• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5390 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۱ دي

سلطان پله و فرار به سوي مرگ

ابراهيم عمران

هر چند سن نسل ما نمي‌رسيد كه بازي‌هاي مرد فراموش‌ناشدني فوتبال جهان را به تماشا نشيند؛ يا اگر مي‌رسيد هم مشخص نمي‌بود؛ امكان ديدن داشت يا نه ولي «سلطان و پادشاه» بي‌بديل فوتبال را از فيلم به ياد ماندني «فرار به سوي پيروزي» جان هيوستون شناختيم. سكانسي كه پله فقيد در رختكن استراتژي و تاكتيك گل زدن را شرح مي‌داد. پلاني زيبا و با دوبله تاثيرگذار زنده‌ياد «بهرام زند» كه جاي سرجوخه لوئيس حرف مي‌زد. آن پلان لوئيس مي‌گويد توپ را از دفاع بدهيد به من و حالت زيگزاگ تا دروازه حريف مي‌رود و گل مي‌زند به همين راحتي! يا سكانس انگيزشي و تاثير‌گذاري كه او (پله) با وجود مصدوميت قصد رفتن به زمين دارد. با همه خطاهاي عمدي كه آلمان‌ها روي او انجام داده بودند. سرجوخه لوئيس وارد زمين مي‌شود. چند دريبل مي‌كند. سانتري مي‌شود. و پله آن برگردان معروف را مي‌زند. به حتم در سينماها وجد خاصي داشتند تماشاگران آن دوره. نسل ما كه هر وقت اين فيلم نشان داده مي‌شد؛ انگيزه زيادي براي بهتر بازي كردن داشتيم. همه سلطان پله مي‌شديم. و در دروازه هم سيلوستر استالونه. نمي‌دانم جاذبه نام پله چه بود كه چندين نسل او را به خاطر داشتند و مي‌شناختند. حتي مارادوناي افسانه‌اي هم نتوانست بدين جايگاه برسد با همه حواشي‌اش. پله انگار صداي ضعيفان تاريخ بود. حركات پا به توپش گويي مقاومت يك‌تنه در برابر حريف بود. قانونش، قانون دريبل و تك‌روي و بعضا پاس بود. شماره ده فراموش‌ناشدني وقتي گل مي‌زد در آغوش هم‌تيمي‌هايش غرور داشت. نداي پيروزي سر مي‌داد. سياه‌چرده خاك خورده زمين‌هاي برزيل؛ پژواك همه نداهاي خواستن و نياز بود. وقتي به او مي‌گفتند سلطان پله؛ در آن سن و سال كم؛ واژه سلطان براي ما، حكم حاكم مقتدر داشت. پله اما سلطان و پادشاه مستطيل سبز بود. حاكم مقتدرترين قهرماني. آفريننده شور و نشاط و شوق. كيست كه در جهان، اندكي انصاف ورزشي داشته باشد و از قهرماني‌هاي او به وجد نيامده باشد. به راستي بعد از او چه كسي تا اين حد در جهان محبوب و مقبول بود؟‌ چرا چند نسل بعد از او هم به نيكي از او ياد مي‌كنند؟ جاي دور نرويم. همين قهرماني اخير آرژانتين با مسي؛ آيا دو دهه بعد نامي از مسي در نسل آينده است؟ به حتم اگر هم نامي باشد؛ در گستردگي جهاني نام پله نيست. اين نوشته در مقام كيش شخصيت پله نيست. مقايسه‌اي هم ندارد با بزرگان گذشته و حال فوتبال جهان. پله براي نسل ما و شايد قبل و بعد ما؛ همان سرجوخه دوست‌داشتني و زمخت با دوبله بهرام زند بود و بس. گويي پيوند سينما و فوتبال، نياز بود كه اين پادشاهي در ذهن مانا شود. مصدوميتش در فيلم؛ آسيب ما بود. دريبل و گذشتنش از حريف؛ پيروزي و فتح ذهني ما بود. گل زدنش هم كه ديگر؛ آمال همه آرزوهاي مانده در ذهن. پله را اگر بخواهيم ياد آوريم؛ دست‌كم براي نسل ما، با آن دوران نبود اينترنت و فضاي امروزي؛ همان فرار به سوي پيروزي بود و بس. گويي جان هيوستون اين فيلم را براي همه اميدواران عالم ساخت. همه آناني كه در همه عرصه‌ها، به كوشش و تلاش ادامه مي‌دهند تا گشايشي ايجاد شود. فرياد شورآفرين تماشاگران بعد از گل سرجوخه لوئيس و بهت مربيان و در واقع نظاميان آلماني؛ پيامي آشكار داشت. پيام و ندايي به وسعت پيروزي و فرار از اردوگاه. هشتاد و دوسال زندگي پله نشان داد بار ديگر كه جاوداني نام فقط در كسب جام و مال فراوان نيست؛ مانايي نام در جايي دگر است؛ جايي به نام ذهن و ياد. پله در ذهن و ياد مي‌ماند. حال حساب كنيم اگر او در دوره پادشاهي اينترنت مي‌بود؛ چه جايگاهي به دست مي‌آورد؟ دو پادشاه و يك اقليم. باور و تصورش بسيار سخت است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون