ويران كردن هويت ديني شهر
مهرداد احمديشيخاني
آيا موعد آخرين ديدار با بافت تاريخي شيراز رسيده است؟
همين ابتداي يادداشتم بگويم اصلا ترديدي ندارم كه با وجود هشدارهاي مكرر دلسوزانِ هويت ملي و فرهنگي كشورمان نسبت به انهدام بافت تاريخي شيراز، اين بافت قطعا به زودي از بين خواهد رفت و ديگر اثري از آثار آن نخواهد ماند. براي همين پيشنهاد ميكنم هر كس به هويت تاريخي اين سرزمين اهميت ميدهد و امكان برايش فراهم است، در اسرع وقت و تا فرصت باقي است، به ديدن اين منطقه در شُرف نابودي رفته، آخرين ديدار از اين بخش عزيزِ فرهنگ و تاريخ سرزمينمان داشته باشد و عكسهايي از لحظات پاياني حيات آن بگيرد كه اقلا در حافظه جمعي تعداد بيشتري از مردم اين سرزمين، اين يادگار باقي بماند تا شايد براي آيندگان بازگو كند كه زماني، اين سرزمين هويتي داشته كه ميشد به آن فخر فروخت، هويتي كه بعضي اصرار دارند تا ديگر وجود نداشته باشد. اما چرا چنين است؟ من در ميانه دهه 60 دانشجوي معماري دانشگاه ملي بودم كه بعدها نامش به دانشگاه شهيد بهشتي تغيير يافت. در ترم اول و دوم، درسي داشتيم به نام «انسان، طبيعت، معماري» كه در دوتا دو واحد ارايه ميشد. دو واحد اول، بررسي ساختارهاي معماري در طبيعت بود و دو واحد دوم به معماري در عرصه زندگي انسان و جامعه ميپرداخت و بايد براي آن كار پژوهشي و تحقيقي انجام ميداديم. من كه همزمان كار مطبوعاتي ميكردم و دلبستگيهاي سياسي-اجتماعي داشتم، با يكي از همكلاسانم پژوهشي با عنوان «معماري و سياست؛ با نگاهي به دگرگوني معماري مكه و مدينه» را انتخاب كرديم و با استفاده از منابع گوناگون و تصاوير در دسترس و همچنين در گفتوگو با كساني كه طي سالهاي متمادي، مسافر حج بودند، نشان داديم كه چگونه به اسم نوسازي، تمام هويت تاريخي مكه و مدينه از بين رفته و ديگر هيچ نشاني از تاريخ دوران صدر اسلام در اين دو شهر وجود ندارد و بلكه منهدم شده است. اما برايم جالب بود كه بعضي از همانهايي كه با افسوس از نابودي آثار عصر پيامبر در اين دو شهر ميگفتند، از ظواهر مدرن مكه و مدينه چه تعريف و تمجيدي ميكردند.