• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5261 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱ مرداد

آينده در دست زنان است (بخش نخست)

اشرف بروجردي

آنچه امروز ما را بر آن داشته تا با بررسي اجمالي چشم‌انداز جامعه زنان در ايران به آن بپردازيم، تحولاتي است كه در مسائل اجتماعي و به ويژه مسائل مربوط به زنان به وجود آمده است تا جايي كه اكثر صاحب‌نظران بر اين باور قرار گرفته‌اند كه آينده جامعه در دست زنان است و آنها هستند كه تصميم‌گيران آينده جامعه بوده و تحولات اجتماعي را رقم خواهند زد. سوال اينجاست كه آيا خود زنان هم بر اين باور هستند؟ كه اگر چنين انديشه‌اي در ذهن آنها هم شكل گرفته باشد با كدام روش و منش مي‌خواهند از فرصت بهره برده و به اصلاح جامعه بپردازند و اگر بر اين باور قرار ندارند چه بايد كرد كه بتوان فرصت‌ها را تبديل به راهكار و اجرا قرار داد و زنان نقش خود را ايفا كنند؟ براي رسيدن به شرايط مطلوب و در نخستين گام زنان بايد به ديدگاهي مشترك و راهكاري كارآمد برسند تا بتوانند از تاريكخانه‌هاي برساخته مديران ارشد جامعه كه يك عمر براي آنها ساخته بودند به درآيند. در اين مسير بهره‌مندي از تجارب پيشين چه در سرزمين خودمان و چه در ديگر كشورها مي‌تواند آغاز راهي را ترسيم كند كه فرصت‌سوزي نشود و براي رسيدن به انديشه مشترك بايد به گفت‌وگو بپردازيم. بنابراين در برابر اين جمله كه زنان نيمي از پيكر جامعه هستند بايد تلاش كرد كه اين نيمه جامعه جايگاه واقعي خود را به دست آورد ليكن آنان به اين باور رسيده‌اند كه نيمه گمشده جامعه ايران هستند، چون توانايي‌هاي آنان به باور جامعه و مديران نرسيده و آنان منزلت واقعي خود را به دست نياورده‌اند. دختر جواني كه با انديشه‌هاي مختلف سروكار دارد، نمي‌توان او را در فضا و محيط‌هاي بسته قرار داد، چراكه آينده از آن دختراني است كه مي‌خواهند سرنوشت خود را خود بنگارند، نه مردان جامعه. امروزه ده‌ها عنوان كتاب، مقاله و پژوهش در حوزه زنان و توسط خود آنان تدوين شده كه نقش عملكردي توسعه‌اي جامعه را نشان مي‌دهد، لذا حاكميت ناگزير است به اين تحولات توجه كند، آن هم بدون دخالت ايدئولوژي تا بتواند از مهاجرت دختران جوان بكاهد. 

آنان بايد در تمامي عرصه‌ها زمينه رشد و شكوفايي دختران جوان را فراهم كنند تا دختر جوان امروز بالندگي را در سرزمين خود تجربه كند. در اين مسير بايد ديد تاريخچه زنان در اين سرزمين چگونه رقم خورده است؟با نگاهي به حداقل يكصد و پنجاه سال گذشته مي‌توان به تصويري از زنان رسيد كه بررسي آن خالي از لطف نيست. اكنون كه در آستانه قرن پانزدهم خورشيدي قرار داريم در نگاهي به گذشته با زناني آشنا مي‌شويم كه نقش‌هاي ماندگاري را از خود به جاي گذاشتند چه در حوزه مبارزه و ايستادگي در برابر بيگانگان و جنگيدن با آنها، چه در عرصه دانش‌اندوزي و تدريس و تدوين كتاب، چه در عرصه سياست و چه در عرصه هنر، خدمت به محرومين، احداث مدرسه و خدمت به فرهنگ و آموزش به دختران اما اينها عمدتا متعلق به طبقه و خانواده مرفه و تحصيلكرده جامعه بودند و در طبقه متوسط به پايين نامي از زنان فرهيخته نمي‌بينيم. ليكن آثار همين زنان اندك آحاد جامعه زنان را منتفع مي‌كرد كه اين نقش طي ادوار تاريخي اين سرزمين دچار فراز و فرودهايي شده است. از عهد قاجار شروع مي‌كنم كه زنان از داخل حرمسراها در تصميم‌گيري مردان جامعه و شخص پادشاه نقش‌آفرين بودند چه در وجه مثبت و چه در وجه منفي اگرچه آنها حضور آشكار نداشتند، اما تعيين‌كننده بودند تا زمان مشروطه در قسمتي حاكم شدند كه مبناي تصميم‌گيري آنها بر پايه ايدئولوژي ديني شكل گرفت و جامعه با ايدئولوژي عجين شد. در اين دوره زنان به دليل فهم خودساخته مشروطه‌خواهان در محاق قرار گرفتند. رويكرد مطرح اين بود كه سياست محل حضور زنان نيست و آنها بايد در كسوت «مادري» و در خانه ايفاي نقش كنند و اين ماموريتي است الهي كه براي آنان تعيين شده است. بدين‌سان با آموزه‎هاي دينداري و حاكميت ايدئولوژي بنيان تصميم‌گيري زنان كسوت «مادري» شد. آنها از حق راي دادن و شركت در انتخابات محروم شدند و اين‌گونه بود كه زنان در عزلت قرار گرفتند و توصيه به حفظ حريم درون خانه شدند. اگرچه حفظ حريم خانه محترم است اما همه تكليف زنان اين نيست لذا پستونشيني زنان تا جايي بود كه در دفاع از مشروطيت زناني كه مي‌خواستند در مبارزات شركت كنند، مي‌كوشيدند تا با ظاهري مردانه و با لباس مردانه ظاهر شوند. اين روند ادامه داشت تا دوران پهلوي كه سايه مدرنيسم به تقابل و تعارض با دين درآمد، با نماد كشف حجاب در حالي كه همان زناني كه به كشف حجاب روي آورده بودند به خدا و دين توجه لازم را داشتند، چراكه دين امري فطري است و با نمادهاي ظاهري نمي‌توان با آن مبارزه كرد. اگرچه با خوانشي تركيبي با تمدن بشر ساخته. در اين دوران زنان حق راي پيدا كردند و در مسائل اجتماعي و عمدتا در راه‌اندازي تشكل‌ها و خيريه‌ها فعال شدند ليكن همچنان حريم سياست مردانه بود و تمدن را تنها در گريز از دين تعيين كرده بودند اگرچه بخش اندكي از جامعه را دربرمي‌گرفت و اكثريت جامعه زنان سنت را با مذهب تركيب كرده و سبك زندگي خود را بر آن نهادند. لذا زنان متمدن در عالم خود سير مي‌كردند بدون رابطه تعريف شده‌اي با اكثريت جامعه و آن اكثريت همان‌هايي بودند كه در جريان شكل‌گيري انقلاب اسلامي ايران و سپس جمهوري اسلامي ايران نقش‌آفرين بودند و چون همچنان مذهب و ايدئولوژي را سرلوحه سبك زندگي خود قرار داده بودند، توانستند جمع كثيري از زنان جامعه را با خود همراه كنند. بدين‌سان زنان مورد توجه قرار گرفتند، اما همين زنان با تحولاتي كه نسل بعد از خود داشتند و مطالباتي براي زندگي بهتر را طلب مي‌كردند دچار تغيير رويكرد و نگاه به آينده را پيدا كردند و اين تغيير نگاه امروز توانسته نگاه مديريت جامعه را هم دستخوش تغييرات عمده‌اي گرداند. در اين مقطع زنان متوجه شدند وقتي مي‌توانند به مطالبات خود دست يابند كه براساس قواعد و ساختاري كارآمد به پيش بروند. تحولاتي كه در حوزه زنان پس از انقلاب پيش آمد، فارغ از نقش‌آفريني آنها در شكل‌گيري انقلاب و حضور پرشوري كه در همه زمينه‌ها و عواملي كه در انعقاد نطفه انقلاب موثر بود، ايفا كردند. به تعبير امام نقش زنان اگر بيشتر از مردان نبود قطعا كمتر از آنان نبود. اما با پايان جنگ زنان به مطالبه و سهم‌خواهي در اداره كشور روي آوردند و مطالبات خود را براي تصدي مناصب مديريت سياسي و اجتماعي خواستار شدند. ليكن حضور مردان در مديريت جامعه به مذاق آنها خوش آمده بود و حاضر به ترك مناصب خود نبودند لذا نبود تجربه و نداشتن تخصص براي زنان و عدم طي كردن مراحل مديريتي همواره بهانه‌اي بود كه زنان نتوانند در مناصب مديريتي قرار گيرند. اين امر سبب شد كه زنان به فراگيري مهارت‌ها و به دست آوردن تخصص روي آورند تا ديگر بهانه‌اي براي مديريت ارشد جامعه در تصدي مديريت كلان وجود نداشته باشد و اين تنازع همچنان باقي است با بهانه‌هاي ديگر كه در اين مجال فرصت پرداختن به آنها نيست. امروز دختران مطالباتي عدالتخواهانه در بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي اجتماعي و سياسي را طالب هستند كه جنسيت در آن نقشي نداشته باشد. يعني تحقق عدالت جنسيتي بر اساس ظرفيت‌ها و توانمندي‌ها و نه براساس جنس زن يا مرد بودن. آنها سرنوشت خود را چنين نگاشته‌اند كه چه در ساختار نظام و چه در اجتماع موقعيتي برابر و سرافرازانه را كسب كنند و آينده‌اي را بسازند كه دختران‌شان در همه ميادين خوش بدرخشند، بدون تبعيض و بدون تحمل خشونت. زناني سرافراز و بالنده و بهره‌مند از تمامي ظرفيت‌هايي كه جامعه از آن برخوردار است با انتخابي آزاد در سبك زندگي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون