• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5261 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱ مرداد

براي ثبت در تاريخ

علي مندني‌پور

«به نامِ آنكه جان را فكرت آموخت»
نوشته زير با عنوانِ «نقدي بر يك مصاحبه» در دفاع از حقوقِ حقه، اما بر زمين مانده ملت ايران و گراميداشتِ رشادت‌ها و از خود گذشتگي‌هاي فرزندان دلير و شايسته اين كهن سرزمين، جوابيه‌اي است، مفصل در قالبي: حقوقي- اجتماعي بر مصاحبه سوم مهر ماه ۱۳۹۰ آقاي محمد مجيد الشيخ سفيرِ وقت كشور عراق در جمهوري اسلامي ايران در روزنامه اعتماد. 

بي‌مناسبت نديدم، پيشاپيش به بهانه اين جنگ‌ِ ويرانگر و با هدفِ يادآوري واقعيات تلخ اين «نبرد نابرابر» و تلنگري به «حافظه تاريخي و صدالبته ضعيف ملت»، به ويژه «سياست‌مردان!» براي ثبت در تاريخ هم كه شده، پس از سال‌ها اين جوابيه را به شهروندان ارايه و داوري را به گذرِ زمان و صاحبان حق (مردم ايران) واگذارم. با پوزش، به علت طولاني بودن و در راستاي رعايت حال خوانندگان در ۷ بخش تقديم، باشد كه مورد استفاده جنگ نديده‌ها و جنگ ديده‌ها، بهره‌برداري اصولي حقوقدانان و صاحب‌نظرانِ مسائل اجتماعي-فرهنگي به ويژه سياست‌مردان‌ دلسوز و مسووليت‌پذير اين مرز و بوم و در اولويتِ سياهه بستانكاري‌هاي تاريخي ملتِ ايران و از همه مهم‌تر آيينه عبرتِ آيندگان قرار گيرد. نقدي بر يك مصاحبه. در همهمه آشفته بازار و صداي بوق و كرناي بگير و ببندِ كي بود، كي بود، من نبودمِ ابر رويداد همه دوران تاريخ اين مرز و بوم تا اين زمان، يعني جديدترين كشف و كرامات «اقتصادي- سياسي» اصحاب «رزق و ريا» موسوم به: «اختلاس سه هزار ميلياردي» كه اين روزها نقل مجالس و محافل و انبساطِ خاطرِ جماعت شريفِ «مستضعفِ» ديروز و «آسيب‌پذيرِ» امروز را فراهم آورده است! چاپ مصاحبه‌اي به همراه عكسي تمام قد، از آقاي محمد مجيدالشيخ سفير عراق در ايران در صفحه نخست روزنامه وزينِ اعتماد، يكشنبه سوم مهر ماه جاري تحتِ عنوان: «ميانجي روابط ايران و امريكا مي‌شويم» «درباره غرامت جنگي» و اينكه «برادر كه از برادر شكايت نمي‌كند» كه در آن با منطق و استدلالِ خاص و شناخته شده اهل سياست از امنيت مرزها، مبادلات تجاري  كميسيون علامت‌گذاري مرزهاي مشترك، امنيت داخلي عراق وضعيت آينده نيروهاي امريكايي در عراق، سفر زوار ايراني، نقشِ كشور عراق در ميانجي‌گري بين ايران و امريكا و به ويژه «غرامتِ جنگ» دادِ سخن سر داده بود، مرا بر آن داشت تا در پسِ سكوت معنادار مسوولان به اين بخش از مصاحبه جناب سفير يعني خسارت و غرامت جنگي و با تاخيري چند روزه از سرِ احساسِ درد، ضمن رعايتِ شأن و جايگاه ايشان كه گويي تنها به قاضي رفته و در نتيجه راضي هم برگشته است! در موقعيت شهروندي دردمند و از زبان حالِ ميليون‌ها بازمانده راهِ شهيد: چمران‌ها، همت‌ها، باكري‌ها و ايضا مجيد سوزوكي‌ها و... جوابيه‌اي بايسته به جناب مجيدالشيخ و همفكران حضرت ايشان تقديم. باشد تا از اين رهگذر، بيش از اين شاهد به كار‌گيري «سياستِ سكوت و مماشاتِ دولت‌مردان در قبال هدر رفتن جان و مال و حيثيت صدها هزار شهيد، مصدومِ شيميايي، آزاده، جانباز، ايثارگر و آواره جنگي در عرصه داخلي و انظار جهاني نباشيم و داوري پاياني را چنانچه انصاف ايجاب مي‌نمايد، به همه تركش‌خوردگان و صدمه‌ديدگان جنگ، از خط مقدم تا وجب به وجبِ خاك اين كهن سرزمين اهورايي كه ايرانش مي‌ناميم و از رزمندگان و ايثارگران جبهه‌ها تا تك‌تك شهروندان اين ديار، آنان كه جنگ و پيامد‌هايش زندگي‌شان را دگرگون ساخته و مسير حركت و سرنوشت‌شان را رقم زده است و به تمامي زنان و مردان شجاع و صبور مامِ ميهن كه در رنج و محنتِ جنگ سهيم بوده‌اند و هستند، واگذاريم. جناب مجيد الشيخ؛ آنچه به امنيت مرزها، مبادلات تجاري، كميسيون علامت‌گذاري مرزهاي مشترك»، امنيت داخلي عراق، وضعيت زائران ايراني و... مربوط مي‌شود نه در تخصص صاحب اين قلم است و نه صلاحيتِ اظهارنظر در اين زمينه‌ها را در خود مي‌بيند و اما درخصوصِ ايفاي نقشِ ميانجي‌گري بين ايران و امريكا به ميان‌داري دولتِ عراق، در حال حاضر آشفته‌بازار سياست داخلي و خارجي محلِ نزاع و اختلاف سياست‌مردان است. كم نيستند، عشاق سينه‌چاكي كه اين روزها براي ربودن گوي سبقت، در اين مسابقه بي‌سابقه در كمين نشسته و مترصد فرصتي در گشودن به‌زعمِ خودشان گره پيچيده و كلاف سردرگم اين قطع ارتباطند، قطع ارتباطي كه بيش از چند دهه به درازا كشيده است. علائم و نشانه‌ها حكايت از آن دارد كه جماعتي آماده شكستن اين «تابو» و درج نام خويش به عنوان «قهرمان» در بريدن نوارِ پيروزي جشن وصلت دوباره با امريكا يا همان شيطان بزرگِ سابق به انتظار نشسته و گوش به زنگ آغاز اين ماراتن نفس‌گيرِ تاريخي‌اند! امري كه پيش از اين اشارتي بدان كفايت مي‌كرد تا انگ جاسوس و ستون پنجم دشمن را بر پيشاني افراد حك نمايند و دمار از روزگار هر بخت برگشته خوش‌خيالي كه چنين تصور خامي را در سر مي‌پروراند، در بياورند! جگر شير مي‌خواهد و پشتوانه‌اي به عظمت قله دماوند و درجه تحملي بالا، كه در اين ميان جايگاهي براي اظهارنظر هر شهروندِ خارج از گودِ سياست و از «درگاه رانده و از همه جا مانده» از بارگاهِ «اصحاب قدرت و سياست» متصور نيست!! 

ادامه دارد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون