هويت برساختي كه شهر را با زنان پيوند ميزند
زهرا نژادبهرام
هويت كلاف در هم پيچيده و در عين حال آشكاري براي زندگي شهروندان است، زنان نيز با توجه به حضور شهروندي در شهر در راستاي ارتباط با هويتي كه برساخت تازهاي از زندگي اجتماعي است با چالشها و سوالات زيادي روبهرو هستند. زنان در شهر در چارچوب ارتباط و تعامل با برساختي از هويت روبهرو هستند كه بخشي از آن ناشي از نقشهاي تاريخي و فرهنگي و بخشي ديگر متاثر از فضاي زيستي آنان در شهرهاست. آنان با در اختيار داشتن اين منابع به برساختي از هويت دست يافتهاند كه نيازهاي تازهاي را براي آنها تعريف ميكند و اين نيازها برگرفته از نقشهاي جديد يا تلفيقي با نقشهاي پيشين است. انسانها هويت خود را از منابع مختلف به دست ميآورند. هويت سرچشمه معنا و تجربه براي مردم است و به زندگي انسان شكلي ديگر ميدهد. انسان ممكن است منابع هويتي متفاوتي داشته باشد و نسبت به زمان، هر كدام از اين منابع به نسبتي در هويت او سهمي داشته باشند. اين تفاوت به نوعي با برساختي بودن هويت ارتباط مستقيم دارد. به نظر كاستلز، بخشي از هويت را نهادهاي غالب جامعه مشخص و برساخته ميكنند، بخشي را اوضاع و شرايط اجتماعي و تاريخي و بخشي را نيز خود انسانها.(1) با اين نگاه مساله اتصال زنان به شهر و ضرورت بازخواني نيازها امري است مسلم و جدي در مديريت و بازتوليد هويت در راستاي تداوم حيات اجتماعي. با اين نگاه ساخت و سازهاي شهري، رويكردهاي مديريت در شهر عامل تعيينكنندهاي در ساخت هويت محسوب ميشود و زنان در اين بستر با برساختي از هويت دست به گريبان هستند كه تعارضهاي زيادي را ايجاد كرده است. زندگي شهري مركز تعاملي ميان انسانهاست، زنان نيمي از جمعيت شهري هستند كه در اين تعامل نقش دارند و متاثر از آن هستند، لذا توجه به داشتههاي پيشين فرهنگي و اجتماعي از يك سو و واقعيتها و نقشهاي كنوني ضرورت توجه به اين مهم را الزامي ميكند كه بايد در بستر نقشهاي جديد و كاركرد شهر به عنوان هويت تازه ارتباطي تنگاتنگ برقرار شود. به عبارتي ديگر نميتوان از ظرفيتهاي نقشي، تعاملي، قبلي براي شهروند شهري امروزي تعاريف پيشين را مورد استفاده قرار داد.
مكانهاي تك جنسيتي و مكانهاي بدون توجه به نيازهاي زنان بخشي از اين تعارضات است كه بايد با نگاه واقعنگرانه نسبت به اصلاح آنان اقدام كرد. از آنجا كه هويت داراي دو بعد دروني و بيروني است يعني آنچه خودم را ميبينم و آنچه ديگران را ميبينم، مساله برساختي بودن آن كاملا بديهي است منتها اين مهم در شهر يعني آنكه من چگونه به شهر مينگرم و جايگاه خودم را در شهر تعريف ميكنم. در تحقيقي كه روي زنان اصفهان در سال 99 صورت گرفته تمايل زنان به حضور در پاركها و بوستانها امري بوده كه منجر به بازنگري بر شيوههاي پيشين اوقات فراغت و خروج از آنها و اتصال به جريان تازهاي از زندگي در شهر در قالب هويت جمعي مورد تاكيد قرار گرفت.(2)
آنها مكان را به مصرف ميرسانند تا برساخت هويتي خود را با اتصال به آن تعريف كنند يعني آنان در پي تعاريف تازه از خود و جامعه پيراموني هستند؛ با اين نگاه هويت زنان در شهر بستري تازه براي نيازها و انتظارات آنان است، زنان در شهر به دنبال مكانهاي مشترك و متفاوت هستند كه فرصت حضور براي آنان را ايجاد كند؛ آنان با رويكردهاي پيشين براي زندگي اجتماعي تغييرات تازه را پذيرفتهاند و خواهان بازخواني نقشهاي تازه در عرصه هويت شهري خود هستند. در اين ميان ضرورت انعطافپذيري فضاي شهري از يك سو و ايجاد فرصتهاي بيشتر تعامل جمعي براي همه شهروندان فارغ از جنسيتي بستري است كه برساخت هويت شهري زنان را تقويت و امكان بهرهوري محيط را براي آنها بيشتر ميكند. با اين نگاه لازم است ضمن داشتن نگاهي نو به زن و نقشهاي اجتماعي جديد و انتظارات اجتماعي از او و انتظار خودش به عنوان يك شهروند از خود فضا را بازخواني كرد و در توزيع آن برابر و بدون تبعيض اقدام عملي صورت داد! زنان در شهر در بستر تعامل براي حيات شهري نيازمند فرصتهاي بيشتري براي حضور و كاهش چالشها هستند. نقش محيط در ساخت هويت زنان از يك سو و آگاهي آنان نسبت به خود و پيرامون همان بستري است كه نيازهاي آنها را با تغيير همراه ساخته است! وجود پاتوقهايي كه امنيت و آرامش را براي آنها تدارك ببيند يا فضاهايي كه اسكان را با در نظر گرفتن نياز آنها تعريف كند همان اتصال با پيرامون و نگاه به آن است و شهر در اين عرصه مسووليت دارد! امروزه زندگي شهري فرصتي شده كه زنان خود را در بستري از تحولات جمعي و فردي بازخواني كنند.زندگي شهري براي زنان مسووليتآفرين شده و نگاه به جامعه را از تك بعدي براي خود به سوي چند بعدي يعني نگاه به پيرامون توسعه داده است. اگر در گذشته فرديت معيار اصلي هويتزايي براي زنان بود اكنون اين مهم در بستري از خود و پيرامون شكل گرفته است! از اينرو هويت برساخته است كه در حال تحول و تغيير و شهر كانوني براي اين مهم است؛ شهر همان مكان اصلي براي شكلگيري هويت و در عين حال ارزيابي و بهبود آن است؛ پس شهر را به ديده فرصت براي رشد و بالندگي و برساخت هويت جمعي با نگاهي از درون به بيرون بدانيم و فرصتهاي ايجاد شده از آن را براي شكلگيري هويت جمعي تقويت و برساخت هويت جمعي زنان را اتفاقي مبارك براي تعامل شهروندي معنا كنيم!
1- مانوئل كاستلز، عصر اطلاعات، قدرت هويت، ترجمه حسن چاوشيان، ج 2، تهران: طرح نو، 1380، ص 22
2- https: //www.sid.ir/paper/527454/fa