عشق به ملامت برخاست
عشق ورزيدم و عقلم به ملامت برخاست
كان كه عاشق شد از او حكم سلامت برخاست
هر كه با شاهد گلروي به خلوت بنشست
نتواند ز سر راه ملامت برخاست
كه شنيدي كه برانگيخت سمند غم عشق
كه نه اندر عقبش گرد ندامت برخاست
عشق غالب شد و از گوشهنشينان صلاح
نام مستوري و ناموس كرامت برخاست سعدي