ملت در زمين
و مسوولان
در آسمان
اميد فراغت
متاسفانه گاه احساس ميشود برخي مسوولان مملكت هيچ تعهدي به روند طبيعي حركت جامعه امروز ايران ندارند و تنها به دنبال تاكتيكسازي و اجراي فن و فنوني براي حفظ و بقاي موجوديت خودشان هستند. حتي احساس ميشود قضاوتهاي تاريخي نيز برايشان مهم نيست و به تعبيري تعهد و تعلقي به آينده ندارند! مسوولان مملكت متوجه باشند اين مُلك و سرزمين ميراثي است كه بايد نسبت به گذشته توسعه كمي و كيفي بيشتري پيدا كرده باشد در غير اين صورت «بيگاري حضور معني و مفهوم پيدا ميكند.» نكته مهم و كليدي در جهان امروز اين است كه فناوري و تكنولوژي در قالب دادههاي شبكههاي اجتماعي، جوامع كمتر توسعه يافته را از نظر ذهني جهش داده است بنابراين سوال مهم و كليدي اين است آيا مسوولان مملكت متناسب با اين جهش ذهني جامعه، در زمينه روش و منش مملكتداري جهش ذهني پيدا كردهاند؟ آيا مسوولان مملكت متوجه هستند كه ادبيات غالب زير پوست مملكت چيست؟ اگر ميدانند پس دليل پافشاري بر مواضع خودشان چيست؟ چرا آنچه را كه آنان ميپسندند براي اكثريت ملت غير قابل درك است؟ متاسفانه بين مردم و مسوولان مملكت مفاهمه و درك و شناخت مشترك در موضوع اقتصاد، سياست و فرهنگ وجود ندارد و بهتر است اينطور بيان شود اكثريت ملت ايران واقعيتگرا و روي زمين زندگي ميكنند و با پوست، گوشت و استخوان و حواس پنجگانه واقعيتهاي تلخي مثل بيكاري، گراني، بيعدالتي و... را احساس ميكنند اما اكثريت مسوولان كشور در آسمان سير و سلوك دارند و براساس خواب ديدن، رويا، فال و سركتاب و از اين دست پندارههاي ذهني مملكتداري ميكنند و براساس تحليل و تفسيرهاي متناسب با پندارههاي ذهنيشان احساس ميكنند در آستانه ورود به بهشت برين هستند اما هنوز نميدانند قدرت فقرِ اقتصادي، سياسي و فرهنگي انواع و اقسام ايدئولوژيها را ويران ميكند و جهنم را به ملت هديه ميدهد.
وقتي امام معصوم مدعي است اگر فقر از يك در وارد شود ايمان از درِ ديگر خارج ميشود آيا مسوولان مملكت به معني و مفهوم اين گزاره عميق انديشه و تفكر ميكنند؟ آيا مسوولان متوجه هستند فقر اقتصادي و معيشتي قاتل انواع و اقسام شعارهاي حماسي و احساسي است؟ جامعه امروز ايران به واسطه دسترسي آسان به اطلاعات دهكده جهاني به درستي متوجه ديالوگهاي مشترك حكمرانان كشورهايي مثل كرهشمالي، ونزوئلا، كوبا، طالبان و... شده است و حتي با مطالعه تاريخ متوجه ادبيات عدالت، برابري و برادري و اقتصاد دولتي آلمان شرقي و اقتصاد بازار آزاد آلمان غربي و نتايجي كه دو ملت آلمان شرقي و غربي سابق تجربه كردند، شده است! خوشبختانه با فرو ريختن ديوار برلين مردم آلمان شرقي مانند مردم آلمان غربي طعم و مزه توسعه كمي و كيفي را چشيدند. مسوولان مملكت بدانند اكثريت ملت ايران متوجه هستند كه تجربهها و روش و منشهاي امروز اداره مملكت در زمان و مكاني از تاريخ به وقوع پيوسته و نكته مهمتر اينكه نتايج آن تجربهها در تاريخ موجوديت دارد. اگر مسوولان مملكت بپذيرند كه نتايج تجربه حكمرانيشان در تاريخ معاصر نيز وجود دارد بايد روش و منش حكمرانيشان را تغيير و تبديل كنند. براي مثال چيني كه امروز براي ايران به عنوان تكيهگاه اقتصادي و سياسي به حساب ميآيد در موضوع اقتصادي، با تبعيت از فرمول جهاني يعني اقتصاد آزاد جهاني تبديل به قدرت اقتصادي در جهان امروز شده است. سوال پاياني اينكه چرا كشورهايي كه از نظر اقتصادي و معيشتي ضعيف و فقير هستند مثل كرهشمالي، ونزوئلا، كوبا و... داعيه مبارزه با امپرياليسم و غرب را دارند؟