيري- خالقي از آن نام مي‌بريم، موسيقي عصر تجدد است كه مي‌توان با چند مشخصه آن را كادربندي كرد: يكي فاصله گرفتن آگاهانه از رديف‌هاست نه به معني دوري از رديف و پشت سر گذاشتن آن، بلكه به معني فاصله گرفتن آگاهانه و عدم پيروي كوركورانه از الگوهاي رديفي و خلق نغمات جديد بر اساس كاراكتر نغمات ايراني، بدون انجام كارهاي نامأنوس و نامطبوع. ويژگي ديگر اين مكتب اين است كه موسيقي را از حالت بداهه‌نوازي محض به موسيقي پيش‌نوشته و اركسترال تبديل كرد طوري‌كه در اركسترال هر ‌سازي نقش خاص خود را داشت و تغيير رويكرد به شعر هم در  آن  مطرح  بود.
  در برخي نوشتارها بنان را تاثيرپذيرفته از اساتيدي همچون سيد حسين طاهرزاده، قمرالملوك وزيري و اديب خوانساري مي‌دانند. نظر شما در اين رابطه چيست؟
اينكه بگويم بنان تاثيرپذيرفته از اساتيد بزرگي است كه قمرالملوك وزيري هم جزو آنها باشد درست نيست؛ اول اينكه قمر به هيچ‌وجه استاد نبود و در خوانندگان خانم اصلا استاد نداريم. خوانندگان خوب و حتي خواننده بزرگي مثل قمر داريم ولي هيچ خواننده خانمي در تاريخ موسيقي ما به مرحله استادي و تاثيرگذاري در حد سبك و خلاقيت نرسيده و ذكر اين عنوان در اينجا نابجاست. من فكر مي‌كنم كه بنان در وجه كمتر، از طاهرزاده و در وجه خيلي بيشتر يعني وجه غالب از اديب تاثير گرفته و خود ايشان هم اين را مي‌گفت و به اين مساله اذعان داشت. اساسا به سبك و شيوه آوازي اديب خوانساري عشق بسيار مفرطي داشت ولي ايشان اصلا مقلد صرف نبود و هميشه ضمن درهم‌آميزي تاثيراتي كه از خوانندگان مختلف گرفته بود، ابتكارات و تاثيرگذاري خودش را هم داشت. البته اين موارد بيشتر با شنيدن  نمونه‌ها  ميسر است  نه  با  اين  كلي‌گويي‌ها.
  درباره همكاري‌هاي بنان با ديگر هنرمندان بگوييد؛ شمار زيادي از آثار فاخر ايشان با مرتضي محجوبي رقم خورد، درست است؟ به جز آقاي محجوبي چه  افراد  ديگري  با   اتمسفر  موسيقايي  بنان بيشتر هم‌نوا    بودند؟ 
بله، همين طور است؛ شمار زيادي از آثار فاخر ايشان با مرتضي محجوبي رقم خورده اول به اين علت كه عنصر قوي مثل استاد روح‌الله خالقي از لحاظ هنري در ميان بوده و دوم اينكه وجود برنامه گل‌ها و مديريت مرحوم داوود پيرنيا در اين اتفاق كه بنان با محجوبي هم‌نوا شود خيلي موثر بوده و علاوه بر اين، يك كاراكتر فرهنگي‌- طبقاتي بود كه هم در ساز محجوبي وجود داشت هم در آواز آقاي بنان و آن، حالت اشرافي‌گري آنها بوده است البته اشرافي‌گري در اينجا ماهيت مالي و اقتصادي ندارد بلكه خصلت فرهنگي است. رويكرد فرهنگي بنان و محجوبي تا حد زيادي مثل هم بود اما به نظر من بهترين هم‌نواز بنان حتي قبل از استاد محجوبي، مرحوم استاد لطف‌الله مجد است يعني آواز بنان با تار مجد و پس از آن با ويولن استاد ابوالحسن صبا بسيار همخوان است و تا جايي كه مي‌دانم خودشان هم سال‌هاي سال شاگرد ويولن  استاد  صبا  بودند.
  اما خواننده‌اي با اين مختصات آوازي و با اين ويژگي‌هاي منحصر به فرد در دهه چهل و تقريبا دو دهه پيش از مرگ، از صحنه‌هاي اجراي موسيقي كناره‌گيري كرد. چرا   اين  اتفاق  افتاد؟ 
كناره‌گيري جناب بنان از صحنه موسيقي، آواز و كار در رسانه جمعي دو علت داشت؛ يكي به هم خوردن برنامه گل‌ها بعد از عزل مرحوم داوود پيرنيا و مرگ موسيقيدانان درجه اولي كه با ايشان كار مي‌كردند نظير استاد مرتضي محجوبي، استاد روح‌الله خالقي و استاد موسي معروفي و بعد از آن، شروع ابتذالي كه بنان از آن رنج مي‌كشيد به همين دليل بنان در سال ۴۵ در اوج توانايي كناره‌گيري كرد.
  در يكي از يادداشت‌هاي خودتان خوانده بودم كه «آقاي بنان حوصله لازم براي معلمي آواز نداشت» البته خيلي وقت‌ها هم گفته مي‌شود لزوما يك خواننده خوب، مدرس نيست و البته برعكس اين گزاره نيز صادق است. اصلا در ايشان تمايلي به تربيت  شاگرد  بود؟ 
در ايشان تمايلي به تربيت شاگرد به معناي مدرسه‌اي و معلمي صِرف به شكلي كه با شاگردان، از نقطه صفر كار كند، نبود. ايشان هيچگاه معلم صِرف نبود بلكه مايل بود كه شاگرد، اصول و مباني درست آواز را نزد استاد ديگري آموخته باشد و بعد نزد ايشان، ظرايف، دقايق و زيبايي‌هاي هنري را كار كند چرا كه اصل هنر و آواز در آنجاست. به هر روي ايشان يك خواننده بزرگ اركسترال و خواننده بسيار تواناي مجلسي بود كه عمرشان را وقف اجرا و ضبط‌هاي عالي كرده بود و اساسا تدريس، براي ايشان امري جنبي بود، برخلاف بعضي استادان ديگر كه تدريس براي‌شان اول و آخر زندگي بود، آقاي بنان اين‌طور نبود. ايشان تمايلي به تربيت شاگرد نداشت در عين حال دست رد به سينه هيچ فرد با استعداد و مشتاقي نمي‌زد. هركسي به سهم خودش توانست از ايشان بهره‌هايي ببرد‌ از جمله مرحوم احمد ابراهيمي و مرحوم كاوه ديلمي كه به‌طور مستقيم شاگرد ايشان بودند و مرحوم محمودي خوانساري كه به‌طور غيرمستقيم شاگرد ايشان بود. البته افراد ديگري هم بودند كه به‌طور غيرمستقيم از جناب  بنان  بزرگ  تاثير گرفتند.
  اگرچه آثار آقاي بنان هر كدام ويژگي خود را دارند ولي به نظر شما آثار شاخص ايشان كدام‌ها هستند؟ مثلا برخي آثارشان مثل ‌اي ايران، بهار دلنشين، ديلمان يا  كاروان يا   الهه  ناز   بين  مردم  بيشتر  شناخته‌ شده   هستند. 
آثار شاخص ايشان را مي‌توان به سه دوره تقسيم كرد: دوره اول، دوره‌اي است كه توسط موسسه فرهنگي هنري ماهور منتشر شده و كار بسيار ارزشمندي است به نام «آثار استاد بنان روي صفحه‌ها‌ي گرامافون.»  اين آثار مربوط به سال ۱۳۲۰ بوده و شاخصه‌هاي هنري و توانايي‌هاي صوتي ايشان را نشان مي‌دهد. اين دوره كه صفحات سنگي است، تا چندي پيش ناياب بود ولي در حال حاضر در دسترس قرار گرفته است. دوره دوم كار ايشان كه دوره بسيار مهمي است، دوره راديو و برنامه گل‌ها است كه از سال ۳۴ شروع شده و تا سال ۴۵-۴۴ ادامه دارد. در اين دوره حدود 300 برنامه از ايشان در راديو ضبط ‌شد و بيشتر شامل آوازها و ساخته‌هاي سنگين بود، ساخته‌هايي كه از درك عامه دور بودند و بيشتر مورد عشق و علاقه متخصصان موسيقي و دوستداران اعتلاي موسيقي ايراني بود كه مي‌توانم از هر كدام يك نمونه بيان كنم به‌طور مثال، دلتنگ با آهنگسازي استاد علي‌نقي وزيري، آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا با آهنگسازي استاد روح‌الله خالقي، مرغ حق با آهنگسازي استاد موسي خان معروفي و تنظيم استاد خالقي، ديدي ‌اي مه با آهنگسازي استاد حسين ياحقي و تنظيم استاد خالقي و مهم‌تر از همه، كاروان ساخته استاد مرتضي خان محجوبي با تنظيم استاد خالقي و استاد جواد معروفي. دوره سوم آثار ايشان، بعد از تصادف با اتومبيل و نابينايي يكي از چشم‌هاي‌شان است كه باعث تغيير و تحولات روحي در ايشان شد. در اين دوره كه از سال ۱۳۳۷ آغاز مي‌شود، در كنار ضبط برنامه سنگين گل‌ها، شروع به خواندن ترانه‌هايي مي‌كنند كه دوست داشتند با آنها به ذوق عمومي و طبقه متوسط در حال گسترش، نزديك شوند. خاطرنشان مي‌كنم كه اين طبقه از طبقات متوسط فرهنگي بود نه از طبقه فرودست و عوام، گرچه به زعم آقاي بنان اين تصنيف‌ها شامل موسيقي‌هاي سبك‌تري نسبت به موسيقي‌هاي آوازي سنگين يا گل‌ها هست ولي الان كه نگاه مي‌كنيم اين آثار كه به قول ايشان پوپوليستي و مردم‌گرا بودند، آثاري سنگين و فاخر هستند به ويژه آن دسته از آثاري كه با همكاري سه استاد هم‌نسل، دوست، آشنا، معاشران و رفقاي آقاي بنان در يك قالب بود كه بدون ترتيب مي‌گويم و قبلا نيز گفته‌ام اكبر محسني، نصرالله زرين‌پنجه و مهدي مفتاح. البته از آثار ديگران هم در اجراها استفاده كرده‌اند ولي اين سه نفر شاخص‌تر هستند كه خوشبختانه تمام آنها به سعي و همت مرحومه خانم پريدخت بنان، همسر استاد و همت موسسه فرهنگي و هنري ماهور منتشر شده و بعد از سال‌ها و بلكه دهه‌ها در دسترس مردم قرار ‌گرفته است. اگر دوره چهارمي براي آثار ايشان در نظر بگيريم، شامل ضبط‌هاي خصوصي و خانگي است كه به همت هنرمند عزيز، باذوق و عنصر فداكار موسيقي آقاي علي رستميان در موسسه فرهنگي هنري چهارباغ، در قالب 9 سي‌دي منتشر شده كه  در دسترس  همه  قرار  دارد.
  شما درباره آقاي بنان پژوهش‌ها و مطالعات زيادي داشته‌ايد و طبعا دامنه دانش و آگاهي شما فراتر از فضاي محدود ماست. با اين حال مي‌خواهم در بخش پاياني فارغ از آنچه پرسيده شده، ناگفته‌هايي درباره اين  هنرمند  فقيد   را  بيان  كنيد.
بنان معيار آواز ايراني است. البته آواز ايراني دو معمار بزرگ دارد. يكي سيد حسين طاهرزاده و ديگري اكبر گلپايگاني است. اما معيارها چند نفرند كه در كنار اين دو استاد بزرگ هستند كه 60 -50 سال باهم فاصله سني دارند. بزرگ‌ترين آنها عبارتند از: اديب، تاج، ظلي، قوامي، بنان و شهيدي كه زنده‌ياد بنان يكي از هنرمندان بزرگي است كه به عنوان متر و معيار هنري مي‌توان از اجراهاي ايشان نكات بسياري آموخت به ويژه در برخورد با شعر و نحوه استفاده از تحريرها، سكوت‌ها و زيبايي‌شناسي خاصي كه در پرورش ملودي همراه با شعر است. مهم‌ترين نكته‌اي كه در حال حاضر مي‌توانم بگويم اين است كه نوآموزان و جواناني كه براي يادگيري موسيقي ايراني در بخش آوازي مي‌آيند، هيچگاه گفتمان مسلط يك دوره را كه در اين 40 -30 سال اخير بوده ملاك و معيار مطلق قرار ندهند بلكه آن را هم به عنوان يكي از شاخصه‌ها در كنار شاخصه‌هاي ديگر در نظر بگيرند و به سبك آوازي استاد بنان به عنوان يك معيار عالي براي آموزش  توجه  ويژه‌اي  داشته   باشند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون