بيبرنامگي دلخراش هميشه، همه جا
جعفر گلابي
فرهنگ برنامهريزي و برنامهمحوري در جامعه ما به شدت ضعيف است.جامعهشناسان ميتوانند موضوع را مورد مطالعه دقيق و همهجانبه قرار دهند و كاشف به عمل آورند كه چرا در ايران نه تنها در ميان مسوولان و سياسيون و احزاب و گروهها بلكه در متن مردم و در امور شخصي و خانوادگي هم اغلب از بيبرنامگي رنج ميبريم و با فرهنگ برنامه داشتن و بر اساس آن عمل كردن غريبه هستيم.ماجراي مراسم راهپيمايي اربعين كه با مشكلات فراواني روبهرو شد و مردم رنج بسيار بردند و هنوز معلوم نيست كه روند اين مراسم چگونه پيش خواهد رفت و چه عاقبتي خواهد داشت؟تنها نمونه كوچك و البته گويايي از بيبرنامگي و فقدان تمهيدات لازم براي حوادث قابل پيشبيني و حتي موارد غيرمترقبه است.هفتههاست كه روي اين مراسم تبليغات ميشود و صداوسيما تا نيم ساعت از بخشهاي مهم خبري خود را به انواع جلسات و مقدمات و هماهنگيها و اظهارنظر مسوولان مختلف پيرامون بهتر برگزار شدن اين مراسم اختصاص داد و همچنان ميدهد ولي متاسفانه هنگام عمل همگان ديدند و زائران چشيدند كه بيبرنامگي چگونه ميتواند يك مراسم باسابقه را هم آكنده از درد و رنج و خسارت دلخراش كند؟ مراسم راهپيمايي اربعين فقط يك مورد عبرتانگيز از برنامهگريزي و سهلانگاري ما ايرانيان است.اگر بخواهيم بر آن متمركز شويم، خواهيم ديد در مسائل بسيار بزرگتر هم ما دچار اين بليه پرخسارت هستيم و چون به هر حال ميگذرد! صلواتي ميفرستيم و آماده ميشويم كه با موضوع جديدي كه به هر حال پيش ميآيد با بيل و كلنگ و هر چه پيش آيد خوش آيد، روبهرو شويم! دو انتخابات مجلس و رياستجمهوري با ردصلاحيت گسترده و بدون حداقلي از رقابت و با كمترين شركتكننده برگزار و آنچه خواستند در عمل پياده شد ولي به سرعت مشخص شد كه نه مجلس داراي فراكسيونهاي قوي با برنامههاي معين و فكر شده است و نه دولت خصوصا در زمينه اقتصاد داراي برنامه مشخص و كارشناسانه است. تاكنون بارها اقتصاددانان از دولت خواستهاند برنامههاي خود در زمينههاي مختلف را منتشر كند ولي هنوز چنين درخواست معقول و منطقي برآورده نشده است، اگر بگوييم تمام طول و عرض برنامههاي دولت در رسيدگي عاجل به موضوعات موردي و حضور در ميادين مختلف و ديدار با مردم خلاصه شده است سخني به گزاف نگفتهايم
از انصاف نگذريم و براي اثبات ريشهدار بودن اين معضل اشاره به فعاليت انتخاباتي اصلاحطلبان ضرورت دارد.بزرگان و محترمان اصلاحطلب ماهها نشستند و گفتوشنود كردند و حتي نام اين جمع را اجماعسازگذاشتند ولي دو، سه روز مانده به انتخابات در ميان بهت ناظران و نخبگان اعلام شد كه هر كس و هر حزب و گروه اصلاحطلب ميتواند به صلاحديد خود در انتخابات شركت كند يا نكند، كانديدا داشته باشد يا نداشته باشد! اينها از جديدترين و بزرگترين موارد بيبرنامگي ما ايرانيان است، پيشتر برويم بايد به رژيم گذشته هم بپردازيم كه با وجود ثبات و سرمايههاي عظيم مالي و ارتباطات عالي با اغلب كشورهاي جهان و امكان استفاده از مستشاران اقتصادي خارجي برنامه ميريخت ولي بسياري از برنامهها در ميانه راه، رها ميشدند يا امر ملوكانهاي ميآمد و همه چيز را بر هم ميزد! در اين سوي ماجرا هم دهها گروه مسلح و غيرمسلح براي سرنگوني شاه جدا مبارزه ميكردند و در اين راه چه جانها كه فدا نشد و چه زندانها كه پر نبود ولي شايد به جرات ميتوان گفت كه هيچ كدام از آنها برنامهاي مطابق با تعريف دقيق آن براي پس از انقلاب نداشتند و به سادگي اين تصور وجود داشت كه امالمسائل كشور حضور و اميال شاه و دربار است كه اگر بروند يكشبه همه مشكلات حل ميشود و... ديديم كه چند سال طول كشيد تا اولين برنامه پنج ساله تصويب و اجراي آن در دستور كار قرار گرفت.برنامهها يكي پس از ديگري نوشته شدند ولي جز در برخي مقاطع رنگ اجرا به خود نديدند تا اينكه آقاي احمدينژاد آمد و اصل و فكر برنامهريزي و برنامهمحوري را مچاله كرد و به زبالهدادن تاريخ افكند و تقريبا يك تنه به تدبير امور اجرايي پرداخت!
در حال حاضر واقعا كشور ما در شرايط بغرنجي قرار دارد و مسائل فوقالعاده مهمي حتما پيش خواهند آمد، بهترين راه اين است كه براي يكبار هم كه شده به واسطه خطرات بزرگي كه كشور را تهديد ميكند، حاكميت ميدانداري كند و با دعوت از همه جناحها و گروهها و صاحبنظران براي هر رخداد طبيعي و حتي غيرمترقبه فكر شود و برنامهريزي صورت گيرد و اجماعسازي شود تا در هر شرايطي كمترين گزندي متوجه كشور نشود.مرحوم هاشميرفسنجاني يكي از دلايل پذيرش قطعنامه خاتمه جنگ را اينگونه عنوان كرد كه امام نميخواست هنگام فقدان ايشان همچنان جنگ ادامه داشته باشد.در مورد برجام هم ميشد يك روش اجماعي در پيش گرفت و رفع قاطع تحريمها كه حداقل در ظاهر كسي با آن مخالف نيست در اولويت نخست قرار داده ميشد و حتي اگر امريكا ارادهاي براي پيوستن به برجام نشان نميداد براي آن هم فكر ميشد و برنامهريزي كلان صورت ميگرفت و حمايت ملي از طريق همه جناحها و گروهها و احزاب به دست ميآمد.اما به نظر ميرسد رنج ما از بيبرنامگي و برنامهگريزي در اغلب مسائل حتي موضوعات حياتي انتها ندارد و با خويش ميگوييم؛ چو فردا بيايد فكر فردا كنيم و هميشه از حوادث و رويدادها عقب هستيم..