مسووليت برجام همين جاست
عباس عبدي
پس از انتشار يادداشت «مسووليت برجام متوجه كيست؟» در روز يكشنبه روزنامه اعتماد؛ يادداشتي در نقد آن در روزنامه ايران نوشته شد كه به نظرم پرداختن به آن ضروري است، زيرا ابعاد خوبي از مساله را روشن خواهد كرد. نويسنده محترم اين روزنامه در مهمترين فراز يادداشت خود آورده است كه «عبدي در حالي در نوشتار اخير خود آورده است كه «مسووليت اصلي برجام برعهده رييسجمهور است» كه قبلا در مواجهه با نقض عهد امريكاييها و شكست يكباره برجام تلاش داشت تا مسووليت فرجام برجام را از دوش حسن روحاني برداشته و آن را به رهبر انقلاب نسبت بدهد. حالا كه رييسجمهور پيشين قدرت را واگذار كرده او به ياد آورده است كه رييسجمهور در اين خصوص مسووليت هم دارد! هر چند ايدهآل اصلاحطلبان از يك رييسجمهور در قبال هرگونه توافقي وجود فردي به عنوان ماشين امضاي زيادهخواهيهاي غرب در برابر ايران است، دولت سيزدهم تلاش دارد تا جايگاه حراست بخش خود از منافع جمعي ايرانيان را اعمال كرده و با توافقي كه رفع موثر تحريمها، دريافت تضامين لازم و راستيآزمايي و همچنين خارج كردن اهرم سياسي آژانس از دست غرب است به توافقي پايدارتر از گذشته دست يابد و تجربه خسارتبار پيشين بار ديگر تكرار نشود.»
۱ـ اين مساله بارها مورد بحث قرار گرفته است كه برجام آنچنان اهميت دارد كه تاييد و رد آن فقط در سطح رهبري نظام است. كسي كه گمان كند برجام خارج از اين چارچوب ميتواند تصويب شود يا دركي از جايگاه رهبري نظام ندارد يا دركي از اهميت برجام ندارد يا هر دو. اگر قرار باشد كه چنين كاري بدون اجازه تصويب شود، پس ديگر چه كاري براي دخالت سطح عالي سياسي باقي ميماند؟ انتقاد روزنامه ايران دفاع از جايگاه رهبري نيست، بلكه ناديده گرفتن آن است. به علاوه نويسنده محترم بفرمايند چرا مجلس اصولگرايان در ۲۰ دقيقه آن متن را تاييد و شوراي نگهبان مخالف روحاني هم فوري آن را مغاير با شرع و قانون اساسي ندانست؟ اگر پاسخ دهند، متوجه خواهند شد كه تصويب برجام نه در گذشته و نه در حال خارج از چارچوب گفته شده نبوده است. البته مسائل فني آن ميتواند محل گفتوگو باشد ولي هيچگاه نميتواند نافي كليت آن باشد.
۲ـ درباره مسووليت رييسجمهور كنوني هم حرف بنده متناقض نيست، بلكه حرف نويسنده محترم ايران تناقض دارد. اگر نويسنده روزنامه ايران آقاي روحاني را مسوول برجام ۹۴ ميداند، به طريق اولي بايد رييسجمهور كنوني را نيز مسوول برجام فعلي بداند. ولي از نظر بنده هم اولي و هم كنوني در بالاترين سطح سياسي هستند. موثقا شنيدهام كه مسووليت آن به آقاي رييسي تفويض شده است و اين ناقض استدلال بنده نيست، مگر اينكه رخ دادن چنين تفويض اختياري را قبول نداشته باشيد كه گمان نميكنم؛ پس مسووليت برجام بنا بر تفويض اختيار با آقاي رييسي است، چه امضا كند و چه امضا نكنند. حالا فرض كنيد با ايشان نيست، پس بفرماييد با كيست؟
۳ـ اينكه تصور بنده از رييسجمهور ماشين امضا در برابر زيادهخواهيهاي غرب است، نيز يك ادعاي ناروا و مخالف آن يادداشت است. بنده تاكنون نگفتهام كه حتما امضا كنيد يا نكنيد، چون از جزييات مذاكرات اطلاعي ندارم كه بخواهم نظر دهم. آنچه ميدانم و ميگويم اين است كه آقاي رييسجمهور در برابر امضا كردن يا امضا نكردن خود مسوول است، چون قدرت اين كار نزد اوست. اگر واقعا زيان امضاي برجام را بيشتر از سود آن ميداند، قطعا نبايد امضا كند. ولي اين تصميم يك امر ايدئولوژيك نيست، بلكه يك مساله محاسباتي است كه بايد سود و زيان را در دو كفه ترازو بگذارد و تصميم بگيرد و از اين تصميم خود دفاع كند. گفتم كه متنهاي مبادله شده قبلي كه موجب اميدواري شد حتما موجود است، نامههاي بعدي نيز هست، اگر غربيها خلف وعده كردهاند آن را بايد منتشر كرد و اگر ايران كرده، بحث ديگري است. آنچه نوشتم، امري بسيار روشن است. اينكه مسووليت متناسب با قدرت است. فعلا قدرت امضا يا رد آن نزد آقاي رييسي است، اگر اين را نميپذيريد، بحث ديگري است، ولي اگر ميپذيريد، بايد گفت كه مسووليت هم همانجاست.
۴ـ نكته پاياني اينكه گرفتن تضمين براي رسيدن به توافقي پايدار، جملات خوبي است. ولي همه ميدانند كه تضمين اجراي يك توافق، قدرت طرفين است. ايران با قدرت خودش اجراي توافق را تضمين ميكند. بايد صريحا اعلام كند، اگر ايالات متحده از توافق كنار رفت چنين و چنان ميكنم، چون مرجع داوري سياسي در جهان جز شوراي امنيت نداريم. نيازي به تكرار نيست كه از هر گونه مقاومت در برابر زيادهخواهي و نقض عهد و... در برابر هر قدرت خارجي از جمله امريكا دفاع ميكنيم، در عين حال ميدانيم كه اين كار بايد متناسب با قدرت مردم و جامعه ايران باشد و در نهايت سود آن بر هزينههايش بچربد.