باران باش
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش هزار راه مرا، اي يگانه پايان باش
براي آنكه نگويند، جستهايم و نبود تو آنكه جسته و پيداش كردهام، آن باش
دوباره زنده كن اين خسته خزان زده را حلول كن به تنم جان ببخش و جانان باش
كوير تشنه عشقم، تداوم عطشم دگر بس است، ز باران مگوي، باران باش
حسين منزوي