آزادي، امنيت، اعتماد
علی ربيعي
امروز بيستويكمين سالروز انتشار اولين نسخه روزنامه اعتماد است. بهطور كلي، در ايران، اولين روزنامهها توسط دولت به شكل سراسري منتشر شده است. هرچند در ايران، مطبوعات، زاييده تلاشهاي جوامع محلي نبوده و بر بستر حوزه عمومي منتشر نشدهاند اما به مرور چالش مطبوعات آزاد و دولتها تاكنون تداوم يافته است.
در اين ميان، مطبوعات همواره با چند چالش اساسي مواجه بودهاند: دشواري حفظ استقلال مالي و خبري، فشارهاي محدوديتساز از سوي دولتها، ضعيف بودن اقتصاد مطبوعات و ناپايداري ناشي از موارد فوق.
بنابراين وقتي يك روزنامه متعلق به جامعه مدني، بدون پشتوانه دولتي و تحت فشارهاي سياسي، عمري بيستويكساله مييابد حاكي از مداومت، تلاش و پايمردي مديران و كاركنان آن است.
«اعتماد»، به مرور زمان تبديل به يك نهاد رسانهاي شده است. به خصوص در ماجراهاي پاييزي ۱۴۰۱، به مثابه يك نهاد ميانجي با كنش مياندارانه در اين ميان ايستاد.
به نظر من، حضور مطبوعاتي همچون «اعتماد» كه هم صداي مردم بودند و هم در مقابل صداگذاريهاي بيگانه ايستادند و سعي در تبيين و فهم مسائل بدون دامن زدن به قطبي شدن و خشونتزايي داشتند درخور قدرداني است.
به همين بهانه، به چند نكته در مورد آزادي رسانه، اعتمادآفريني و امنيتزايي آن اشاره ميكنم:
اساسا امنيت، مفهومي ذهني، نسبي و فراخ است و متاسفانه نگاههاي سنتي و سختافزارانه به امنيت، همواره رسانه و آزادي رسانه را امنيتزدا تلقي مينمايد. ماجراهاي اخير در كشور ما نشان داد در فضايي كه رسانههاي مستقل اجازه رشد نيافته و نتوانستهاند يك روزنامهنگاري تحقيقي را بهطور مستقل سامان داده و جلو ببرند، احضارها، تذكرها و بازداشت روزنامهنگاران مستقل و بالا رفتن هزينه كارهاي تحقيقاتي و انتشار مطالب مستقل، باعث كوچ مرجعيت رسانهاي شده و بزرگترين نتيجه ضدامنيتي رقم خورد.
در حالي كه من معتقدم، آزادي مطبوعات منجر به افزايش اعتماد شده و امنيت ناشي از آزادي و اعتماد، سبب پايداري و ثبات اجتماعي ميشود.
علوم ارتباطات اجتماعي يادآور ميشود كه سياستهاي حذف ميانهها و رسانههاي منتقد و تمايل به ارسال پيامهاي بيواسطه و يكسويه به جامعه، همچون تيغ دو دم عمل كرده و در بزنگاههاي تاريخي لذت كوتاهمدت نبودن رسانههاي ميانه به ظاهر مزاحم به تلخي بروز مييابد.
با اين وصف، معتقدم مطبوعات، رسانههايي چون سينما، تئاتر، كتاب، همچنان بهرغم همه محدوديتها، به وظايف اجتماعي و اخلاقي خود عمل كنند.
پيشرفت و آينده ايران، فداكارانه با تحمل فشارها و محدوديتهاي داخلي و تخريبهاي رواني خارجي به وظيفه اخلاقي خود بپردازند. تبيين ريشهها، ناكارآمديها، نيازمند مفاهمه، گفتوگو و تبيينهاست.
فرصت را مغتنم شمرده و به دوست ديرينم، الياس حضرتي صاحبامتياز، بهروز بهزادي روزنامهنگار قديمي، مديرمسوول و سردبير روزنامه اعتماد و همچنين روزنامهنگاران و كاركنان اين نهاد چند رسانهاي تبريك ميگويم.