بر عبث ميپايند
احمد طالبينژاد
آن چيزي كه امروز در عرصه سينما و تلويزيون در حال رخ دادن است بيسابقه نيست، كمسابقه هم نيست. اينها همه حاشيههايي است بر جريان فرهنگ و هنر و اين مملكت كه فعلا متولي اصلي و قطعي ندارد. هر كس از هر جايي از مراكز امنيتي گرفته تا حوزههاي علميه و ديگر ارگانها و نهادها در امر فرهنگ و هنر دخالت ميكنند به غير از وزارت ارشاد كه متولي اصلي فرهنگ و هنر است. در چهار دهه اخير هميشه همين وضعيت بوده مثلا در مورد فيلم برداران ليلا و توقيفش اگر اين مدعيان و دلسوزان و دلواپسان فضا را ملتهب نميكردند اتفاق توقيف فيلم را شاهد نبوديم، نهايتا در باب اينكه بعضي عوامل شوونات را رعايت نكردند به آنها تذكري داده ميشد. حالا كار به جايي رسيده كه تهيهكننده كار كه اتفاقا خودش آدم با نفوذي است، مجبور است كوتاه بيايد و فيلم در محاق بيفتد. تاوان چنين رفتارهايي را از يكطرف سازندگان فيلم و از طرف ديگر تماشاگراني ميدهند كه سال به سال بايد منتظر باشند تا در مقابل انبوهي فيلم بيخاصيت و كمديهاي سخيف و يكي، دو فيلم درست و درمان به تماشاي اين فيلمها بنشينند كه با اين توقيفها و مميزيها اين توفيق نصيب مخاطب نميشود.
از آن طرف پلتفرمهاي نمايشي پر شده از سريالهاي بيخاصيت اغلب خشن و ضد فرهنگي اما حالا كه هنرمندي مثل مرضيه برومند با آن سابقه درخشان كار عروسكي شهرك كليله و دمنه را روانه بازار كرده عدهاي جار و جنجال راه انداختهاند و فرياد وااسلامهايشان به هوا رفته است. اينها نميدانند كه مرضيه برومند از خودشان آشناتر و دلسوزتر است براي بچهها و جوانهاي اين مرز و بوم. اما نتيجه كلي از اين مقدمه اين است كه عدهاي براي سينما و فرهنگ و هنر به طور كلي دندان تيز كردهاند و كمر به نابودي اين گفتمان بستهاند. اما زهي خيال باطل چون مقوله فرهنگ و هنر چيزي نيست كه با دستور آمده باشد تا عدهاي بتوانند با دستوري ديگر مانع حياتش بشوند. ايران سرزمين فرهنگ و هنر است هر هنري از هر جايي كه به ايران سرايت كرده از جمله سينما تئاتر و ديگر مقولهها در بدو امر ايراني شده است، بنابراين اين آقايان به قول نيما يوشيج «بر عبث ميپايند». بر دستانداركاران از مديران تا خالقان آثار هم لازم است كه در اين شرايط بحراني بكوشند خيمه سينما و تئاتر و موسيقي و ديگر هنرها را از گزند توفانهاي موسمي در امان بدارند.