زنگها به صدا درآمده است!
منوچهر - محمد شميراني
پس بگو چرا
ديگر در باغچهمان
هيچ نميرويد
كسي، «اعتماد» را
دزديده است...
اجتماعي شدن، آغازگر دوران نويني بود كه رفتهرفته، همانطور كه انسانها را به هم نزديك ميكرد بايد ساز و كاري هم طراحي و پيشبيني ميشد تا انسان اجتماعي شهرنشين، بتواند خودش را بشناسد، ديگران را بشناسد و با آنها ارتباط برقرار كند.
اعضاي يك خانواده (پدر و مادر و فرزندان و فاميل)، بتوانند به خوبي با يكديگر ارتباط برقرار كنند، نشست و برخاست داشته باشند و حرفهاي هم را بفهمند؛ همينطور با دوستان و همكلاسيها و همكاران و... تمامي كساني كه در زندگي روزمره با آنان سروكار دارند.
نقش آموزشهاي اجتماعي
در اين ارتباط، خيلي از كارشناسان عقيده دارند بستر مناسب ارتباط بين آحاد جامعه و شهروندان را، دولتها و حكومتها، از طريق آموزشهاي اجتماعي درست زيستن در مراكز تحصيلي و نهادهاي مدني مانند احزاب و سازمانها و انجمنها و شوراها فراهم مينمايند.
به اين ترتيب، شهروندان هر جامعهاي آيينه تمامنماي عملكرد حكومتهاي خود هستند و بروز و ظهور آسيبها و ناهنجاريهاي گوناگون اجتماعي و اقتصادي و سياسي، نشان از عدم انجام درست و صحيح مسووليتهاي زمامداران آن جامعه دارد.
ساختار مناسب براي حكمراني خوب
ناگفته پيداست ايجاد جامعهاي مطلوب و بهنجار و با شرايط زيست مناسب براي شهروندان آن جامعه، مستلزم وجود ساختار بسامان و به دور از فساد و بيعدالتي ميباشد تا از طريق يك حكمراني خوب، شاهد حضور شهرونداني خوب باشيم.براي دستيابي به چنين فضايي نيز، ميبايست برنامهريزي و عملكرد زمامداران و حكمرانان، به گونهاي باشد كه شهروندان احساس واقعي امنيت اجتماعي و اقتصادي و سياسي داشته باشند تا بر همين اساس، يك اعتماد اجتماعي كافي در جامعه شكل بگيرد. در اين صورت است كه شهروندان، خود را نسبت به جامعه و كشور خويش مسوول ميدانند و پيوندها و معاهدههاي اجتماعي مورد نظر جامعه شكل ميگيرد و به منصه ظهور ميرسد.اعتماد اجتماعي لازم كه شكل بگيرد روحيه تعاون و همياري و همكاري در ميان مردم اوج خواهد گرفت و در اين حالت است كه حكومتها، با كمك شهروندان خود قادر به حل مشكلات و انجام تعهدات و مسووليتهاي اجتماعي خود خواهند بود. به تعبيري، در صورت وجود درجه بالاي اعتماد اجتماعي، حاكمان خواهند توانست هر كاري را به نتيجه برسانند و حتي، كوهها را جابهجا كنند!
تاثير مثبت اعتماد اجتماعي
اعتماد اجتماعي، تمايل شهروندان را به تعامل و همكاري با گروهها افزايش داده و شبكهاي از روابط داوطلبانه بين گروهها را در ابعاد مختلف زندگي اجتماعي تشكيل ميدهد. بنابراين، وجود اعتماد اجتماعي در روابط حكومت و شهروندان، ميتواند نقش موثري در توسعه و پيشرفت يك كشور ايفا نمايد. ولي بايد نگران شد كه به اذعان بسياري از انديشمندان و صاحبنظران كشور، اعتماد اجتماعي
-به عنوان بخش مهم سرمايه اجتماعي كشور- با سرعت زيادي در حال كاهش و تحليل رفتن است. نبود شرايط زندگي مناسب حداقلي، نوسانهاي قابل توجه در سياستهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و... كشور و بدون درنظر گرفتن منافع و ضرورتهاي معيشتي مردم، زنگهاي خطر ايجاد فاصله بين شهروندان و زمامداران را به صدا درآورده است.
لطفا بشنويد:
زنگها به صدا درآمده است!