كشورداري به شيوههاي قديمي در جهان امروز ممكن نيست
آذر منصوري
نميشود كمبودهای دولت گذشته را به پاي آن گذاشت و حالا كه به مردم گفت شما مقصريد
زمستان سختي كه از ماهها پيش براي كشورهاي ديگر پيشبيني ميشد، حالا گريبان كشور ما را هم گرفته است و چند روزي بود كه مسوولان كشور در تلاشند تا همچنان اين سختي را به روي خود نياورند. اما با كاهش بيشتر دما و افت فشار گاز و چه بسا قطعي گاز در برخي از نقاط ايران، مجبور به تعطيلي ادارات شدند و مكرر به هموطنان توصيه ميشود كه حتيالمقدور در مصرف گاز صرفهجويي كنند. البته در شرايطي كه بخشي از هموطنان در تنگنا هستند، اين وظيفه بر دوش تك تك ماست كه مصرف گاز را كاهش دهيم، اما طبعا اين اقدام نه در كوتاهمدت و نه در بلندمدت نميتواند چاره اين زمستان و زمستانهاي سخت پيش رو باشد.
سوال اين است كه آيا با توجه به اينكه كشور ما يكي از كشورهاي غني از حيث منابع تامينكننده گاز است و دومين دارنده ذخاير گاز جهان هستيم، ميشد جلو اين خسران را گرفت يا نه؟ يا اينكه كساني كه از مدتها پيش، پيش بيني زمستان سخت اروپا را كرده بودند، آيا در مخيلهشان نميگنجيد كه اين زمستان سخت گريبان مديريت كشور ما را خواهد گرفت؟ نميشود هم كمبودها در دولت گذشته را به پاي ناكارآمديهاي آن دولت گذاشت و حالا كه حاكميت در يكدستي كامل است به مردم گفت شما مقصريد و اين مصرف بالاي شماست كه موجب كمبودها شده است! اين يك بام و دو هوا خود به عاملي براي تشديد اين نوع بحرانها تبديل ميشود. هرچند بحران بياعتمادي و شكاف بين حاكميت و ملت قابليت ضميمه شدن به هر نوع بحراني را در شرايط و اقتضائات ايران امروز دارد. اما واقعيت چيست؟ چرا به اين نقطه رسيدهايم؟ نقطهاي كه فقط در بحران گاز و زمستان سخت خلاصه نميشود. آب و برق هم وضعيتي بهتر از گاز ندارند و هر كدام در نوع خود و در شرايط پيك مصرف نشان ميدهد كه فاصله بين عرضه و تقاضا با چه شيب تندي در حال زياد شدن است و تنها راهكار پيشنهادي مسوولان گرفتن گريبان مردمي است كه عمدتا به دليل افزايش بهاي انرژي خود سعي در مصرف بهينهتر و صرفهجويي دارند. واقعيت آن است كه به نسبت ميزان مصرف كه به نظر ميآيد پيشبيني دقيقي از ميزان آن وجود ندارد، زيرساختها و صنايع مرتبط ترميم و بازسازي نشدهاند. چرا ترميم و بازسازي نشدهاند؟ پاسخ اين است كه بودجه نداريم! يا اساسا جزو اولويتهاي بودجه نيست! اولويتهاي ديگر كدام است؟ نگاهي به رديفهاي بودجهاي كه دولت سيزدهم رونمايي كرده نشان ميدهد كه اولويتها كدام است؟
دولت و حاكميت توجه ندارد كه چه در بحران آب و برق و گاز و چه دارو و چه اشتغال، حرف اول را تامين محل بودجههاي مورد نظر ميزند و مثلا وقتي به آن كشاورز معترض اصفهاني كه به او ميگويد آب نيست و كشت نكن، بايد اين را هم بگويد كه چگونه معاش خود و خانوادهاش را تامين كند؟ نميشود با دنيا (نه فقط شرق) تعامل و تبادل نداشت و در عين حال تصور شود كه ميتوان اقتصاد كشور را سامان بخشيد.
وقتي ايران در جايگاه دومين كشور داراي ذخاير گازي جهان قرار دارد هيچ دليلي جز ناكارآمدي و سوء تدبير حكمراني نميتوان براي كمبود گاز مصرفي شهروندان ارايه كرد. فرصتي كه به گفته بسياري از كارشناسان دوستي يك سويه با شرق براي توسعه صنعت گاز از كشور سلب شده است و زمستان را بيش از پيش براي شهروندان سخت كرده است. راهي نيست جز آنكه در وهله اول حاكميت شكافهاي موجود و وجود ديوار قطور بياعتمادي بين خود و شهروندانش را بپذيرد و نه با اقليتي خاص، بلكه به همه شهروندان ايران از سر آشتي و گفتوگو درآيد و در قدم بعدي نيز بپذيرد كه بدون تبادل و تعامل به همه كشورهاي جهان و استفاده از ظرفيتهاي ديپلماسي نميتوان اقتصاد كشور را سامان بخشيد و كشورداري به شيوههاي قديمي در جهان امروز ممكن نيست.