ائتلاف براي تضعيف و گرفتن اهرمهاي ايران
شرایط داخلی و اقدامات خارجی باعث شدهاست طرفهای منطقهای و فرامنطقهای كه منتظر بودند ما را در دنیا آچمز و خلع سلاح کنند، فعال شدهاند
ابوالقاسم دلفي
شرايطي كه جمهوري اسلامي ايران در فضاي بينالمللي دارد، چندان مطلوب نيست. اتفاقاتي در دنيا رخ داده، به ويژه تجاوز نظامي روسيه به اوكراين، تبعاتي را به خصوص براي اروپا در پي داشته است. اروپاي متحد در يكسال گذشته از اين واقعه بسيار آسيب ديده است. بعد از جنگ جهاني دوم اين يكي از موارد نادري است كه جنگ در اروپا خودش را به اين شكل نشان ميدهد. اگر اين شرايط را مبنا قرار دهيم، اين تصور وجود دارد كه جمهوري اسلامي ايران در كنار متجاوز قرار گرفته است. ما را متهم كردهاند كه به روسيه كمك نظامي ميكنيم، اين كشور را به دليل تجاوز محكوم نكردهايم و روابطمان به خصوص در حوزه دفاعي با اين كشور ادامه دارد و خريد و فروش سلاح انجام ميدهيم. متاسفانه ما با قاطعيت در مقابل اين اتهامها و مطالبي كه عليه ما مطرح ميشود، واكنش نشان نميدهيم.
امنيت، اقتصاد و منابع تامين انرژي اروپا به خطر افتاده است و ما هم بهزعم طرفهاي غربي و اوكراينيها، نقش موثري داريم. اين وضعيت ما را در تيررس اين اتهامها قرار داده است يا بايد از ايران رفع اتهام و رفع شبهه شود يا اينكه تبعاتي براي ما در پي دارد. تبعات اين اتهامها به تدريج خودش را نشان ميدهد. اروپاييها درصدد هستند كه اجازه ندهند روسيه در جنگ اوكراين پيروز شود و اين سابقه پيش نيايد كه روسيه از طريق نظامي بتواند به يك همسايه خود حمله و بخشهايي از خاك آن را اشغال كند. خطر و نهايت فشار عليه ما از اين موضع وارد ميشود. اروپاييها نه تنها ميخواهند جلوي پيروزي نظامي روسيه را بگيرند، بلكه تدارك ميبينند تا بعد از جنگ، متجاوز را تنبيه كنند و طبيعتا اگر ما هم با همين دست فرمان ادامه بدهيم، همين وضعيت براي ما هم به وجود ميآيد، چراكه ما كشور كمككننده به متجاوز معرفي ميشويم. به همين دليل در حال حاضر روي ايران فشار وارد ميكنند تا ما را از روسيه جدا كنند. اروپاييها هم ميدانند كمكهاي نظامي ما به روسيه كه داراي بزرگترين ماشين جنگي دنياست و بيشترين تسليحات را دارد، تا چه اندازه ميتواند موثر باشد، اما براي اينكه روسيه را از لحاظ سياسي در انزوا قرار دهند، اين موضوع برايشان اهميت دارد كه حاميان روسيه را از اين كشور جدا كنند. در اين اوضاع، شرايط روسيه در جنگ اوكراين است كه تعيينكننده سرنوشت سياست خارجي ما خواهد بود، يعني ما ناخواسته سرنوشت سياست خارجي خودمان را با سرنوشت روسيه در جنگ اوكراين گره زدهايم.
اينكه تا چه اندازه ما از اين سياست فشار آسيب ميبينيم به متغيرهاي ديگري هم بستگي دارد. همزمان با جنگ اوكراين، اوضاع داخلي ايران هم نسبت به گذشته متفاوت شده است. اتفاقهايي كه در ماههاي گذشته در ايران رخ داد و ناآراميها و اعتراضات مردمي كه به وقوع پيوست، باعث تلقي ضعف داخلي ما در دنيا شد. اين ضعف داخلي همزمان باعث شد كه اپوزيسيون جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور فعال شود. مجموعه اينها در تلاش هستند كه بهزعم خودشان به سمتي بروند كه اپوزيسيون ايراني از آن با عنوان رژيم چنج يا تغيير رژيم ياد ميكنند. البته اروپاييها و امريكاييها علني و به صراحت گفتهاند كه دنبال تغيير نظام نيستند. هم سران اروپايي و هم سخنگويان دولت امريكا اين موضوع را مورد تاكيد قرار دادهاند. بهرغم اينكه برخي مقامهاي اروپايي با مدعيان رهبري اپوزيسيون خارج از كشور ديدار ميكنند، اما تاكنون موضع علني كشورهاي غربي، تغيير نظام نبوده است. اين موضوع نشاندهنده تفاوت وضعيت ايران با كشورهايي مانند سوريه يا ونزوئلاست. براي مثال زماني كه جنگ داخلي سوريه در سال ۲۰۱۱ شروع شد، هم اروپاييها و هم امريكاييها گفتند كه بشار اسد بايد برود. يكي از گرفتاريهايي كه سوريها و بشار اسد در موضوع زلزله دارند، اين است كه هنوز دولت دمشق نتوانسته است مشروعيت بينالمللي خود را بازيابي كند.
تلاش و رويكرد سياست غربيها به اين سمت است كه ما را به جايي ببرند كه از اهرمهاي قدرتمان نتوانيم به نحو مطلوب استفاده كنيم. شرايط داخلي ما تا اندازهاي تضعيف شده و اين مساله باعث شده است كه در دنيا شرايط ما به گونهاي شود كه طرفهايي كه در دنيا چه در منطقه و چه در بيرون منطقه منتظر بودند ما را در دنيا آچمز و خلع سلاح كنند، فعال شدهاند. در منطقه اسراييليها و اعرابي كه مخالف ما بودند، ائتلاف بسيار جدي عليه ما شكل دادهاند. همه اينها نتيجه اين است كه طرفهاي خارجي تصور ميكنند محبوبيت و مقبوليت دولت در داخل كم شده است و بنابراين ميتوانند فشار بياورند تا تغييراتي در سياستهاي كلان كشور ايجاد كنند.