حمله به موناليزا
سارا كريمان
ونداليسم در واقع نوعي رفتار ناهنجار اجتماعي است كه منجر به آسيب به اموال و ارزشهاي جمعي ميشود. اين كنش غالبا از منظر جامعهشناختي تحليل ميشود. پديده رفتاري نوظهوري كه افراد به شكل بيمارگونه اقدام به آسيب به اموال عمومي ميكنند. ونداليسم به دو دسته فردي و گروهي تقسيم ميشود و اشياي فرهنگي و تاريخي از مهمترين قربانيان اين رفتار هستند كه خسارات وارده اغلب غير قابل جبران و برگشتناپذير است. از منظر جامعهشناختي اينگونه رفتار خشونتآميز و عصيانگرانه با پيرامون را ميتوان در سطوح مختلف رواني و برخاسته از انواع آسيبهاي اجتماعي و خانوادگي كه ريشه در نظامهاي نوين زندگي شهروندي مدرن دارد جستوجو كرد. شهروند معاصر در پي رفتاري بزهكارانه، محيط شهري و دارايي مشترك خود با ديگران را دچار خدشه ميكند. آسيبهايي كه به آثار و سايتهاي باستاني وارد ميآيد اعم از خاطرهنويسي، لمس يا هرگونه تعرض به سرمايههاي فرهنگي دستهاي مهم از رفتارهاي ونداليستي را تشكيل ميدهد. اينگونه رفتار در پارهاي موارد فاقد هرگونه انديشه و پشتوانه فكري يا هدف مشخص هستند و ريشه در عدم شناخت يا احساس سهم از سرمايههاي عمومي دارند. به عنوان مثال يادگارينويسي بر تنه درختان يا آثار تاريخي گويي نوعي سهمخواهي و تثبيت نوعي مالكيت از موجودي است كه در باور فرد سود مستقيمي براي او ندارد. اين رفتار عمدتا ريشه آموزشي و ذهني دارد. گونه ديگري از ونداليسم با اغماض و ترديد كنشي معترضانه و هنري تلقي ميگردد. در سالهاي پس از جنگ جهاني دوم نهضتها و جنبشهاي هنري گوناگون سوداي بيانگري و اعتراض را در سر ميپروراندند. در واقع هنر را ابزاري براي ايفاي نقش اجتماعي و پيشبرد مطالبات خود ميدانستند. گرافيتي از مهمترين انواع هنر خياباني است كه هنرمند اكثرا مخفيانه و گمنام ديوارهاي شهر را محلي براي بيان افكار خود با زبان تصوير ميداند. علاوه بر آن جنبش ضد هنر جايگاه قدسي آثار هنري را به چالش ميكشد. موزهها از اين منظر به مثابه معابدي ميمانند كه با جاي دادن آثار و اشياي هنري فضايي براي تقديس و احترام ابدي براي آنها ايجاد ميكنند. اشيا در فاصلهاي مطمئن از بازديدكننده، با نظارت دوربينهاي كنترل در محفظههاي امن نگهداري ميشوند. فضايي كه پيش از ورود با قيد قوانين، بازديدكننده را ملزم به رعايت آدابي در پيشگاه اثر ميكند. اگرچه به لحاظ قوانين تعداد زيادي از موزهها و آثار موجود در آنها مالكيت عمومي دارند و در بسياري موارد ميراث جهاني محسوب ميشوند، اما همين شيوه نگهداري و امنيت در فضاهاي موزهاي براي برخي احساس عدم تملك را تداعي ميكند. تذكر مداوم قوانين داخلي موزه كه براي حفاظ داخلي موزه امري اجتنابناپذير است، براي بخش قابل توجهي از بازديدكنندگان ناخوشايند است. چندي پيش مردي در موزه لوور پاريس با گذاشتن كلاهگيس روي سرش و نشستن روي ويلچر، تغيير چهره داد و ناگهان يك كيك خامهاي را به سمت تابلوي موناليزا پرتاب كرد. لوور در ساحت مادر و مرجع موزههاي جهان و موناليزا به عنوان مهمترين و شناختهشدهترين شيء موزهاي مورد حمله ونداليستي قرار ميگيرد كه ميتوان از اين كنش برداشتي نمادين و خوانشي معنادار انجام داد. اين شخص بعد از اين اقدام شروع به فرياد و شعارهاي محيطزيستي كرد. گويي آگاهانه با درك بازتاب خبري اين عمل خود را در كانون توجه جهانيان قرار داد تا مهمترين چالش بشريت يعني تخريب زمين را يادآور همگان كند. اگرچه به دليل شيشه محافظ كه همگان از وجود آن باخبر هستند صدمه فيزيكي به جسم اثر نزد و محتملا فرد مهاجم نيز عامدانه اثري محافظتشده را هدف گرفت اما اين امكان را درنظر آورد كه حملههاي ديگري به آثار كمتر محافظتشده در آينده به صورت شديدتر انجام شود.