برادران سوپر ماريو
مرتضي ميرحسيني
طبق اطلاعات موجود در كتاب ركوردهاي گينس، بازي برادران سوپر ماريو كه سال 1985 در چنين روزي - ابتدا در ژاپن و بعد در سراسر دنيا - عرضه شد موفقترين بازي در تاريخ صنعت سرگرمي است. از اين بازي بيشتر از 42 ميليون (يا براساس آماري ديگر 58 ميليون) نسخه فروش رفت و آمار فروش مجموع دنبالههايي كه براي آن ساخته شد نيز از 240 ميليون نسخه گذشت. داستان بازي ماجراجوييهاي لولهكشي نيويوركي به نام ماريو و بردار كوچكترش لويجي در سرزميني به نام قلمرو قارچي در تلاش براي نجات شاهدخت آن سرزمين است. شروري به نام باوزِر با سپاهش به اين سرزمين يورش ميبرد و با طلسمي مردم آن را به سنگ و آجر تبديل ميكند. او شاهدخت آن سرزمين را هم به اسارت ميگيرد. شاهدخت تنها كسي است كه ميتواند طلسم را باطل كند و مردمش را نجات دهد، اما تا زماني كه او در سياهچال باوزر گرفتار است كاري از دستش ساخته نيست. ماريو (در بازي تكنفره) و لويجي (در بازي دو نفره) تصميم به نجات شاهدخت و مردم سرزمين قارچي ميگيرند، در مسير با موانع و دشمنان زيادي روبرو ميشوند و در پايان با خود باوزر ظالم ميجنگند. بازي با مبارزه ماريو و باوزر و آزادي شاهدخت و نجات سرزمين قارچي به پايان ميرسد. ما در ايران معمولا اين بازي را به نام قارچخور ميشناسيم و بيشترمان هم از آن خاطراتي داريم. اين شخصيت را شيگرو مياموتو - كه از سال 1977 با شركت نينتندو همكاري داشت - طراحي كرد و در ابتدا آن را جامپمن ناميده بود، اما بعد براي عرضه در بازار جهاني به نام مناسبتري فكر كرد و درنهايت به اسم ماريو رسيد. شغل اصلي ماريو و لويجي نجاري بود، اما بعد به عنوان لولهكش مشهور شدند و چون اين خطاي ناخواسته مشكلي در ايده اصلي بازي - قهرماني آدمهاي معمولي - به وجود نميآمد، گروه سازنده كوششي براي تصحيح اين سوءبرداشت نكرد. جالب اينكه روي سرش كلاه گذاشتند، چون آن زمان فناوري در حدي نبود كه موهاي سر شخصيتهاي بازي را با جزييات نشان دهد. همچنين در طراحي چهرهاش سيبيل را اضافه كردند تا بيني او بهتر مشخص شود (ناگفته نماند كه ماريو در بازي دانكيكونگ كوچك، نقش شرور را دارد و آنجا هم برايش سيبيل فرفرهاي گذاشتند تا شيطانيتر به نظر برسد). باوزر كه در برادران سوپر ماريو نقش منفي را ايفا ميكند در ايده اوليه گاو بود، اما طراحيهاي دستي مياموتو آنقدر بد و نامفهوم بود كه مجري كار آن را لاكپشت ديد و بر همين اساس كار را جلو برد. نتيجه نهايي رضايت خود مياموتو و تصميمگيران شركت نينتندو را به همراه داشت و باوزر به شكل لاكپشتي بزرگ (نه چنان كه برخي به اشتباه ميپندارند اژدها) شرور داستان شد. يكي از حواشي جالب اين بازي (و دنبالههايش) كه توجه طرفدارانش را جلب كرد و از سوي تيم سازنده هم تاييد شد اين بود كه ماريو و برادرش لويجي نام خانوادگي ندارند و هر دو به نام برادر بزرگتر، برادران ماريو شناخته ميشوند. همچنين مياموتو ميخواست در اين بازي از شخصيت پاپاي (ملوان زبل) استفاده كند، اما شركت نينتندو نتوانست امتياز استفاده از اين شخصيت را بگيرد و از اينرو او مجبور به خلق شخصيتي تازه شد كه در عمل شخصيتي محبوبتر از ملوان زبل از آب درآمد. ماريو تا به امروز حداقل در 200 بازي حضور داشته است و سال 1993 نيز فيلمي – نه چندان موفق – با محوريت او ساخته شد. اين فيلم نخستين فيلم سينمايي براساس قصه يك بازي ويديويي بود و ميگويند داستين هافمن ميخواست نقش اصلياش (يعني ماريو) را بازي كند، چون فرزندانش طرفدار پروپا قرص بازي برادران سوپر ماريو بودند. البته اين نقش به باب هاسكينز رسيد.