موزهتراپي
سارا كريمان
هنردرماني در موزه، نام پروژهاي علمي است كه در چند موزه دنيا و با مشاركت مراكز پزشكي و درماني مورد بررسي قرار گرفته است و همچنين كتابي نيز با همين عنوان در سال 2020 توسط انتشارات جِسيكا كينگزلي در لندن انتشار يافته است.
هنردرماني با ساير رشتههايي كه از طريق موسيقي، نمايش و ... به درمان ميپردازد، متفاوت است و بهطور اخص روي روشهايي كه با هنرهاي تجسمي در ارتباط است تمركز مييابد و با خلق يا تحليل آثار هنري تاثيرات رواني را در فرد ايجاد ميكنند. از هنردرماني جهت بهبود عملكرد شناختي- حسي و معضلات عاطفي استفاده ميشود. هنردرماني در واقع تلفيقي از هنر و روانشناسي است كه در قرن بيستم به صورت تخصصي پايهريزي شد و اخيرا در مورد برخي بيماريهاي دشوار جسمي مانند سرطان نيز كاربرد دارد.
پروژه هنردرماني در موزهها نخست در كشورهاي كانادا، كلمبيا و شهر لندن با مطالعه روي كودكان معلول ذهني با همكاري موسسه بهداشت جهاني و موسسه هنر درماني بريتانيا آغاز شد كه هر كدام با كاربست شيوههاي گوناگون و گروه مخاطب با آسيبهاي مختلف در پيشبرد اين پروژه اقداماتي را انجام دادهاند. اسپانيا نيز با برگزاري و طراحي وركشاپهاي هنري ويژه كودكان به اين جنبش پيوست. همچنين در بريتانيا هنردرماني براي افراد معتاد در موزهها به صورت برنامههاي هفتگي سلامت ويژه اين گروه بر گزار شده است.
تئوري و مفهوم «فضاي امن» براي بيمار در موزه از اركان اصلي و تاكيد شده در تمامي پروژههايي است كه به نوعي هنردرماني در موزه را پيگيري ميكند. فضاي موزه ذاتا انتقالدهنده حس امنيت توام با تعامل اجتماعي است. اين احساس امنيت در بيمار نقطه بسيار روشني در مراحل درماني است كه با فضاهاي درماني و كلينيكها به هيچ عنوان قابل مقايسه نيست و در ادامه تئوري اهميت فضا و زمينه در پاسخگويي به درمان قرار ميگيرد.
در اينجا اين سوال مطرح است كه موزهها با در اختيار داشتن گنجينه و ظرفيتهاي آموزشي تا چه ميزان ميتوانند در پيشبرد اهداف درماني سهم داشته باشند؟ در واقع امروزه دغدغه سلامت ميتواند در دسته فعاليتها و دلمشغولي موزهها قرار گيرد كه خود مستلزم همفكري و مشاركت ميان چندين نهاد اجرايي و گروههاي متخصص است.
سياستهاي موزهداري در قرن بيستويكم و به خصوص سالهاي اخير متكي بر رويكردهاي ميانرشتهاي و خلق نمايشگاههايي است كه برآيند چندين ديدگاه برآمده از علوم و زمينههاي مختلف است. هنردرماني نيز مستلزم تلاقي انديشه و همفكري گروهي متشكل از نمايشگاهگردانها، موزهدار و روانشناسان است. هنردرماني ميتواند براي موزهها دريچهاي باشد تا به آن بينديشند كه در آن سوي ديوارهاي موزه چه ميگذرد و چگونه ميتوان به نوعي پاسخگوي نيازها و مسائل جامعه بود كه امر سلامت يكي از مهمترين آنهاست.
علاوه بر برنامههايي كه تخصصي براي گروهي از بيماران در نظر گرفته ميشود، در خصوص فعاليت موزهها اين چالش به وجود ميآيد كه چقدر نمايشگاهها بازديدكننده را بر سر ذوق ميآورند تا قصههاي خود را بازگو كنند، دست به خلق بزنند و نگاه فرهنگي خود را گسترش دهند.
تاكنون موزههاي هنرهاي زيبا، هنر مدرن و هنر معاصر بيشترين سهم را در اجراي اين پروژه داشتهاند. مطالعه روانشناختي روي آثار هنري و تعريف قالبي جهت بهرهبرداري از هنر به عنوان درمانگر فعاليت جانبي است كه توسط اين موزهها صورت گرفته است.
شيوه اجراي اين پروژه در موزهها مختلف است. وركشاپ، برنامههاي اقامتي، خلق اثر و طراحي نمايشگاه، بازديد ويژه از نمايشگاه از مهمترين آنهاست. به هر ميزان كه اين امكان پديد آيد تا بيمار از حالت منفعل خارج شود و به تجربه شخصي دست يابد، تاثيرات اين روشها بهتر خواهد بود. مثلا در پروژهاي كه در امريكا روي كودكاني كه از استرس محيطي رنج ميبرند، گذراندن ساعات طولاني در محيط موزه و تجربه خلق هنري بسيار در مراحل هنر درماني آنها تاثيرگذار بوده است يا مطالعهاي كه روي سالمندان در نمايشگاه باستانشناسي بوگاتا كلمبيا و پديد آوردن موقعيتي كه آنها با تجارب انساني رويارو شوند و خود به بازگويي از تجارب خود بنشينند.
موزهها علاوه بر فعاليت رايج خود ميتوانند در تعامل با علوم ديگر از جمله روانشناسي اقدام به انجام پژوهشهاي كاربردي و بهرهبرداري از ظرفيتهاي هنري خود كنند. موزهها به نواقص و ضعفهاي فيزيكي و رواني شهروندان هم بايد بينديشند و صرفا محيطي براي عرضه اشياي فاخر به هنردوستان نباشند.