فوتبال
و دولت
قاسم يزدانپناه
دولتها چه درسهايي از فوتبال ميتوانند بياموزند؟ علم و فلسفه فوتبال درسهاي زيادي براي يادگيري دارد. در اين شماره به درسهايي كه دولتها ميتوانند از فوتبال بياموزند، ميپردازم.
درس اول: انتخاب بازيكن
در فوتبال ملي و باشگاهي دشوارترين كار يك مربي و كادر فني انتخاب بازيكن است. گاهي ذرهبين دست ميگيرند و در آسيا و آفريقا و كشورهاي ديگر دنبال فرد مورد نظرشان ميگردند، اگر پيدايش كردند فرش قرمز زير پايش پهن ميكنند و بهترين دستمزد و امكانات را برايش فراهم ميكنند. در فوتبال ملي دنبال دورگهها يا هموطن به كشورهاي ديگر ميروند و تلاش ميكنند آنها را براي بازي جذب كنند. تيمي كه با پارتيبازي و سفارشي و باندي، بازيكن انتخاب كند شكستش قطعي است!!! واي بر تيمي كه مربي و كادر فنياش هم سفارشي و باندي باشد.
دولتها نيز بايد بياموزند كه براي مشاغل دولتي در تمام ردهها بهترينها را انتخاب كنند. مدير و رييس و كارمند و... سفارشي و باندي و حزبي باعث ضعف تيم دولتها ميشوند. در بازي دولتها، دولتي موفقتر است كه مربيان و كادر فني و بازيكنان تراز اول داشته باشد.
درس دوم: تغيير در سبك بازي
فوتبال مثل هر چيز ديگري در دنياي معاصر به سرعت در حال تغيير است. در فوتبال مدرن نميتوان با روش و سبك دهههاي قبل بازي كرد. تيمهاي سنتي و ديمي محكوم به شكست هستند. براي هر بازي تيم بايد با توجه به حريف مقابل روشبازياش را تغيير دهد. ممكن است در يك بازي سبك دفاعي و ضدحمله جواب دهد و در بازي ديگري سبك تهاجمي، مربيان و كادر فني و اجرايي و بازيكنان بايد با علم روز آشنا باشند. دائما بياموزند و بهروز شوند. در فوتبال مدرن يك تيم حركت ميكند نه فرد! سبك گذشته تنها متكي به پله و مارادونا و مسي و بكنباوئر بود! در سبك امروز ستارهها مثل گذشته مطرح نيستند، مهم هستند اما تيم مهمتر از فرد است.
دولتها نيز از فوتبال بياموزند و سبكهاي ديمي و سنتي و قديمي مديريت را رها كنند. عالِم و عامل به علم روز باشند. براي هر كاري سبكهاي ويژه را به كار ببرند. از فرديت خارج و به كار سيستمي و تيمي توجه كنند.
درس سوم: شرايط سني و فردي
در فوتبال وقتي بازيكني به سن بالاي سي سال ميرسد، آهسته آهسته بايد به فكر آويزان كردن كفشهاي فوتبالياش باشد. بازيكني كه اصرار داشته باشد با سن بالا همچنان بازي كند، به مرحلهاي ميرسد كه با «هُو» و توهين مجبور به ترك زمين فوتبال ميشود. اخيرا ميبينيد رونالدوي پرتغالي شرايط سابق را در منچستريونايتد و تيم ملي كشورش ندارد! ليونل مسي هم دارد به همين مرحله ميرسد. دولتها نيز بايد از فوتبال بياموزند كه در مرحلهاي راه و جا را براي جوانان باز كنند. متاسفانه دولتها بسياري از جوانان را كه بازيگران و افراد شايستهاي براي خدمت هستند، با انگ زدن و باندبازي و حزببازي از خود ميرانند. بازيگران و افراد شايسته در دنياي امروز خريداران زيادي دارند. آنها در هيچ جاي عالم بيكار نميمانند و فقط طردكنندگان آنها زيان ميبينند.
درس چهارم: جايگاه تيم كجاست؟
موفقيت در فوتبال با سخنراني و حرف زدن و تحليل و آسمان و ريسمان به هم دوختن نيست! موفقيت و عدم موفقيت تيم ملي بستگي به جايگاهش در جدول فيفا و تيم باشگاهي در جدول بازيهاي ليگ دارد. در فوتبال پسنديده نيست كه جزو تيمهاي آخر باشي و رجز تيمهاي صدر جدول را بخواني! آمار و ارقام شكستها و تساويها و پيروزيها جايگاه تيم را مشخص ميكند. دولتها نيز از فوتبال بياموزند. با نگاه به آمار و ارقام مسائل اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي، سرانه ملي، رفاه و آسايش، ارزش پول و پاسپورت، صادرات و واردات، فناوري و اطلاعات، ميزان اشتغال و بيكاري، و... ببينند جايگاهشان در دنيا كجاست؟ بالا يا وسط يا ته جدول هستند! رتبههايشان كجا قرار گرفته است؟
درس پنجم: شكستها و پيروزيها
مربيان و كادر فني فهيم، بعد از هر شكست يا پيروزي نتيجه را تجزيه و تحليل و تمام موارد ريز و درشت را مد نظر قرار ميدهند. معمولا مربيان تقصير شكست را خودشان ميپذيرند و پيروزي را از آنِ بازيكنان ميدانند. شكست توجيه ندارد، بايد با تمرين و ممارست و رفع كاستيها عوامل آن را از بين ببرند. در هيچ شكستي سرود پيروزي خوانده نميشود. به قول كيروش سرمربي تيم ملي، ما يا پيروز ميشويم يا از شكستها درس ميآموزيم! در بررسيها هيچ مماشاتي پذيرفتهشده نيست. رودربايستي هم با كسي ندارند. گاهي مربي و كادر فني اخراج ميشوند، تركيب تيم عوض ميشود، بازيكناني تعويض يا توبيخ ميشوند! بازيكن ماهر و جديدي براي پست ضعيف در نظر گرفته ميشود. در پايان هر فصل جايگاه تيم بررسي، شكستها و پيروزيها تجزيه، تحليل، درآمد و هزينه محاسبه، بازيهاي فصل بعد آناليز و به تناسب در مورد كل تيم تصميمگيري ميشود. دولتها نيز اين درسها را از فوتبال بياموزند، شكستها را پيروزي تلقي نكنند. مسووليتپذير باشند. بازيكنان ماهر را روي صندلي ذخيره قرار ندهند و بازيگران مبتدي را به كار نگيرند. تيم را آناليز و با توجه به ضعفها و قوتها و حريفان مقابل تصميمهاي درست بگيرند. مهم پيروزي تيم است، با افراد ضعيف مماشات نكند.
در شماره بعدي به مطلب ديگري در اين زمينه خواهم پرداخت.