خاطرات سفر و حضر (240 )
اسماعيل كهرم
در بسياري از شهرهاي بزرگ انگلستان، شهرسازان درصدد ميباشند كه شهر را به نحوي طراحي كنند كه يك عابر پياده از شمال تا جنوب و يا از شرق تا غرب ر ا بتواند در پاركها قدم بردارد و عبور كند. در اين راه، گاه طراحان مجبور خواهند شد كه پاركهاي شهر را كنار يكديگر بنا كنند (همسايه). پاركداري آنها شباهتي به مديريت پاركهاي ما ندارد. پاركشهر تهران اكنون ربع پارك 40 سال پيش هم نيست! قسمت اعظم پاركبندي تبديل به استخر، جاده، گلخانه، پاسگاه پليس، كافه، قهوهخانه و... شده. چنين بذل و بخششهايي در پاركهاي شهرهاي انگلستان صورت نميگيرد. در يك پارك نزديك منزل بنده از نصب يك تاب و سرسره براي كودكان جلوگيري كردند چون قرار بود تعدادي درخت براي اين برنامه قطع شود. آنها گفتند هدف طراحي پارك ايجاد درختزار براي مردم است. هيچ چيز حتي تاب و سرسره جاي درخت را نبايد بگيرد؛ هيچ چيز. اگر كودكي تاب و سرسره را به درخت ترجيح بدهد، بايد به او آموزش داد تا ببيند كه درخت مفيدتر از تاب است. جايي كه منزل فعلي بنده بنا شده يك قطعه زمين بكري بود، بدون هيچگونه سابقه ساخت و ساز. مانند هر جاي ديگر در ايران، زمين رها شده از پوشش گياهي پر ميشود. چگونگي پوشيده شدن زمين بكر توسط پوشش گياهي و پس از آن انواع جانوران حديث مفصلي است كه از معجزه چيزي كم ندارد. قدم به قدم و پله به پله گياهان و جانوران جاي خود را به موجودات پيچيدهتر واگذار ميكنند و پس از مدتي (حدود 50 سال) يك جنگل جاي زمين شما را پر ميكند. اين مراحل را توالي و يا Successioni ميناميم. هدف نهايي پوشيده شدن زمين از گياهان بالغ جنگلي ميباشد. آيا اكنون پس از 50 سال اثري از آن جنگل باقي مانده؟