فشارهاي ديپلماتيك به ايران از اين هم بيشتر ميشود
در چارچوب فعلي طرفهاي غربي به اين سمت ميروند
كه با افزايش فشارها و انتقال آن به داخل كشور، وضعيت به سمت براندازي برود
جلال ساداتيان
به نظر ميرسد كه غرب و در راس آن ايالات متحده امريكا به دنبال آن هستند كه دنيا را اداره كنند. اداره كردن دنيا بر اساس منشور ملل متحد در پي جنگ جهاني در اختيار چهار كشور پيروز جنگ، يعني امريكا، فرانسه، بريتانيا و شوروي قرار گرفت و بازماندگان چين از انقلاب ۱۹۴۹ به عنوان عضو شوراي امنيت پذيرفته شدند كه بعدها جمهوري خلق چين توانست جايگاه خود را به دست بياورد. اين پنج كشور محور اداره جهان شدند كه اگر كشوري در جهان اقدامي انجام دهد كه مخل مباني صلح باشد آن كشور را به شيوههاي مختلفي تنبيه كنند. اين موضوع در منشور ملل متحد پيشبيني شده است و در فصل ۷ از ماده ۳۹ تا ۵۱ مراحل مختلفي براي اين واكنشها در نظر گرفتهشده كه از تذكر تا فشار اقتصادي و نهايتا استفاده از قدرت نظامي در نظر گرفته شده است. امريكا هنوز هم بهرغم ضعفهايي كه دارد، به هر حال در اين نظام جهاني حاكم محسوب ميشود و اينكه جمهوري اسلامي بگويد من امريكا را قبول ندارم و هر كاري براي خودش انجام دهد، قاعدتا از زاويه ديد آنها قابل قبول نيست و حرفشان را هم ميتوانند عملا به كرسي بنشانند. اگر كشوري ميخواهد با امريكا مقابله كند، اين مقابله در قالب و ميداني كه آنها توصيف كردهاند، امكانپذير است. براي مثال ما در پي جنگ تحميلي توانستيم از طريق ابزارهاي ديپلماتيك سرانجام حقانيت خودمان را ثابت كنيم و دبيركل پيشين سازمان ملل متحد، خاوير پرز دكوييار، دولت وقت عراق را متجاوز و شروعكننده جنگ اعلام كرد. هر چند كه بنا به دلايلي ايران بعدا پيگير حقوق خود نشد.
اگر ما در ارتباط با مساله هستهاي مشكلي داشتيم، باز هم تلاش كرديم از طريق گفتوگو در مقطع اول با ۳ كشور اروپايي و در پي آن با ۱+۵ براي حلوفصل كنيم كه نهايتا در سال ۲۰۱۵ به نتيجه رسيد و توافق برجام امضا شد. وقتي كه سال ۲۰۱۸ دونالد ترامپ از توافق خارج شد، همه دنيا، از جمله خود اروپاييها، اذعان داشتند كه واشنگتن بدعهدي و اقدام به زورگويي كرده است و حاضر به همراهي با اين زورگويي نشدند، چرا كه ايران در يك چارچوب حقوقي و در قالبي حركت كرده بود كه توانسته بوديم حقانيت خودمان را به اثبات برسانيم. اما وقتي كار به جايي ميرسد كه ما در آن چارچوب يا آن قانون و با ديپلماسي حركت نميكنيم، بلكه با زبان ديگري سخن ميگوييم و ميخواهيم بگوييم ما قدرتمنديم، ما پهپاد و موشك داريم و ميخواهيم ديپلماسي را با اين زبان پيش ببريم، نتيجه اين ميشود كه فشارها افزايش پيدا ميكند و به سمت و سويي حركت ميكند كه ما را در تنگنا قرار ميدهد. به نظر ميرسد در چارچوب يا Context فعلي طرفهاي غربي به اين سمت ميروند كه فشارها را به حدي افزايش دهند كه به درون كشور وضعيت به سمت براندازي برود. البته دقت دارند كه در اين ميان خودشان را به عنوان عامل براندازي معرفي نكنند و نميخواهند مانند كودتاي سال ۱۳۳۲ بدنامي برايشان به بار بيايد. تلاش غربيها اين است كه در قالب منشور ملل متحد، بار ديگر پرونده ايران را امنيتي كنند و از طريق امنيتي فشارهاي اقتصادي را افزايش دهند و بر اثر افزايش فشارهاي اقتصادي، مردم را به اعتراضهاي گستردهتر وادار كنند و از اين طريق فشارشان را بر حاكميتي كه معتقدند به اصطلاح «به هيچ صراطي مستقيم نميشود»، وارد كنند. اگر آقايان اجازه داده بودند، در پايان دولت روحاني توافقهايي كه براي احياي برجام به دست آمدهبود، اجرايي ميشد، ما هم از مواهب رفع تحريمها بهرهمند ميشديم، يعني به بازارهاي بينالمللي دسترسي داشتيم، ميتوانستيم نفتمان را بفروشيم و پولش را دريافت كنيم و با اين پول به معضلات داخلي كشور برسيم و از طرف ديگري به تلاشهايمان براي حلوفصل بقيه مشكلات سياست خارجي ادامه دهيم. اما اين كار را نكرديم و گفتيم طرح بهتري داريم، اما اين طرح بهتر هم در يكسال و نيم اخير نه تنها هيچ نتيجهاي نداشته، بلكه شرايط را بدتر كرده و انتظار اين است كه با اقداماتي كه طرفهاي غربي انجام ميدهند، شرايط باز هم بدتر شود و به اين سمت بروند كه مكانيسم ماشه يا اسنپبك را عليه ايران فعال كنند.