تضمين ابدي
معنا ندارد
اسماعيل گراميمقدم
«دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان كرد/ تكيه بر عهد تو باد صبا نتوان كرد»؛ حافظ شيرين سخن اين عبارات را به كار ميگيرد تا از سست عهدي، عدم قطعيت و ناپايداري جهان سخن بگويد. اين روزها افكار عمومي ايرانيان با نگراني اخبار مرتبط با پرونده هستهاي كشور را دنبال ميكنند، چراكه تحولات اخير بينالمللي اين خطر را ايجاد كرده كه پرونده ايران بعد از تلاشهاي مستمر دولت قبل، يكبار ديگر راهي شوراي امنيت شود. ديدگاههاي مختلفي در اين ميان مطرح ميشود، برخي دلواپسان و مخالفان برجام در داخل به بهانه عدم ارايه تضامين لازم از سوي امريكا و اروپا در شيپور مخالفت با برجام، خروج از NPT و پايان همكاريهاي بينالمللي ميدمند. دليل اينكه اين دسته از مخالفان روي ارايه تضامين لازم سفت و سخت پافشاري ميكنند در خوشبينانهترين حالت، ناشي از آن است كه اشراف و ديد عميقي نسبت به توافقنامههاي بينالمللي و مراودات جهاني ندارند. بررسي تحليلي قراردادهاي دوجانبه و چندجانبه ايران و ساير كشورها نشان ميدهد كه هرگز نميتوان تضامين عيني و غيرقابل خدشهاي را مطالبه كرد. اين روند در مناسبات ارتباطي ساير كشورها با هم نيز مسبوق به سابقه است. در قرارداد تركمانچاي و معاهده گلستان كه در زمان قاجار با روسيه منعقد شد، روسها فراتر از توافقات، شهرهاي ايران را اشغال و به روسيه الحاق ميكردند. طي دهههاي اخير و در سالهاي ابتدايي انقلاب نيز، هزينههاي فراواني براي برخي جنبشهاي آزاديبخش صورت گرفت، اما برخي از اين گروهها در راستاي منافع خود عمل كردند. جنگهايي كه حزب امل در لبنان با گروههاي شيعي ترتيب داد، نمونه ديگري از سستي عهد و پيمانها در راستاي منافع ملي، گروهي و حزبي است. با پايان گرفتن نبرد سوريه با گروههاي داعشي هم مشاهده شد كه سوريه پس از جنگ، بازارهاي خود را به جاي ايران در اختيار روسها و تركها قرار داده است. در عراق نيز چهرهاي مانند مقتدي صدر كه سالها در ايران حضور داشت، بهرغم همه سرمايهگذاريهاي ايران براي ايجاد وحدت در عراق به دنبال تفاهم با عربستان، امريكا و حتي گروههاي ماركسيستي است.
مجموعه اين دادههاي اطلاعاتي گوياي اين واقعيت است كه هيچ تفاهمي صددرصد نيست و هيچ عقل سليمي نبايد توقع تضامين قطعي از قراردادهاي بينالمللي را داشته باشد.قرارداد1975 الجزاير ميان ايران و عراق و قراردادهاي صدام با كويت نيز نمونههاي منطقهاي چنين بدعهديهايي است. اساسا ممكن است گروههاي يمني در آينده در راستاي منافع ملي خود، راه جديدي را انتخاب كنند. بنابراين اگر سياستمدار يا حاكميتي قصد داشته باشد تضاميني براي ابدي بودن توافقها دريافت كند، امكانپذير نخواهد بود.در اين شرايط سياستگذاران و تصميمسازان كشور بايد با اولويت قرار دادن منافع ملي كشور به سمت احياي برجام حركت كنند.حتي اگر برجام نشد، يك توافق 5ساله يا 2 ساله ميتواند در دسترس قرار بگيرد تا خطرات به تعويق افتند. اين در حالي است كه قبل از انتخابات 1400 برخي افراد و جريانات دولت قبل را مينواختند و اعلام ميكردند كه اقتصاد و معيشت كشور را به تحريمها گره نميزنند. امروز بايد از اين افراد پرسيد كه همه آن وعدهها چه شد و چرا نتوانستهاند، مشكلات اقتصادي را حل و فصل كنند؟ شخصا در هفتههاي قبل از انتخابات 1400 در جريان گفتوگو با اعتمادآنلاين اشاره كردم كه هيچكس نميتواند ادعا كند، اقتصاد و سياست خارجي از هم منفك هستند. طي دهههاي اخير مشخص شد، دماسنج شاخصهاي اقتصادي به هواي پرونده هستهاي وابسته است. هرگاه اميدي براي حل پرونده ايجاد شد، قيمتها در وضعيت باثبات قرار گرفتند و هر زمان كه نشانههاي تشنج و قطعنامه هويدا شد، ثبات از بازارهاي اقتصادي رخت بر بست. بنابراين واضح است، كساني كه تلاش ميكنند ارتباط معيشت مردم با تحريمها را انكار كنند در واقع خود را به خواب زدهاند. در نامه 161 اقتصاددان به دولت نيز به روشني مشخص شد، دلايل وابستگي سياست خارجي به اقتصاد چيست و چرا بايد تحريمها لغو شوند.اقتصاددانان كشور يادآور شدند تا زماني كه ارزهاي خارجي به صندوق ذخيره ارزي واريز نشود براي هزينههاي كشور ارز كافي وجود ندارد. بر همين اساس بهاي پول كشور كاهش مييابد و نرخ توليدات داخلي افزايش مييابد و نوسانات پي در پي بازارها را دربرميگيرد. اما متاسفانه به نظر ميرسد، برخي افراد و جريانات به منافع ملي بيتوجه هستند. كره شمالي نمونه روشني از كشورهايي است كه بمب هستهاي دارند اما مردم آنها در فقر و فلاكت به سر ميبرند.امروز روسيه با قدرت هستهاي در اوكراين زمينگير شده است، چراكه در جهان امروز اقتصاد است كه تعيينكننده است.خروج از NPT كه برخي افراد و جريانات با ذوق و شوق از آن سخن ميگويند، بسيار آسان است، به هيچ سياستورزي خاصي نيز نياز ندارد. به راحتي ميتوان از آن خارج شد و 80ميليون نفر را گرفتار فقر و مشكلات معيشتي كرد. اين در حالي است كه از طريق خرد ميتوان هم عزت و استقلال ايران را حفظ كرد و هم اينكه مناسبات اقتصادي و ارتباطي ايران با جهان را بهبود بخشيد. چين يك نمونه موفق از كشورهايي است كه داراي رشد اقتصادي بالايي است، از دانش فني غرب بهره گرفته و در كنار آن رقابت خود را با غرب ادامه داده است. ايران ميتواند هم عزتمندانه رفتار كند و هم اينكه خطر صدور قطعنامههاي پي در پي را به جان نخرد. نبايد فراموش كرد كه حتي امريكا به ساير كشورها وابستگي دارد. شركتي مانند بويينگ، بخش قابل توجهي از نيازهاي خود را از طريق ساير كشورها تامين ميكند. در شرايطي كه بيش از 30كشور در شوراي حكام عليه ايران قطعنامهاي را امضا كردهاند، بايد به سمت تنشزدايي حركت كرد. حتي ميتوان به يك توافقنامه موقت فكر كرد تا براي مدتي، مشكل به تعويق بيفتد. امروز بايد فكر بود، چراكه فردا ممكن است دير باشد...