غفلت
شوخي مكن اي يار كه صاحب نظرانند بيگانه و خويش از پس و پيشت نگرانند
كس نيست كه پنهان نظري با تو ندارد من نيز بر آنم كه همه خلق بر آنند
اهل نظرانند كه چشمي به ارادت با روي تو دارند و دگر بيبصرانند
هر كس غم دين دارد و هر كس غم دنيا بعد از غم رويت غم بيهوده خورانند
ساقي بده آن كوزه خمخانه به درويش كانها كه بمردند گل كوزه گرانند
چشمي كه جمال تو نديدهست چه ديدهست؟ افسوس بر اينان كه به غفلت گذرانند
سعدي