تغيير نشانه استاندارد با اره آهنبُر
مهرداد احمديشيخاني
دو سال پيش، تغيير نشانه موزه هنرهاي معاصر با موجي از واكنشهاي مخالف در فضاي واقعي و مجازي روبهرو شد. آن بازتابها، يك نتيجه بيشتر نداشت و آن هم عقبنشيني عاقلانه مديران وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، از خطاي صورت گرفته و بازگشت به نشانه قبلي بود. آن اتفاق و محصول آن البته ناشي از چند خطاي مختلف بود؛ اول اين تصور كه چون مدير هستيم پس در حوزه مديريت خود حق هر دخل و تصرفي داريم، در حالي كه آنچه انجام شد در ساحتي عمومي براي مردم و اختصاصي براي هنرمندان رخ داد و مديران وقت متوجه نبودند كه نشانه موزه هنرهاي معاصر داري چه جايگاهي در اين دو ساحت است و نه فقط يك نشانه براي يك موزه، بلكه بخشي از هويت فرهنگي جامعه است و تغيير در اين هويت به آن سادگيها هم نيست. دوم، آن اتفاق بدون مراجعه به نهاد اصلي متولي اين حوزه، يعني «انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران» و مشورت با اين نهاد معتبر صورت گرفت و اين يعني عدم استفاده از نظرات كارشناسي نهادي كه ميتوانست جوانب موضوع را براي متوليان و مديران تصميمگيرنده روشن كند. سوم ارجاع كار به كسي كه قطعا از هنرمندان قابل احترام و صاحبنام كشور است ولي اتفاقا در آن بخشي كه كار به او سپرده شد، از تجربه لازم برخوردار نبود و چهارم، چنين كاري با توجه به اهميت هويتي نشانه اول، لازم بود كه به يك تيم، با صلاحيت پژوهشي در حوزه گرافيك سپرده ميشد كه در ابتدا ببينند آيا نشانه موزه با توجه به اهداف مديريت مربوطه، نيازمند تغيير هست يا خير و بعد از اعلام نظر كارشناسي اين تيم، اقدامات بعدي صورت گيرد. اما اين همه تنها وقتي اتفاق ميافتاد كه آن مديريت، خود را به صرف مدير بودن، صاحب صلاحيت تام و تمام نميدانست و ارجاع موضوع و كسب نظرات كارشناسي و مطالعه شده را امري ضروري ميديد كه البته چنين نشد و حاصلش همان بود كه رخ داد. البته يك نكته در اين ماجرا قابل تقدير بود و آن هم اينكه مديريت آن زمان وزارتخانه در اين بخش، به افكار عمومي اهميت ميداد و وقتي بازتاب كار خود را ديد، بيدرنگ از تصميمي كه گرفته بود، عقب نشست و به خواسته افكار عمومي پاسخي درخور داد و نشانه موزه به جاي خود برگشت كه به گمان من اين اقدامي شجاعانه و قابل تقدير بود كه بايد در همان زمان از آن قدرداني ميشد كه چنين نكرديم و همينجا شخص خود من به واسطه سه يادداشت انتقادي در آن زمان و عدم تشكر از آن تصميم بعدي، بايد از اين كوتاهي پوزش بخواهم.
در چند روز گذشته اتفاقي ديگر رخ داده كه آن تغيير نشانه قديمي موزه هنرهاي معاصر كه چنان پيامدهايي داشت در مقابلش كاري بسيار سنجيده محسوب ميشود. موضوع، دست بردن حيرتآور در نشانه موسسه استاندارد ايران است. نشانه پيشين از حرف «اس» كه در درون آن حروف انگليسي «ISIRI» ابتداي كلماتي كه به معناي «موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران» قرار دارد، تشكيل شده است، به گونهاي كه اگر نشانه را 180 درجه بچرخانيم، به جاي حروف انگليسي، نام ايران ديده ميشود. ظرافت و قدرت اين نشانه كه در سال 1364 توسط مرحوم استاد مرتضي مميز طراحي شده از چنان استحكام و زيبايي برخوردار بود و هست كه جز تحسين بيننده، نتيجه ديگري به همراه ندارد و با توجه به اهميت استاندارد كالاهاي ساخت كشور، شايد به جرات بتوان گفت كه اكثريت قريب به اتفاق مردم ايران با اين نشانه آشنا و ديدنش مايه اطمينانشان است. حال اما مديران موسسه استاندارد با اين دليل كه نام موسسه استاندارد به «سازمان ملي استاندارد ايران» تغيير كرده، خواستهاند با حفظ شاكله نشانه سال 1364، حروف انگليسي ديگري را به جاي حروف قبلي بنشانند، طوري كه هم كلمه ايران باقي بماند و هم حروف «INSO» در نشانه گنجانده شود. حاصل اما در محترمانهترين كلماتي كه ميتوان به كار برد، يك «فاجعه تمامعيار» است. در ماجراي تغيير نشانه موزه هنرهاي معاصر، هر خطايي هم كه بود، اقلا كار را به فردي كه در حوزه گرافيك داراي سابقه درخور و اشتهار و احترام است سپردند، ولي اينبار انگار به يك آهنگر (با همه احترامي كه شغل آهنگري دارد) سپرده شده و گويا اين آهنگر محترم، با اره آهنبُر به جان آن نشانه قابل تحسين افتاده و حاصل چنان است كه كسي جرات نميكند خود را به عنوان كسي كه اين كار حاصل اوست، معرفي كند. مديران پيشين براي تغيير نشانه موزه، آنقدر شجاعت داشتند كه از اشتباه خود بازگردند، آيا اين مديران هم اينقدر شجاعت دارند؟