هوا را از من نگير
فاطمه باباخاني
هوا آلوده است، اين را ميشود از دردي كه در دست ميپيچد، از سردردي كه همكارم دارد، از خوابآلودگي كه دوستي به آن اشاره ميكند بهتر درك كرد. گاهي هر سه نشانه هم در يك فرد ظاهر ميشود. مدارس را براي همين غيرحضوري ميكنند شايد هم از حجم تردد و به تبع آن آلودگي هوا كم شود. با اين حال هوا چندان آلوده است كه كوههاي شمال تهران كه هيچ، ديدن انتهاي خيابان نيز به راحتي ممكن نيست. هر سال وضع همين است، مسوولان توجيهات خودشان را براي اين وضعيت دارند و راهكار باراني است كه ببارد و بادي كه بوزد. در غياب اين دو عامل طبيعي، راهحل ديگري ارايه نميشود. از همين روست كه ما، شهروندان مستاصل از اين آلودگي، نگاهي به تقويم هواشناسي مياندازيم تا بدانيم چه روزي شهرمان از مرز هشدار خارج شده و ميتوانيم هوايي سالم را تنفس كنيم.
البته نگاه ما به آسمان تنها براي رسيدن به يك روز سالم از نظر هوا نيست، نگرانيهايمان درباره منابع آبي شهرمان هم ما را ناچار كرده دست به دامن ابرها باشيم. هرازگاهي اظهارنظري درباره وضعيت دشوار تامين آب تهران ميآيد كه به سرعت تكذيب ميشود. معلوم نيست آبي كه اين روزها مصرف ميكنيم چقدر از سد تامين ميشود و چقدر از انواع و اقسام چاههايي كه قرار است جزو داشتههاي استراتژيك ما باشند، هر چه هست كسي در اين باره شفاف و دقيق سخن نميگويد.
وضعيت خاك نيز در جايي كه زندگي ميكنيم چندان مساعد نيست، منابع آلودهكننده و از بين برنده خاك كم نيستند، از تغيير كاربري اراضي گرفته تا به كارگيري انواع سموم كه درباره استاندارد بودن آنها برخي شبهههايي وارد ميكنند و ...
در چنين شرايطي كه آب و خاك و هوا هر كدام موضوعي جدي براي دغدغهاند، كارشناسان و اساتيد حوزه جنگل و منابع طبيعي درباره تخريب جنگلها به عنوان داشتههاي ارزشمند اين كشور هشدار ميدهند، همزمان سازمان حفاظت محيطزيست اذعان ميكند بودجه كافي براي بسياري از كارهايش را ندارد و همين موضوع سبب شده حتي گونههاي در معرض خطر انقراض ايران نيز شرايط خوبي را تجربه نكنند.
به اينها اضافه كنيد اين بيخوابيها و بدخوابيهاي شبانه گروهي از مردم را، مردمي كه ميترسند بيدار شوند و خبر ناگواري بشوند. به آنها بيفزاييد گروه ديگري كه صبح تا شب را با نگراني از وضعيت همسر و فرزند و دوست سپري ميكنند و بعد انصاف بدهيد كه چطور ميشود نگران معترضان در كشوري اروپايي باشيم كه رسانه ملي تصاوير آنها را براي ما ميفرستد و ميگويد در اين كشورها مردم در سختي زندگي ميكنند. چطور ميشود من كه هواي سالم براي تنفس ندارم، من كه نميدانم ذخاير آب شهر و كشورم تا چه زماني كفاف ميدهد، من كه نگرانم هر چيزي مصرف ميكنم سالم است يا نه، من كه خواب شبانهام با اختلال مواجه شده و در يك اضطراب مداوم به سر ميبرم، نگران شهروندان انگليس و فرانسه و... باشم و به حال آنها و رفتاري كه پليس با آنها ميكند تاسف بخورم. درست است كه بني آدم اعضاي يك پيكرند، با اين حال آيا شما كه چنين تصاويري را هر روز پخش ميكنيد هم به اين گزاره باور داريد؟