• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5386 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۵ دي

پيوند از دست ‌رفته حكمت و فرهنگ

احمد مسجدجامعي

يادي از ايامي كه فاطميه  هنرمندان و فقيهان را گرد هم مي‌آورد

در سال‌هاي پيش از كرونا در ايام فاطميه با گروهي از شاعران و هنرمندان و خبرنگاران و اصحاب فكر و فرهنگ به قم مي‌رفتيم و با برخي بزرگان آنجا مثل آقايان صافي، وحيد خراساني، شبيري‌زنجاني، فاضل لنكراني، ‌علوي‌بروجردي، علوي‌گرگاني و سيد جواد شهرستاني ديدار مي‌كرديم. معمولا اهل ادب شعر مي‌خواندند و آقايان سخن مي‌گفتند.  شب شعر فاطمي را در تهران هر جا امكانش بود، در موزه ملي قرآن يا خانه هنرمندان يا خانه شاعران يا فرهنگسراها يا حتي خانه پدري برگزار مي‌كرديم. عِده و عُده چنداني هم نبود، ولي به هر حال برگزار مي‌شد و گروهي از اهل ادب و فرهنگ و رسانه را دور هم جمع مي‌كرد. امسال پس از فروكش كردن ويروس عالم‌گير كرونا در فكر راه‌اندازي دوباره‌اش بوديم اما هيچ چيز جايش نبود. اهل فرهنگ و هنر دل و دماغي نداشتند كه در جمع درآيند. اصحاب شعر هم كه حتي خانه قديمي خودشان، خانه شاعران را كه سال‌ها براي راه‌اندازي آن خون دل خورده بودند، رها كردند. اهل آواز و موسيقي هم كه ماه‌هاست با عسرت و تنگدستي ساخته‌اند و به هيچ اجرايي تن نداده‌اند. خبرنگاران كه پشتوانه اين و آن در دشوارترين شرايط بودند بيش از هميشه تك‌و‌تنها مانده‌اند. آقاي صافي هم كه فوت شده‌اند و براي هميشه رحل اقامت در كربلا  افكندند. 

ياد آن روز بخير كه به دفتر ايشان رفتيم؛ نبودند. روانه منزل شديم چندان گمان نمي‌رفت كه در بعدازظهر آن روز تعطيل پذيراي ما باشند به ويژه در جمع ما بانوان زيادي بودند. با گشاده‌رويي همه را پذيرفتند و يك‌به‌يك با همه احوالپرسي كردند. يكي از بانوان «شيك‌پوش» درست روبه‌روي ايشان با فاصله كمي نشست و چشم در چشم ايشان دوخت. در ذهنش چه بود نمي‌دانم، اما مرحوم آقاي صافي پس از خواندن اشعاري از خودش در منقبت حضرت زهرا جمله‌اي پدرانه به آن بانو گفت كه برايش غيرمنتظره بود و پيوسته تكرار مي‌كند: شما حجت باشيد براي زنان. كه اين رفتار براي ديگران هم احترام‌برانگيز بود. به ديدار آقاي وحيد خراساني رفتيم. ايشان گفت: هرچند رسول‌الله، پدر و اميرالمومنين علي، همسر زهرا مرتبت و مقامي والاتر از او دارند، اما كانون مركزي عصمت و نقطه وصل نبوت و امامت همين بانوي يگانه است كه پيامبر و امير و امام مجتبي و سيد‌الشهدا در نسبت با ايشان معرفي شدند. ايشان افزود: اگر فرهنگ و هنر با هم باشند كبريت احمر مي‌شوند كه بيشترين تاثير را در مخاطب مي‌گذارد. شما اين فرهنگ و هنر را در خدمت به آستان حضرت قرار دهيد.  به ديدار آقاي شبيري هم رفتيم. در اين ديدار ايشان توجه به ادبيات شعري مربوط به ائمه با گفتن برخي مثال‌ها را ضروري دانست و از هنرمندان و شاعران خواست كه به ويژگي اين جايگاه در كار خود توجه كنند و از به‌كار بردن معاني و الفاظ نامناسب با اين شأن بپرهيزند. ايشان با نقلي تاريخي به ويژه خطاب به شاعران با چشماني اشك‌آلود گفت: مجيزگوي اين و آن نباشيد و سر بر آستان كسي جز اهل بيت نساييد. 
در ديدار آقا محمد فاضل رحمه‌الله عليه، ايشان گفتند كه كار تحقيق و پژوهش در جاي خود ارزشمند است، اما اين جداي از كار ترويجي است كه از عهده هنرمندان بهتر ساخته است. او افزود: من با آنكه بسيار درس و بحث داشته‌ام و فراوان نوشته‌ام، اما چشم اميدم به همين عزاداري‌هاي فاطميه است كه موفق به شركت در آن هستم و از هنرمندان خواست كه در اين راه كوشش كنند.  به ديدن آقاي علوي‌بروجردي در بيت تاريخي آنها رفتيم. ايشان درباره حضرت زهرا بسيار سخن گفت و به جايگاه والاي اين بانوي اهل‌بيت اشاره كرد كه او دختر پيامبر، همسر علي و مادر حسنين و حجت خدا بر آنهايي هست كه بر عالميان حجت هستند.  آقاي شهرستاني از جايگاه وحدت‌بخش حضرت زهرا سخن گفت كه همه گروه‌هاي مسلمانان درباره شأن و منزلت ايشان اتفاق نظر دارند. از اين‌رو مي‌توان آن بزرگوار را حلقه وصل همه مجامع و گرايش‌هاي اسلامي دانست. در ديدار با آقاي علوي‌گرگاني هم رفتيم. خدايش بيامرزد. گويي آن پيرمرد روشن‌ضمير حقيقتي را در خشت خام ديده بود كه به‌رغم اين همه نوحه‌خواني‌هاي رسمي حتي در ميدان‌هاي شهرهاي بزرگ گفت نگذاريد حضرت فاطمه بيش از اين خون دل بخورد شايد منظور ايشان رفتار‌هايي از ماست كه مثلا موجب شد دختري كنار قبر برادر جوانش نام مبارك حضرت را بر زبان آورد و با تلخي تمام گريه كند. به هر حال اين رويداد سالانه به هزار و يك دليل گفته و ناگفته برگزار نشد، اما‌ اي كاش روزگار به گونه‌اي بود كه باز هم اصحاب فكر و فرهنگ و هنر و رسانه گرد هم مي‌آمدند و محفلي مي‌آراستند و با هم سخن مي‌گفتند.  يادداشت خود را با شعري از فاطمه سالاربند كه در برگزاري مراسم همه آن سال‌ها همراه‌مان بود به پايان مي‌برم.
 خوش به حال صبح وقتي از شما براي سر زدن اجازه مي‌گرفت
وقتي از حضور روشن نمازتان جان تازه مي‌گرفت
خوش به حال رنگ و بوي مانده در حريم خانه‌ات 
خوش به حال هر كسي چشيد مهر مادرانه‌ات
اي بنفشه، ياس
اي گل عجيب ناشناس
خوش به حال من كه نام كوچكم نام كوچك شماست.
السلام عليك مظلومه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون