ايران و نوروز و اميد ايراني
نيوشا طبيبي
نميدانم كجا اين مصرع را شنيدهام يا خواندهام: «نوروز ماندگار است تا يك جوانه باقي است...» سراينده آن را هم نميشناسم، اما نيك
ميدانم/ميدانيم كه راز ماندگار شدن تمدن ما همين مفهوم است. نوروز به مثابه زنجيري محكم از اميد به نو شدن و بهتر شدن، قرنهاست كه نويددهنده آمدن روزگاري نو و ديگرگون است. ملت ايران سدههاي متوالي است كه دردها و رنجها و مضايق و فتنههاي خونريز و حمله و اشغال بيگانگان بدانديش را با فكر آمدن نوروز و روزگاري چون شكر، به سر برده. نوروز نه تنها نويددهنده ادامه زندگي و دگرگوني احوال جهان بوده، بلكه مايه اتحاد ملي ما بوده. نوروز ما را به يكديگر نزديك ميكند، اقوام ايراني گرد نوروز، همسايگي و همزيستي و يك خانگي هزاران ساله را جشن ميگيرند.
عليرغم ژاژخايي بدخواهان بيوطن كه عمر هزاران ساله ايران را به چند دهه تقليل ميدهند و دهان به ياوه ميگشايند و از «ملل تحت ستم» سخن ميگويند، اقوام ايراني با تعلق عميق به آب و خاك ميهن خود و با احساس مهرباني و ملاطفت و عشق به ديگر هموطنان خود قرنهاست كه با يكديگر زيستهاند. جداييطلبان بدانديش تاريك ذهن، سخن از قوم موهومي به نام فارس ميكنند. وقتي از آنها ميپرسيم مشخصا از كدام قوم سخن ميگوييد؟ فارسها كدام قوم هستند، در كجا زندگي ميكنند و به كدام لهجه و زبان سخن ميگويند؟ موسيقي و لباسشان چيست و چه صفاتي آنها را از ديگر اقوام ايراني جدا ميكند، پاسخهايي مبهم و ناموجه ميدهند. آنها نميفهمند كه زبان فارسي زبان هيچ قوم ايراني نيست بلكه زبان بينالاقوامي ماست. ما به واسطه اين زبان پرشكوه تشخص ملّي خود را حفظ ميكنيم. ادبيات فارسي از مولفههاي اتحاد ملي ماست و متعلق به همه ملت ايران (همه اقوام ايراني) است. تاريكانديشان فهمي از اين موضوع ندارند و براي آنكه از آب گلآلود به نفع خود ماهي بگيرند و چند دلار بيشتر سرويسهاي اطلاعاتي و دولتهاي متخاصم را سركيسه كنند بر طبل جدايي خواهي و اباطيلي مانند استيلاي قوم فارس! ميكوبند. اگر به عنوان نمونه ۶ قرن گذشته تاريخ ايران را بررسي كنيم، آذريزبانان بيشترين مدت فرمانروايي بر ايران را دارند. فرمانرواياني كه خاستگاهشان آذربايجان بوده - مانند صفويان- يا مانند قاجارها تركزبان بودهاند، هرگز مفهوم قوم فارس و لزوم مقابله با زبان و فرهنگ فارسي از مخيلهشان هم عبور نكرده! خطي يا سخني از آنان در دشمني با فارس و فارسي نقل نشده است. آنها ميدانستهاند كه زبان و فرهنگ فارسي و ايراني در هم تنيدهاند و ما به اين زبان با هم صحبت ميكنيم و در دنيا شناخته ميشويم. بنابراين هرگز نخواستند زبان مادري خود را بر اقوام ديگر تحميل كنند.
اساسا مفهوم قوم فارس و از اين دست خزعبلات و سخنان نامربوط و خندهآوري كه اين روزها به خصوص از طرف عدهاي مغرض وطنفروش يا بيسواد احساساتي در شبكههاي اجتماعي و به ويژه در توييتر مطرح ميشود، دستاورد سرويس اطلاعاتي اتحادجماهير شوروي در دهه ۴۰ ميلادي است. آنها براي جدا كردن آذربايجان از ميهن عزيز ياوههايي در اين موضوع سر هم كردند. پيشهوري و فرقه دموكرات و افراد مزدور شوروي كه خيال خام جدايي داشتند از ميان رفتند اما آن انديشه شوم، دستمايه دشمنان ايران باقي ماند تا امروز. جداييخواهان بيسواد و خامانديشي كه آلت دست عدهاي خارجنشين حقوقبگير هستند همان ياوهها را تكرار ميكنند و به سبك ادبيات كمونيستي از اعتبار ساقط شده سخن از «حقوق خلقهاي ايران» ميرانند.
هزاران سال است كه اين ملت رنگارنگ، برآمده از دهها قوم و فرهنگ در كنار هم زيستهاند، حقوق يكديگر را مراعات كردهاند، دستاوردهاي فرهنگي و هنريشان را در گنجينهاي به نام فرهنگ و هنر ملي ايران جمعآوري كردهاند و تاريخي پرشكوه را رقم زدهاند. نوروز از شاخصههاي مهم اتحاد ملي ماست چون به ياد تكتك ايرانيان ميآورد كه ريشه همه ما يكي است. يادآوري ميكند كه هزاران سال است ما به خوشي و خرمي در كنار هم زيستهايم، هرگز به روي هم تيغ نكشيدهايم، با هم وصلتها كردهايم و تار و پودمان در هم عجين است. ما اجزاي جداييناپذير مفهومي ابدي و ماندگار به نام ايران هستيم.
ما هر سال در نوروز با اميد به آيندهاي بهتر سال را آغاز ميكنيم. اين روزهاي سخت ميگذرند و البته كه براي خائنان به ميهن جز سيهرويي باقي نخواهد ماند و آخر دست ايران و نوروز و اميد ايراني جاودان خواهند ماند.