گفتوگو با بابك شهركي
درباره آلبوم «در عشق زنده بايد»
اداي احترام به ملوديهاي ماندگار
سيمين سليماني
«در عشق زنده بايد» آلبومي است از همنوازي سنتور ميلاد كيايي، ويلن بابك شهركي و تمبك عمران فروزش؛ در كنار هم قرار گرفتن سنتور و ويولن فضاي زيبايي در اين اثر به وجود آورده است. تكنيكهايي كه نوازنده سنتور به خرج داده، جلوه خاصي به اين آلبوم داده است كه در اين گفتوگو نيز به آن پرداخته شده. «در عشق زنده بايد» بداههنوازيهايي است كه در حين اجرا به ملوديهاي ماندگاري از استادان موسيقي ايران همچون روحالله خالقي، علي تجويدي، همايون خرم، مجيد وفادار، انوشيروان روحاني و... اشاره دارد. اين آلبوم شامل قطعاتي است كه براي مخاطب، فضاي نوستالژيكي خواهد ساخت. قطعاتي كه بسياري از ما با آنها خاطره داريم. چنانكه هنگام شنيدن قطعات اين اثر بيكلام، ذهن ما در فضاهاي خاطرهانگيز سير ميكند و شايد زمزمه شعرهاي آن نيز بر زبان جاري شود. آيين رونمايي از آلبوم «در عشق زنده بايد» نيمه اول تيرماه در فرهنگسراي سرو برگزار شد؛ ناشر اين آلبوم پارت صداست. با بابك شهركي كه نزد همايون خرم ويولن را فرا گرفته و در اين آلبوم نوازندگي ويلن را بر عهده داشته است، گفتوگو كردم.
در ابتداي گفتوگو از شما ميخواهم كه درباره آلبوم «در عشق زنده بايد» و همكاريتان با آقاي كيايي بگوييد.
از مدتها پيش بود كه با استاد كيايي قصد اجراي چنين مجموعه ماندگاري را داشتيم و ميخواستيم به اين شكل اثري به يادگار از خودمان به جا بگذاريم و البته بسيار خوشحال هستيم كه بالاخره اين اتفاق محقق شد. پيش از دوران كرونا كار روي اين آلبوم آغاز شد و بالاخره در تاريخ دهم تير موفق شديم كه از اين آلبوم رونمايي كنيم.
اين آلبوم شامل بداههنوازيهايي است كه با الهام از ملوديهايي از استادان موسيقي ايران شكل گرفته؛ بهطور كلي بازخواني و بازنوازي و در نهايت كار روي آثار اساتيد با چه مختصاتي بايد انجام شود و چه ويژگيهايي بايد داشته باشد؟
ببينيد، در مورد اينكه چنين آثاري بايد چه ويژگيها و مختصاتي داشته باشند، رويكردهاي مختلفي وجود دارد. مثلا ميشود بر اساس حفظ اصالت اثر، كار را پيش برد يا ميتوان آثار را با تنظيم جديد و پوشاندن يك لباس جديد براي آنها ارايه كرد. من فكر ميكنم از هر منظري ميتوان به آثار فاخر گذشتگان و اساتيد نگاه كرد ولي چيزي كه در همه اين اجراها بايد رعايت شود و بسيار مهم است، حفظ شأنيت آن اثر است كه با اجراي بد يا تنظيم نامناسب ارزش كارهاي قديم را كه گنجينههاي موسيقي ما به شمار ميروند، پايين نياوريم.
در اين آلبوم آثاري از روحالله خالقي، علي تجويدي، همايون خرم، مجيد وفادار و انوشيروان روحاني براي مخاطب تداعي ميشود. درباره گزينش ملوديها بگوييد. بر چه اساس اين انتخابها انجام شد؟
تمامي قطعاتِ انتخابي ملوديمحور بوده و همگي در حافظه موسيقايي مردم ثبت شدهاند. ما قصد داشتيم آلبومي ارايه دهيم كه در عين حال كه نوستالوژيك است عاشقانه هم باشد تا مردم بتوانند ملوديهايي را كه اكثرا در گذشته با صداي خواننده مورد علاقه خود شنيدهاند، دوباره بشنوند و با خود زمزمه كنند و به ياد آن حال و هوا بيفتند.
اين يك كار بدون كلام بود؛ ارايه آثار بدون كلام چگونه تجربهاي بود و چرا اين اثر را بدون كلام ارايه كرديد؟
در كل به نظرم اجراي بدون كلامِ آثار با كلام، كاري شيرين است و هر مخاطبي ميتواند با سليقه و حال خودش، با آن كار ارتباط برقرار كند و از آن اثر لذت ببرد و ميتواند در ذهن خود آن چيزي را كه با صداي يك خواننده به صورت ثابت شنيده، شخصيسازي كند.
در آلبوم «در عشق زنده بايد» همنوازي سنتور، ويولن و تمبك را شاهد هستيم؛ چرا اين سه ساز انتخاب شدند و به خصوص سنتور و ويولن؟
تمبك به عنوان ساز مادر ريتميك در موسيقي ايراني در كنار همه سازها و سازبنديها قرار داشته و وظيفه خودش را هم به خوبي انجام داده؛ به علاوه اينكه بنده شخصا با عمران فروزش، نوازنده تمبك اين اثر، سابقه همنوازي و همكاري زيادي دارم. چرا كه سليقه اجرايي او دقيقا با سليقه من همخواني دارد ولي درباره همنوازي سنتور و ويولن بايد بگويم اگرچه همنوازي تار و ويولن جزو همنوازيهايي است كه بسيار انجام شده و هميشه شاهد آن بودهايم و ساليان درازي است كه آثار بسيار زيبا و ارزشمندي از همنوازي اين دو ساز در كنار هم ديدهايم ولي ميدانستيم كه سنتور هم ميتواند نقش زيبايي داشته باشد؛ ساز سنتور يكسري محدوديتهاي كوكي دارد كه بسياري از اين محدوديتها با تكنيكهايي كه استاد ميلاد كيايي در كوك سنتور دارند، از بين رفت. در ادامه بايد خدمت شما عرض كنم، همنوازي ديگري كه در كنار ويولن خيلي جالب ميشود، همنوازي با ساز پيانو است. همنوازي ويولن و پيانو شايد كمي غربيتر و همنوازي ويولن و تار كمي ايرانيتر به نظر برسد ولي ميتوانم بگويم سنتور، سازي است كه ميتواند هم مثل تار ملودي بزند و هم مثل پيانو به شكل آكورد همراهي كند و به عنوان ساز آكومپانيمنت ويولن را همراهي كند و نقشي بين پيانو و تار داشته باشد كه خود اين ويژگي هم ميتواند بسيار جذاب باشد.
شما از شاگردان استاد همايون خرم بودهايد؛ به عنوان فردي كه محضر ايشان را درك كرده، از شما ميخواهم توضيح دهيد كه مداقه در آثار چنين افرادي چه اهميتي دارد؟
ارزشمندي آثاري مثل آثار استاد همايون خرم، شايد به اين دليل است كه نسل استاد همايون خرم چكيدهاي از تمام موسيقي ايراني، تمام زوايا و دقايق موسيقي ايراني بودند كه همراه با علم و شناخت موسيقي مدرن همراه شد و در واقع به اين دليل تلاقي اين دو مقوله باعث شد اين همه آثار ماندگار توليد شود و به نظر من، دليل ماندگار شدن آثار اين اساتيد اين است كه هم از غناي بسيار دقيق در موسيقي ايراني برخوردار هستند و هم توانستهاند با علم، اركستراسيون و سازبنديهاي تاحدي مدرنتر، جامه جديدي به تن كنند و به اين شكل با سليقه مردم سازگاري پيدا كرده و باعث شده كه در فرهنگ ما اين سبك كارها ماندگار شوند.
اشاره كرديد به آثار ماندگار؛ ما در همين چند دهه قبل اساتيد بزرگ و آثار فاخري در موسيقي ايران داشتيم؛ ارزيابي شما درباره موسيقي حال حاضر جامعه ما چيست؟
بايد بگويم كه در حال حاضر موسيقي ما روزهاي تاريك خودش را سپري ميكند. متاسفانه هم مسولان برنامهاي جهت نجات و احياي موسيقي ندارند و هم اهالي موسيقي تمايلي به كار جدي ندارند چرا كه بازخورد مناسب و خوبي از جامعه نميبينند. كساني هم كه كار جدي كردهاند، شايد ميبينند كه جامعه براي آنها ارزش چنداني قائل نيست. بنابراين وضعيت موسيقي به حالتي تبديل ميشود كه امروزه شاهد آن هستيم؛ هرچه موزيسينها ضعيفتر هستند و كارهاي سطحيتري انجام ميدهند، گيشه بيشتري را به خود اختصاص ميدهند و اين مساله باعث تاسف بسيار است؛ چرا كه ميبينيم امروزه سالنهاي كنسرت اغلب از اجراهايي سخيف و سطحي پر ميشوند و اين قضيه متاسفانه شرايط كنوني موسيقي ما را خراب كرده است و موسيقي حال حاضر را به انحطاط برده است.
به نظر شما چه چيزي ميتواند منجر به بهبود شرايط حال حاضر موسيقي ايران شود؛ در واقع مهمترين چيزي كه بايد در اين روزها در حوزه موسيقي به آن توجه كنيم، چيست؟
اگر قرار باشد تغييري در موسيقي ما حاصل شود، اول از همه بايد روي امور آموزشي به صورت جدي تمركز و فعاليت كنيم. امروزه حتي كشوري مثل عربستان سعودي هم موسيقي را براي تمام سطوح در دبستانها و همه مكانهاي ديگر اجباري كرده است. يعني به نقطهاي رسيدهاند كه موسيقي برايشان يك نياز است طوري كه آن را موجب پيشرفت جامعه ميدانند. اگر قرار باشد موسيقي در يك جامعه به خوبي و درستي عمل كند و تاثيرگذار باشد، بايد ابتدا از سطوح آموزشي در سنين پايين شروع و در ادامه، كمكم در سنين بالا و به صورت همگاني اجرا شود. اين كار ميتواند با نگاه جديتر در مدارس و آموزشگاهها و ايجاد گروههاي مختلف شروع شود و با تغيير نگاه تلويزيون به موسيقي ادامه يابد. صدا و سيما ميتواند نقش بسيار مهمي در رشد موسيقي يك كشور داشته باشد ولي متاسفانه در هيچ برنامهاي بهطور جدي به موسيقي پرداخته نشده و از اين پتانسيل استفاده مفيد نميشود. تنها چيزي كه به چشم ميخورد، نگاه حاشيهاي و كار راهانداز به موسيقي است كه به نوعي به برنامه هميشگي تلويزيون بدل شده است. زماني كه به موسيقي احتياج دارند از آن بهرهبرداري ميكنند و زماني كه به آن نيازي نيست، يادشان ميرود كه اين همه فيلم و اينهمه برنامه مختلف احتياج به موسيقي متن، تيتراژ اول و تيتراژ پاياني دارد. در كل در جامعه ما نگاه جدي به موسيقي وجود ندارد كه به نظر من بايد در سطح كلان اين نگاه و رويكرد ايجاد شود.
تمامي قطعاتِ انتخابي ملوديمحور بوده و همگي در حافظه موسيقايي مردم ثبت شدهاند. ما قصد داشتيم آلبومي ارايه دهيم كه در عين حال كه نوستالژيك است عاشقانه هم باشد تا مردم بتوانند ملوديهايي را كه اكثرا در گذشته با صداي خواننده مورد علاقه خود شنيدهاند، دوباره بشنوند و با خود زمزمه كنند و به ياد آن حال و هوا بيفتند.
امروزه حتي كشوري مثل عربستان سعودي هم موسيقي را براي تمام سطوح در دبستانها و ... اجباري كرده است. يعني به نقطهاي رسيدهاند كه موسيقي برايشان يك نياز است و آن را موجب پيشرفت جامعه ميدانند. اگر قرار باشد موسيقي در يك جامعه تاثيرگذار باشد، بايد ابتدا از سطوح آموزشي در سنين پايين شروع شود.