فجايعي كه تكرار ميشوند
محمدجواد حقشناس
ميگويند، نكته دردآور در خصوص تاريخ آن است كه مدام تكرار ميشود. بايد ديد چرا در فاصله ديماه 95 موعد وقوع حادثه دردناك ساختمان پلاسكو تا خرداد 1401 كه فاجعه متروپل آبادان شكل گرفت، راهكارهاي عملياتي براي شناسايي و ايمنسازي ساختمانها در كشور برنامهريزي نشده است. پاسخ به اين پرسش، مسير پيشرو را براي اصلاح در اختيار تصميمسازان و سياستگذاران قرار ميدهد. به نظرم علت درس نگرفتن از فجايعي چون سقوط ساختمان پلاسكو يا ماجراي متروپل و... به عدم احترام به حاكميت قانون و عدم اجراي صحيح قواعد و قوانيني باز ميگردد كه در راستاي حفاظت از شهروندان و بهبود زندگي آنها تدوين و تصويب شده است. هرچند در ظاهر دلايل شكلگيري بحران پلاسكو با فاجعه متروپل متفاوت است، اما بررسي ماهوي موضوع، نشان ميدهد كه هر دو حادثه (و اساسا حوادثي از اين دست) ريشه در فساد، رانت، سودجويي و فساد سيستمي دارند. بعضا ارتباطات مبتني بر روابط خاص و مناسبات رانتي و گسترش و تداوم اين روابط خارج از محدوده به حوزههاي مديريتي، باعث ميشود تا نظارتهاي لازم در بخشهاي گوناگون مرتبط با اين پروژهها اعمال نشود و در نتيجه رخدادهاي تلخ شكل بگيرند. اين روند، نوع خاصي از فساد سيستمي را ايجاد كرده كه هر از گاهي باعث بروز حوادثي از جنس متروپل و... ميشود. اين فساد سيستماتيك است كه باعث عدم پيگيري و برخورد با متخلفاني ميشود كه حقوق شهروندان را محترم نميشمارند. نمونههاي متعددي از پروندههايي را ميتوان رديابي كرد كه در آنها فرد، افراد يا جرياناتي در حوزه مديريت شهري و ساير حوزهها تخلفات دامنهداري را صورت دادهاند، اما به دلايل گوناگون، تلاشي براي مقابله قانوني با آنها صورت نگرفته است. در زمان حضور در شوراي پنجم شهر تهران تلاش شد تا الگويي براي ايمنسازي شهر و مقابله با جريان سوداگر در شهر صورت بگيرد. در آن برهه فهرستي از ساختمانها و بناهايي تهيه شد كه از نظر آتشنشاني و ساير نهادهاي مسوول، ايمني آنها مورد ترديد واقع شده بود. هر كدام از اين سازهها در بطن خود، فاجعهاي را آبستن بودند و ميتوانستند باعث شكلگيري حوادث تلخي شوند. اين ساختمانها بعد از شناسايي و ارزيابيهاي فني دستهبندي شدند و ليست نهايي در اختيار آقاي شهردار قرار گرفت تا در وهله نخست، نسبت به ارتقاي سطح ايمني آنها اقدامات لازم صورت گرفته و در مراحل بعدي، اسامي اين ساختمانها در اختيار شهروندان و رسانهها قرار بگيرد. اساسا عقل سليم حكم ميكند چنين سازههايي به سرعت معرفي شوند تا مردم و رسانهها بدانند كه در فلان نقطه، مشكلي شهروندان را تهديد ميكند، همين شفافسازيهاست كه كمك ميكند تا نارساييهاي شهر به سرعت رفع شوند. اما متاسفانه شهردار وقت تهران بنا به دلايلي كه هرگز براي شورا مشخص نشد از اعلام اسامي اين سازههاي شهري خودداري كردند. خوشبختانه اخيرا اين فهرست در اختيار افكار عمومي قرار گرفته و شفافسازي لازم در خصوص آن انجام شده است. از اين دست سازهها در اغلب شهرها و كلانشهرهاي كشور وجود دارند و ضروري است كه نهادي اين سازهها را احصا كرده و برنامهريزي براي اصلاح را در دستور كار قرار دهد. بايد توجه داشت شفافسازي سنگ بناي هر تحول بنيادين در دنياي جديد است. در مديريت نوين از طريق شفافسازي ميتوان مشاركت شهروندان را در برنامهريزيهاي بنيادين افزايش داد. اين روند بايد در تمام حوزههاي تصميمسازي جدي گرفته شود تا قبل از وقوع فجايع اطلاعرسانيهاي لازم صورت گيرد. اما متاسفانه با يك تماس تلفني، يك سفارش و تهديد، اين روند شفافسازي متوقف ميشود و منافع شهر و كشور در معرض خطر قرار ميگيرد. بدون ترديد بررسي تحليلي چرايي وقوع حادثه متروپل نيز نشان خواهد داد كه برخي مناسبات سودجويانه، اهمالها، سفارشها، توصيهها و...باعث شده تا روند ايمنسازي اين سازه بر اساس قانون دنبال نشود و در نتيجه آن دهها خانواده آباداني را در عزا و ماتم فرو برده است. در كنار سازههاي بزرگ، موضوع نوسازي بافتهاي فرسوده نيز بايد مورد توجه قرار بگيرد تا در يك روند اصلاحي، سازههاي شهر ايمنسازي شوند. شايد وقت آن رسيده باشد كه مناسبات ارتباطي خارج از محدوده در كشور، جاي خود را به قانونگرايي و شايستهسالاري بدهد تا حوادث تلخي از جنس پلاسكو يا متروپل و... ديگر تكرار نشوند.