• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5374 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۱ آذر

كوثري:كي‌روش جزو ده مربي برتر دنياست و در آسيا بهتر از او نداريم

اميررضا احمدي

تيم ملي فوتبال ايران در حالي با دو شكست و يك پيروزي، از مرحله گروهي جام جهاني حذف شد كه خيلي‌ها انتظار صعود اين تيم را داشتند. از طرفي شرايط مختلف باعث شد بازيكنان با حواشي مختلفي دست و پنجه نرم كنند و همه اينها دست به دست هم داد تا شاگردان كي‌روش با كارنامه‌اي ضعيف قطر را ترك كنند و انتقادات زيادي به كيفيت اين تيم صورت بگيرد. حالا و در شرايطي كه جام جهاني براي ايران تمام شده، خيلي‌ها نگران آينده اين تيم هستند و معتقدند بايد يك جوانگرايي و تغيير مربي صورت بگيرد تا ايران بتواند در مسابقات پيش رو به قالب اصلي خود برگردد. جهانگير كوثري چهره فرهنگي - ورزشي كشور به عنوان پيشكسوت فوتبال ايران و بازيكن اسبق استقلال در دهه 50، يكي از افرادي بود كه در جام جهاني قطر از نزديك نظاره‌گر عملكرد ملي‌پوشان بود. او در گفت‌وگويي مفصل با «اعتماد» به بررسي عملكرد ملي‌پوشان پرداخت و درباره ابقا يا رفتن كي‌روش نظر داد.

   ‌تيم ملي فوتبال در شرايطي در جام جهاني حذف شد كه پيش از شروع مسابقات، آنقدر حواشي مختلف دامنش را گرفت كه به عقيده خيلي‌ها قبل از شروع مسابقات كار ايران تمام شد، به نظرتان تاثير اين حواشي تا چه اندازه بر عملكرد فني ملي‌پوشان تاثير گذاشت؟
در هر جامعه‌اي اگر سياست در آن رسوخ كند و آن جامعه دچار تنش شود، طبيعتا روي پديده‌هاي اجتماعي هم تاثير مي‌گذارد و اگر اين پديده فوتبال باشد كه گسترده‌تر است و در طيف‌هاي مختلف جامعه نفوذ دارد و همه طبقات اجتماعي به آن علاقه دارند، نمود آن بيشتر است. شما ببينيد از يك افسر نظامي تا رفتگر و بازاري به فوتبال علاقه دارند و در چنين شرايطي، وقتي پايه اصلي آن در جامعه دچار تنش شود، قطعا روي اين حوزه هم اثر مي‌گذارد. خيلي از كشور‌ها كه از نظر فوتبال درجه يك بودند، وقتي دچار مسائل سياسي شدند لطمه ديدند. مانند لهستان در سال 1980 كه با فرهنگ‌ترين تماشاگران را داشت اما وقتي درگيري‌هايي پيش آمد و دستجات مختلف شكل گرفت و... با بطري به سر داور زدند كه نشان مي‌دهد كشوري كه دچار تنش شده چه تاثيري مي‌پذيرد. 
  ‌يعني تيم ملي ما از نظر روحي، تحت‌تاثير جامعه پريشان بود و اين پريشاني باعث ضعف فني شد؟
دقيقا، تيم ملي ما پريشان بود و وقتي به جام جهاني رفت، از جامعه‌اي رفت كه دچار درگيري‌هايي بود و سياستي متلاطم داشت. من كاملا پيش‌بيني مي‌كردم كه ما دچار مشكل شويم چون از همه كيفيت‌هاي روحي- رواني موثر در فوتبال نمي‌توانيم استفاده كنيم. در بازي اول مقابل انگليس اين موضوع خيلي خوب خودش را نشان داد. وقتي يك گروه كه برشي از جامعه هستند يا اگر از خود جامعه گروهي بروند كه درباره يك عقيده سياسي، فرهنگي و... در تضاد باشند، آن تيم ديگر تيم نمي‌شود چون در درون خود دچار تضاد است و برآيند آن مثبت نخواهد بود. ما هم با انگليس دچار اين مشكل بوديم. مگر مي‌شود در جامعه باشيد و سرود كشور نواخته شود و بعضي بخوانند و بعضي نه؟ اين موضوع حس آدم را از درون متلاشي مي‌كند و روي تيم از نظر رواني تاثير مي‌گذارد. وقتي تيمي از اين بخش جامعه بلند مي‌شود و به جام جهاني مي‌رود، نگران جامعه و خانواده خود است كه بخشي از جامعه است. در تيم ما هم هر كدام چنين مساله‌اي داشتند و هراسي از درون از نظر رواني روي آنها تاثير گذاشت و طبيعي بود به انگليس ببازيم. در بازي دوم هم من مطمئن بودم مي‌بريم و از طرفي آن تيم قوي انگليس هم در كار نبود. از طرف ديگر انگار بچه‌ها به يك باور رسيده بودند كه شكست بدي خورده‌اند و بايد تلافي كنند كه يك انگليس كوچك‌تر را گير آوردند و خوب هم بردند. در آن بازي هم دوباره دچار تنشي شديم كه قرار شد كسي سرود را نخواند و در بازي سوم هم گروهي با برداشت و ذهنيت خود اهدافي را دنبال مي‌كردند و در مقابل گروهي در زمين اهداف خود را داشتند كه در زمين، آن يك دستي و هماهنگي كه لازمه فوتبال است، ديده نشد. فوتبال مانند يك اركستر است و همه بايد درست بنوازند و وقتي كسي خوب ننوازد، مي‌بينيم يك گوشه و يك پست در زمين مي‌لنگد كه ما هم ديديم در چپ يا وسط زمين مشكل داشتيم. 
  ‌با اين وجود همين مسائل فني را شايد مي‌شد با تغيير در چينش بازيكنان و استفاده از بازيكنان ديگر حل كرد؟
وقتي مي‌گوييم مربي بايد فلان بازيكن را در زمين مي‌گذاشت يا نه، در واقع مشكل تيم اينها نبود. بلكه مشكل تيم فراتر بود و خود كي‌روش خيلي خوب مي‌دانست داستان چيست كه سعي كرد از نظر رواني روي تيم كار كند. او سعي كرد دور از چشم خبرنگاران تيم را تمرين دهد و آنها را آرام كند اما نمي‌توانست چون مشكل بزرگ‌تري بود و با ترفندها و دانش كي‌روش، مشكل حل نمي‌شد. ما بايد نتيجه نمي‌گرفتيم؛ هرچند تيم امريكا از ما قوي‌تر نبود و من پيش‌بيني كردم كه با آنها مساوي و صعود كنيم اما شرايط ديگري رقم خورد، اما چيزي كه تيم ما نداشت، فقدان آرامشي بود كه تيم را به حركت در بياورد. اين تيم از ما قوي‌تر نبود اما آنقدر خونسرد بودند كه برنده شدند.
  ‌البته نبايد از اين نكته هم گذشت كه تيم ما خيلي روي خلاقيت فردي بازيكنان حساب كرد اما بازيكنان اصلي تيم، درخشش هميشگي خود را نداشتند.
دقيقا؛ طارمي، طارمي پورتو نبود، اشكال داشت و مشخص بود عصبي است. سردار آزمون، آن بازيكن هميشگي نبود و آن پريشاني دروني در سردار بيشتر از همه ديده مي‌شد. يا حاج صفي و ديگر بازيكنان. حالا در اين شرايط شما بايد در مقابل انگليس بازي كنيد و در ابتداي بازي هم دروازه بان تيم مصدوم مي‌شود و دروازه‌باني به زمين مي‌آيد كه تاكنون در جام جهاني بازي نكرده و در چنين شرايطي، رقيب با بهترين نفرات دنيا، بهترين بازي‌اش را انجام داد. انگليس در نيمه دوم سه بازيكن خط حمله‌اش را كامل عوض كرد، ببينيد اين تيم هشت هافبك دارد كه در بزرگ‌ترين تيم‌هاي باشگاهي بازي مي‌كنند كه هميشه جزو برترين‌هاي اروپا هستند. از طرفي آن يكپارچگي و هماهنگي و همسان بازي كردن هم در تيم ما ديده نشد و طبيعي بود، ببازيم. در بازي با امريكا هم كمي شانس دخيل بود، اما اگر به نظرم تيم صعود مي‌كرد، خود آن صعود يك مسكن مي‌شد تا به ادامه بازي‌ها بپردازيم. در واقع تا تيم ملي ما از اين مشكل عبور نكند و به آرامش نرسد، نمي‌تواند نتيجه مطلوبي بگيرد چرا كه از نظر نفرات تيم خوبي داريم و مربي‌مان هم جزو ده مربي برتر دنياست و در آسيا از كي روش بهتر نداريم. درست است ژاپن نتيجه گرفت اما اين كشور يك روياي مادي- معنوي خوب، بودجه عالي و... دارد. ما هم در سال 1978با مربي داخلي به جام جهاني رفتيم اما نمي‌توان مقايسه كرد و گفت ببينيد كره يا عربستان چه عملكردي داشتند. ما اگر آن آرامش عمومي را در تيم داشتيم قطعا بهتر عمل مي‌كرديم.
  ‌در اين باره يك موضوعي مطرح است كه اصلا اين همه فشار روي بازيكنان طبيعي بود؟
آن اتفاقات تاثيرات خود را گذاشت و به اين سادگي رفع نمي‌شد. در يك هيجان سياسي دامنه‌دار و تند، تيم به جام جهاني مي‌رود كه در اينجا بحثي مطرح بود كه اصلا تيم به جام جهاني برود يا نه. خود اين موضوع انسان را دچار يك دوگانگي مي‌كند. چرا تيم نبايد به جام جهاني برود درحالي‌كه حضور در اين مسابقات يك افتخار بزرگ براي هر كشوري است؟ نه در تيم ملي كه در بخش‌هاي ديگر هم اين موضوع هست و بايد مسائل كلان سياسي در جامعه ما حل شود تا ديگر پديده‌ها در يك آرامش نسبي به كار خود ادامه مي‌دهند.
  ‌بعد از حذف ايران از مسابقات هم در رسانه‌ها، بين مردم و طرفداران و... بحث ماندن يا رفتن كي روش مطرح است و خيلي‌ها معتقدند اگر قرار بود سرمربي عوض شود اما نهايتا اينگونه حذف شويم، با اسكوچيچ هم مي‌رفتيم همين نتايج را مي‌گرفتيم و نيازي به تغيير سرمربي نبود.
من صد درصد موافق ادامه كار با كي‌روش هستم؛ آمدن او يك تحول ايجاد كرد چرا كه او وقتي آمد كه روساي فدراسيون عوض شده بودند. ابتدا يك رييس راي آورد و بعد از مدتي كوتاه رفت، بعد از آن يك سرپرست آمد كه براي خود يك تيم درست كرده بود و نهايتا آقاي تاج آمد و در اين بحران عجيب فوتبال و تغييرات مديريتي كه باز هم سياسي است و سياسيون در آن دخالت مي‌كنند كه نبايد بكنند، كي‌روش آمد. همين حضور او به نظرم باعث يك تحول مثبت شد كه با اروگوئه و سنگال بازي كرديم. كي‌روش زمين تا آسمان با اسكوچيچ فاصله دارد. اسكوچيچ در اندازه‌اي نبود كه مربي تيم ملي شود، او 9 سال در ليگ ايران مربي تيم‌هايي همچون ملوان و... بود اما معلوم نشد كه دلال‌ها چطور او را به تيم ملي هل دادند. تيم ملي ما چه با اسكوچيچ چه بدون او، به جام جهاني مي‌رفت و ربطي به اين موضوعات نداشت. اينكه بگوييم بايد وفاداري خود را ثابت كنيم و...، معنايي ندارد. ما وظيفه‌اي نداريم درباره اين مسائل احساسي رفتار كنيم بلكه براساس قرارداد مبلغي رد و بدل مي‌شود و كار صورت مي‌گيرد. تفاوت اين دو مربي خيلي زياد است و يكي از بهترين كارها، آوردن كي‌روش بود. اما او به يك بحراني خورده كه كارش سخت شد. كي‌روش اين مسائل را مي‌فهمد و مي‌داند چه چيزي در جريان است. بله، ما باختيم اما هركس ديگري بود حتي اگر آنجلوتي هم بود، با شرايطي كه در جامعه ما بود مي‌باختيم. كي‌روش مربي رئال مادريد و منچستر يونايتد بوده، تيم جوانان پرتغال را قهرمان جهان كرده و اين دو نفر اصلا قابل مقايسه نيستند، اما شرايط سخت باعث شد چنين اتفاقي بيفتد. ما بايد با كي‌روش به كار خود ادامه دهيم، وضعيت را درست كنيم و يك آرامش را حاكم كنيم تا بچه‌ها در شرايطي عادي به مسابقات ادامه بدهند.
   ‌جدا از عملكرد تيم ملي ايران، با توجه به اينكه در مرحله گروهي جام جهاني مسابقات را از نزديك ديديد، نظرتان درباره كليت اين دوره چيست؟
اين دوره جام جهاني خيلي خوبي بود كه هم از نظر فردي، چشم‌نواز بود و سرنوشت‌ها را ستاره‌ها رقم زدند و هم از نظر تيمي در بعضي بخش‌ها كارهاي تيمي نتايج را رقم مي‌زد كه اين دو فاكتور مهم همديگر را تكميل مي‌كردند. مانند تيم آرژانتين كه به دليل حضور مسي، بقيه بازيكنان سعي مي‌كردند خودشان را به او برسانند و همين يك امتياز مثبت بود. يا تيم مراكش كه در يك بازي گروهي هماهنگ با روحيه عالي نتيجه گرفت، اما ژاپن و كره و... دچار برخي تضاد‌ها بودند كه تا مرحله مشخصي آمدند و حذف شدند. حتي در ضربات پنالتي هم همين تاكتيك و برنامه مشخص ديده مي‌شود. هر تيمي بايد روزي نيم‌ساعت روي ضربات پنالتي كار كند. من مي‌ديدم كه گزارشگر ايراني مي‌گفت بازيكن‌ها خودشان مشخص مي‌كنند كه پنالتي بزنند، مگر مي‌شود؟ من وقتي در استقلال بودم، هر روز نيم‌ساعت پس از پايان تمرين، تمرين پنالتي داشتيم و از نفر 1 تا 11 مشخص بود. به نظرم اين دوره يكي از بهترين دوره‌ها بود و اتفاقات تازه‌اي را در فوتبال ديدم و خوشحالم كه اين ستاره‌ها هستند چون فوتبال بدون ستاره، معني ندارد. اگر مسي و رونالدو و... نباشند، فوتبال و تماشاگر معنا و زيبايي ندارد. 
  ‌پيش‌بيني‌تان از قهرمان اين دوره كدام تيم است؟
من شانس فرانسه را براي قهرماني بيشتر از بقيه مي‌دانم.
  ‌عليرضا فغاني هم متاسفانه نتوانست حضور موفقيت‌آميزي در قطر داشته باشد. نظرتان در رابطه با ايشان چيست؟
من براي عليرضا فغاني داور كشورمان افسوس خوردم كه به دليل غرور زياد كه خصلت شخصي اوست، كنار گذاشته شد. اگر از دستم ناراحت نشود بگويم كه او به دليل منيت خود، VAR را قبول ندارد و مي‌خواهد فرمانده زمين خودش باشد، در حالي كه اينطور نيست و تكنولوژي به تو كمك مي‌كند. همين باعث شد از اتاق وار به او اطلاع بدهند اما آن اتفاق افتاد و باعث شد او كنار برود در حالي كه مي‌توانست فينال را هم سوت بزند.


 تيم ملي ما پريشان بود و وقتي به جام جهاني رفت، از جامعه‌اي رفت كه دچار درگيري‌هايي بود و سياستي متلاطم داشت. من كاملا پيش‌بيني مي‌كردم كه ما دچار مشكل شويم چون از همه كيفيت‌هاي روحي- رواني موثر در فوتبال نمي‌توانيم استفاده كنيم. در بازي اول مقابل انگليس اين موضوع خيلي خوب خودش را نشان داد. وقتي يك گروه كه برشي از جامعه هستند يا اگر از خود جامعه گروهي بروند كه درباره يك عقيده سياسي، فرهنگي و... در تضاد باشند، آن تيم ديگر تيم نمي‌شود چون در درون خود دچار تضاد است و برآيند آن مثبت نخواهد بود.


 من صد درصد موافق ادامه كار با كي‌روش هستم؛ آمدن او يك تحول ايجاد كرد چرا كه او وقتي آمد كه روساي فدراسيون عوض شده بودند. ابتدا يك رييس راي آورد و بعد از مدتي كوتاه رفت، بعد از آن يك سرپرست آمد كه براي خود يك تيم درست كرده بود و نهايتا آقاي تاج آمد و در اين بحران عجيب فوتبال و تغييرات مديريتي كه باز هم سياسي است و سياسيون در آن دخالت مي‌كنند كه نبايد بكنند، كي‌روش آمد. همين حضور او به نظرم باعث يك تحول مثبت شد كه با اروگوئه و سنگال بازي كرديم. كي‌روش زمين تا آسمان با اسكوچيچ فاصله دارد. اسكوچيچ در اندازه‌اي نبود كه مربي تيم ملي شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون