• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5302 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۱ شهريور

مروري گذرا بر داشته‌هاي فراموش‌شده تئاتر ايران از 1300 تا 1400

زماني دولت‌ها به جز مميزي وظايفي داشتند

كار نكردن گناه كبيره است!

بابك احمدي

بعضي منابع مي‌گويند اولين سالن آمفي‌تئاتر در ايران اواخر 1920 (حدود 1292) در تبريز ساخته شد و تهران نيز با فاصله‌اي كوتاه نخستين مكان مستقل نمايشي خودش «تماشاخانه تهران» را تاسيس كرد. اين محل بعدها با نام «تئاتر نصر» به كار خود ادامه داد. ديري نگذشت كه سالن‌هاي تئاتر خصوصي غيردولتي در قامت خياباني به نام «لاله‌زار» عرض اندام كردند و به محلي بدل شدند كه نسلي از مهم‌ترين هنرمندان و نمايشنامه‌نويسان و هنردوستان را گرد هم نشاند. از اسماعيل‌خان مهرتاش گرفته تا گروهي از جوانان تحصيلكرده فرنگ كه بعدا به رجل سياسي و دانشگاهي تاثيرگذارِ مملكت بدل شدند؛ براي نمونه مشرف‌الدوله نفيسي، دكتر سياسي، ذبيح‌الله بهروز و تيمورتاش؛ اما بنا گذاشتن سالن تئاتر خصوصي در مراغه براي نمونه كه امروزه ديگر وجود خارجي ندارد، تنها داشته تئاتر ايران در شروع 1300 خورشيدي نبود. در اين نگاه كوتاه تلاش خواهم كرد به دو نمونه دستاورد اشاره كنم كه سابق بر اين وجود داشته ولي چند دهه است با بي‌توجهي منحصربه‌فرد مديران، تصميم‌سازان و هنرمندان مواجه شده است. مثلا وجود كتابخانه‌اي شايسته جامعه تئاتر ايران يا آرشيو اسناد هنرهاي اجرايي و نمايشي كه پژوهشگران و دانشجويان با خاطري آسوده در آن به جست‌وجو و فيش‌برداري، مشخصا در زمينه هنرهاي نمايشي بپردازند.
  تبريز سالن تئاتر حرفه‌اي ندارد
«محله آراميان» يكي از محله‌هاي ارمني‌نشين شهر تبريز است كه در مركز شهر واقع شده‌ و به كليساي مريم مقدس راه ارتباطي دارد. كوچه پستخانه قديم از كوچه‌هاي معروف آن است. «سالن تئاتر آراميان» در سال ۱۹۱۵ ميلادي و توسط مسيو آراميان كه خود يكي از بازيگران و مترجمان نمايش بود، در تبريز به عنوان اولين سالن آمفي‌تئاتر در ايران تاسيس شد. بسياري از پژوهشگران فاصله سال‌هاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲ را به دليل رشد تئاتر و نبود تلويزيون، محدود بودن راديو، كم‌توجهي به مطبوعات و توليدات ضعيف سينمايي، دوران صحنه و رشد و بالندگي تئاتر ناميدند. بخشي از مردم در آن دوره تئاتر را تنها براي سرگرمي و بخشي مسائل سياسي دنبال مي‌كردند چرا كه تئاتر مي‌توانست ظرفيتي بالقوه براي تبليغ سياسي پيش از انقلاب باشد. گروه تئاتر ملي در همين دوران با هدف دستيابي به نمايش‌هايي با هويت ايراني و به سرپرستي شاهين سركيسيان راه‌اندازي شد. بازيگراني چون رقيه چهره‌آزاد، عصمت صفوي در آن دوره فعال شدند و نوشته‌هاي فارسي ايراني در اين دوره خيلي رونق گرفت. نمايش در ميان ارمنيان ايران قدمتي بيش از يكصدسال دارد. آنها اولين نمايش را در سال 1879م (1259 خورشيدي) در محله غله شهر تبريز به همت كشيش مسروپ پاپازيان كه مدير مدرسه ارمنيان تبريز بود، اجرا كردند. او گروهي از جوانان ارمني را گرد آورده بود و در حياط منزلش در زير چادري به اجراي نمايش مي‌پرداخت. اين نمايش‌ها با استقبال زيادي از طرف مردم مواجه شد. در سال‌هاي1881 ـ 1880م بيشتر نمايش‌هايي كه در تبريز به روي صحنه رفت ترجمه‌هايي از زبان‌هاي اروپايي فرانسه و انگليسي بود، در ضمن، از آنجايي كه تمامي نقش‌ها را مردها اجرا مي‌كردند، بيشتر آثاري براي نمايش انتخاب مي‌شدند كه در آنها زنان نقش كمتري داشته باشند. اولين زني كه در تبريز به روي صحنه رفت «دختر كشيش» مسروپ پاپازيان بود. او در كارهاي پشت صحنه به پدرش كمك مي‌كرد.
تئاتر از1890م (1268 خورشيدي) جايگاه خود را نزد ارمنيان تبريز استوارتر كرد زيرا گروه‌هاي تئاتري در محله‌هاي ديگر تبريز نيز مثل ليل‌آباد شروع به اجراي نمايش كرده بودند. از اين تاريخ زنان نه تنها به ديدن نمايش مي‌رفتند بلكه نقش‌هايي را نيز در نمايش‌ها برعهده مي‌گرفتند. سال1900م (1278 خورشيدي)، در دو محله بزرگ ارمني‌نشين تبريز، انجمن دوست‌داران تئاتر بنيان گذاشته شد. در مرداد 1288 مصادف با (آگوست1909م)، گروهي از جوانان ارمني و غير ارمني ساكن تبريز گروه «دوستداران تئاتر» را براي اجراي تئاترهايي به زبان فارسي پايه‌گذاري كردند. بين سال‌هاي 1293 و 1294 خورشيدي تالاري با گنجايش 500 نفر به نام تالار تئاتر آراميان، در محله غله ارامنه، در تبريز احداث شد كه ارمنيان اين شهر حدود سه دهه براي اجراي نمايش از آن استفاده مي‌كردند. با احداث اين تالار هنر نمايش نزد ارمنيان تبريز شروع به رشد كرد. حدود دو سال بعد به جز ارمنيان گروه‌هاي نمايشي غيرارمني تبريز نيز از اين تالار استفاده كردند. سال‌هاي 1299 تا 1303 گروه‌هاي زيادي از ارمنستان و قفقاز براي اجراي نمايش به تبريز دعوت شدند كه از ميان آنها نام مگرديچ تاشجيان در هنر نمايش ارمنيان ايران جايگاهي خاص دارد. تاشجيان حدود سال 1298 خورشيدي (1919 ميلادي) نمايش‌هايي را در تبريز به زبان ارمني و آذري اجرا كرد. بعضي هنرمندان بنام ارمني اولين فعاليت‌هاي هنري خود را از اين گروه‌ها شروع كردند؛ هنرمنداني كه در شكل‌گيري نمايش ارمنيان ايران نقشي مهم داشته‌ا‌ند. اشخاصي مانند آراماييس آقاماليان، يپراد بارويان، يلِنا آوِديسيان و ...  . به غير از تبريز، در ديگر نواحي آذربايجان، در شهرها و روستاهايي كه ارمنيان سكونت داشتند همچون اروميه، سلماس، خوي، مراغه، اردبيل و قره داغ ارمنيان در عرصه نمايش فعال بودند و از1890م نمايش‌هايي را به روي صحنه بردند. ارمنيان خوي از1904م داراي تالار و سن نمايش بودند. مشابه همين وضعيت در جلفاي اصفهان قابل مشاهده است. ارمنيان از سال 1265 خورشيدي اقدام به تاسيس گروه‌هاي نمايشي كردند كه اولين نمايش‌ آنها، «انجير خچو»، در يكي از منازل متعلق به كليساي وانك با همت بگلر آقايان روي صحنه رفت. اسفند 1266 اين گروه براي تاسيس «انجمن نمايش» اقدام به جمع‌آوري اعانه كرد و موفق به جمع‌آوري مبلغ 551 قران شد كه آن را براي تاسيس گروه نمايش و ساخت سن متحرك استفاده كردند. امروزه هيچ گروه تئاتر و سالن نمايش فعالي در منطقه جلفاي اصفهان عرض‌اندام نمي‌كند. يكي از فعالان تئاتر اصفهان كه تهران را براي فعاليت هنري انتخاب كرده، چند سال قبل مستندي در همين رابطه ساخت كه نشان مي‌داد جريان‌هاي دولتي چطور موانعي بر سر راه شكل‌گيري و ادامه حيات سالن‌ها و گروه‌هاي نمايشي اصفهان ايجاد كرده‌اند.  مژگان خالقي، بازيگر و كارگردان تاييد مي‌كند كه اولين تئاترها در اصفهان توسط ارامنه در محلي به نام «خانه سيمئون» به صحنه رفته‌اند كه امروزه تبديل به «رستوران» شده است. به گفته او «اين تئاتر در سال‌هاي پاياني نظام سابق تا حد زيادي غيرفعال شد و تا امروز هرگز به شكل قديم خود بازنگشته است. موقعيت جغرافيايي اينگونه بوده كه آن‌سوي آب ارامنه سكني داشتند و اين‌سوي مرز آبي، ساكنان قديم‌تر اصفهاني مشغول زندگي بودند؛ اينها براي تماشاي تئاتر اصطلاحا به آن‌طرف آب مي‌رفتند. بعدها به‌سبب فعال شدن تئاتر ارامنه گروه‌هاي زيادي در اصفهان ظاهر ‌شدند، نخستين گروه تئاتري اصفهاني غير ارمني را «ناصر فرهمند» شكل مي‌دهد ولي به دليل اينكه تئاتر ارامنه هيچ حمايتي دريافت نمي‌كند، رفته‌رفته مهجور واقع شده و از دست مي‌رود. همان‌طوركه گفتيد محله جلفاي اصفهان جايگاه مهم فرهنگي داشته و دارد ولي متاسفانه امروزه هيچ سالن تئاتر و هيچ گروهي آنجا فعاليت نمي‌كند.» او ادامه مي‌دهد «تهيه‌كنندگي تئاتر پيش از انقلاب در اصفهان رواج داشته و هنرمندان اصفهاني خودشان هزينه‌هاي اقتصادي حيات هنري و زندگي شخصي‌شان را تامين مي‌كرده‌اند؛ «رضا ارحام صدر» شناخته‌شده‌ترين چهره اين جريان است. تئاتر بعد از انقلاب تحت‌تاثير فضاي پساانقلابي بيشتر در اختيار جريان‌هاي متصل به قدرت تازه قرار مي‌گيرد، اولين گروه تئاتري كه شروع مي‌كند، گروه تئاتر «ابوذر» است به سرپرستي «مرتضي مسائلي». او در آن دوران مديريت توليد آثار سينمايي محسن مخملباف را برعهده داشت. بعد از انقلاب حدودا يك دهه طول مي‌كشد تا ارشاد اصفهان به فردي اجازه ‌دهد بار ديگر تئاتر روي صحنه ببرد. البته اواخر دهه 70 فضا تحت‌تاثير جريان‌هاي سياسي بازتر مي‌شود و دانشگاه‌ها شروع مي‌كنند به پذيرش دانشجو. ولي با اين‌حال نظارت‌ها همچنان سفت و سخت پيش مي‌رود. امري كه موجب شده سنت تئاتر كمدي - انتقادي اصفهان به كمدي‌هاي آزاد پيش‌پا افتاده بدل شود.» 
 رشت و انزلي در سكوت
جلد سوم كتاب تئاتر ايران در گذر زمان (نشر افراز چاپ اول 1387) به ما مي‌گويد سال 1292 جلوي ايوان بالاخانه مطبعه (چاپخانه) فاروس در لاله‌زار، تابلوي بزرگي نصب شد كه روي آن نوشته بود «سيدعبدالكريم محقق‌الدوله» با تشريك مساعي دوستانش كه بيشتر از اعضاي وزارت امور خارجه و ساير وزارتخانه‌ها بودند و در ضمن عنايتي هم به تئاتر داشته و اين رسانه را در جهت تنوير افكار موثر مي‌دانستند، اولين مركز هنري را به منظور ترويج هنر تئاتر تاسيس كردند. در بين اين جمع، تجار بازار نيز ديده مي‌شد كه: انتظام‌السلطنه، ميرزاهاشم‌خان بهنام، ميرزارضاخان آهي، حاجي ميرزا اسدلله‌خان، ذكاءالملك فروغي و ... در بين آنها به چشم مي‌خورد. محقق‌الدوله از سيدعلي‌خان نصر و دوستانش كه در عرصه نمايش تبحر داشتند، از جمله محمودخان بهرامي (منشي‌باشي) دعوت كرد تا نمايش‌هايي را ترتيب دهند. نخست نمايشنامه «وهم» به نگارش عيسي بهرامي در حضور ظهرالدوله حاكم تهران به معرض نمايش گذاشته شد. نمايش بعدي به نام «لورا و شهرستانك» به قلم مويدالممالك ارشاد صاحب امتياز روزنامه «ارشاد»، پدير غلامعلي فكري (معزالديوان) بار ديگر در حضور ظهيرالدوله و عده‌اي از اهالي تحصيلكرده پايتخت به صحنه رفت. استقبال مردم از اين دو نمايش سبب شد كه به نمايش‌هاي بعدي توجه بيشتري شود. اين جمعيت قبل از تاسيس «تئاتر ملي» در پارك امين‌الدوله، پارك اتابك و پارك ظل‌السلطان، نمايش‌هايي ترتيب داده بودند و با توجه به غوغاي سياسي اواخر دوره قاجار كه نمايش‌ها عموما به سياست آغشته بود؛ عوايدي به همراه داشت كه حاصل آن شد ساخت مدرسه «فرهنگ». اين مدرسه همچنان به همان نام فعال است.  علاوه بر تبريز، تئاترها و كنسرت‌هاي موسيقي سنتي در شهرهاي رشت و بندرانزلي هم مورد توجه بوده. گزارش شده كه كلنل علينقي وزيري در سال 1302 پس از اتمام تحصيلات موسيقي در غرب، به ايران آمد و كلوپي تاسيس كرد. در اين مركز ضمن آموزش و اجراي موسيقي، در زمينه تئاتر نيز فعاليت‌هايي صورت گرفت و نمايش‌هاي موزيكال به صحنه رفت. «روياي چند تابلوي موزيكال» و «گلرخ» از اين جمله‌اند. كلنل وزيري فروردين سال 1308 – 1307 در معيت شاگردانش براي اجراي برنامه‌هاي موسيقي و تئاتر به شهرهاي رشت و بندرانزلي مي‌رود.
انتشارات، كتابخانه و آرشيو يك 
ضرورتي  هميشگي
در تاريخ معاصر هنرهاي نمايشي، پس از قاجار و پهلوي اول، شايد با تاسيس «راديو تلويزيون ملي» (بعد از تلويزيون خصوصي ثابت‌پاسال) و «هنرستان آزاد هنرهاي دراماتيك» است كه ضرورت راه‌اندازي كتابخانه‌هاي تخصصي هنرهاي نمايشي را بيش از پيش ايجاب مي‌كند. هنرستان هنرهاي دراماتيك آذر 1338 تاسيس شد. مدرسان در اين هنرستان «فن بيان»، «هنرپيشگي»، «كارگرداني»، «نمايشنامه‌نويسي» و «زبان خارجه» تدريس مي‌كردند. اساسا به منظور استفاده هنرجويان كلاس‌هاي هنري و هنرستان هنرهاي دراماتيك بود كه كوشش شد كتابخانه‌اي درخور توجهي شكل بگيرد. «اداره هنرهاي دراماتيك» مسووليت جمع‌آوري كتاب‌هاي ادبي و تخصصي تئاتر را برعهده گرفت. اين اداره با هدف تشويق علاقه‌مندان به خواندن درام و ترويج اين هنر در مدارس همچنين آشنايي عموم مردم با هنر تئاتر، از اول فروردين 1337 اقدام به چاپ و انتشار دو هفته‌نامه كرد. همين‌جا بايد پرسشي مطرح كرد كه دانش‌آموزان و هنرجويان جوان و نوجوان ايراني در دهه‌هاي اخير كدام مجله يا هفته‌نامه‌ در حوزه تخصصي مورد علاقه‌شان را در اختيار داشته‌اند؟ و اگر نداشته‌اند، چرا؟ دانش‌آموزان علاقه‌مند به حوزه نمايش، ادبيات، موسيقي، سينما و هنرهاي تجسمي كه در سنين نونهالي و نوجواني قرار دارند، براي مواجهه با هنرمندان و فضاي ايراني و جهاني مورد علاقه‌ خود در ساعات غير آموزشي چه امكاناتي در دست دارند؟
تشكيل گروه‌هاي تئاتري، فراموش‌شده ابدي
اداره هنرهاي دراماتيك در دهه 40 خورشيدي اقدامي انجام داد كه اين روزها مي‌تواند سرلوحه مديران باشد. به هرحال با وجود اينكه معاون امور هنري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در گفت‌وگويي به صراحت ابراز كرده «خودم را نماينده دولت مي‌دانم نه هنرمندان» ولي با اين حال نهاد زيرنظر او و همچنين مديركل هنرهاي نمايشي كشور طبق قانون اساسي وظايفي برعهده دارند كه بايد انجام دهند. قانون براي قصور مديران دولتي از انجام وظايف تصريح‌شده مجازات‌هايي تا انفصال از خدمت در نظر گرفته است. يكي از وظايف مصرح همين گسترش فعاليت‌هاي نمايشي و حمايت از تشكيل گروه‌هاي تئاتري است؛ به يك معنا، لازم نيست چند دهه به گذشته بازگرديم. چراكه نگارنده معتقد است قانون اساسي فعلي، در كنار ضعف‌هايي كه به مرور زمان بر هر مجموعه قوانيني حادث مي‌شود، همچنان داراي بخش‌هاي مترقي است. تئاتر ايران تا اواخر دهه 30 و اوايل دهه 40 دو گروه تئاتري ثابت داشت ولي به منظور اجراي برنامه‌هاي تئاتري شش گروه براي برنامه‌هاي تلويزيوني اعلام آمادگي كردند. پيامد اين اعلام آمادگي نمايش‌هاي زنده تلويزيوني است كه تا سال 1345 در تلويزيون حبيب ثابت‌ پاسال اجرا شد. بعضي هنرمندان حاضر در اين آثار بارها به دشواري كاري كه صورت گرفت اشاره كرده‌اند؛ اينكه چطور بدون «كات» نمايش مقابل دوربين‌هاي تلويزيوني و در برابر ديدگان مردم اجرا مي‌شد. از جمله گروه‌ها: گروه «مرواريد» (كه نمايشنامه‌هاي «مرغ دريايي» چخوف، «پوشاندن آنها كه برهنه‌اند» اثر پيراندللو و «سياه» نوشته علي نصريان را اجرا كرد)، گروه «هنر ملي» (با اجراي نمايشنامه‌هاي «بلبل سرگشته» نوشته نصيريان)، گروه «پازارگاد» (كه كار خود را با اجراي نمايش «اشباح» نوشته هنريك ايبسن آغاز كرد) و تروپ هنري «شهرزاد» (كه با شركت عده‌اي از هنرپيشگان جوان و دانشجويان مشهد و با همكاري اداره هنرهاي دراماتيك در مشهد تاسيس شد) قابل اشاره است.
نتيجه اينكه كار نكردن گناه كبيره است!
در پايان بايد بار ديگر به نكاتي اشاره شود. اينكه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي حسب وظيفه بايد در زمينه احداث و فعال شدن سالن‌هاي تخصصي تئاتر (نه سالن‌هاي سخنراني وزرا و همايش‌ها) در سراسر ايران بكوشد امري بديهي است. اينكه هنرمندان تئاتر تبريز مصاحبه كنند و بگويند «تبريز سالني آبرومند براي اجراهاي تئاتر ندارد» (گزارش اظهارات بابك نهرين، رييس انجمن هنرهاي نمايشي وقت در خبرگزاري شبستان، 12/9/1397) برازنده نيست؛ اينكه خارج از دانشگاه‌هاي ما هيچ مكان مشخصي براي دسترسي و مطالعه كتاب‌هاي تخصصي هنرهاي نمايشي وجود ندارد، نكته‌ قابل افتخار نيست. اداره كل هنرهاي نمايشي ساختماني در اختيار دارد كه مي‌تواند به اين مهم اختصاص دهد. تجهيز و راه‌اندازي «مركز آرشيو تئاتر ايران» با نگاه ساده‌انگارانه دولت‌ها به بوته فراموشي رفته و دانشجويان براي دسترسي به اين اطلاعات (بخشي از اين‌ها) بايد به آرشيو مجلس شوراي اسلامي و كتابخانه ملي مراجعه كنند؛ در اين مراجعه هيچ ايرادي نيست ولي اينكه تئاتر ايران آرشيو تصويري و مكتوب ندارد، امري است ناپسند و غيرقابل دفاع. اداره كل هنرهاي نمايشي و وزارت آموزش و پرورش چند دهه است هيچ فكري براي خردسالان و نوجواناني كه بايد امر فراگيري و حضور در هواي فرهنگ و هنر را تجربه كنند،  ندارند. اواخر نشستي برگزار شده ولي همه‌چيز تا اينجا در حد گزارش‌هاي بيلان‌كاري باقي مانده. رسانه‌هاي تخصصي تئاتر از اين گزارش‌ها زياد به خود ديده‌اند. نهايتا مي‌ماند حمايت از شناسنامه‌دار شدن گروه‌هاي تئاتري كه قطع به يقين بايد با حمايت‌هاي دولتي همراه شود. دولت نمي‌تواند تنها در قامت دستوردهنده و مميزي‌كننده در تئاتر ايفاي نقش كند. كمك به تشكيل و استقرار گروه‌هاي نمايشي در مكان‌هاي ثابت وظيفه دولت‌ها و شهرداري‌ها است. حمايت از دانشجويان و اعزام گروه‌هاي تئاتري به خارج از كشور هم پيشكش! مخلص كلام اينكه دست روي دست گذاشتن و كار نكردن، گناه كبيره  است.


اينكه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي حسب وظيفه بايد در زمينه احداث و فعال شدن سالن‌هاي تخصصي تئاتر (نه سالن‌هاي سخنراني وزرا و همايش‌ها) در سراسر ايران بكوشد امري بديهي است. اينكه هنرمندان تئاتر تبريز مصاحبه كنند و بگويند «تبريز سالني آبرومند براي اجراهاي تئاتر ندارد» (گزارش اظهارات بابك نهرين، رييس انجمن هنرهاي نمايشي وقت در خبرگزاري شبستان، 12/9/1397) برازنده نيست. اينكه خارج از دانشگاه‌هاي ما هيچ مكان مشخصي براي دسترسي و مطالعه كتاب‌هاي تخصصي هنرهاي نمايشي وجود ندارد، نكته‌ قابل افتخار نيست. تجهيز و راه‌اندازي «مركز آرشيو تئاتر ايران»  با نگاه ساده‌انگارانه دولت‌ها به بوته فراموشي رفته و دانشجويان براي دسترسي به اين اطلاعات (بخشي از اينها) بايد به آرشيو مجلس شوراي اسلامي و كتابخانه ملي مراجعه كنند؛ در اين مراجعه هيچ ايرادي نيست، ولي اينكه تئاتر ايران آرشيو تصويري و مكتوب ندارد، امري است ناپسند و غيرقابل دفاع

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون