• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۱ شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5525 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۵ تير

بوي تاريخ و اصالت شرقي

مرجان يشايايي

اواخر بهار همراه چند نفر از دوستان، براي يك گردش يك‌روزه پا به قزوين گذاشتيم. مانند شهرهايي كه تا امروز در ايران ديده‌ايم، ابتدا بلواري و بعد ميداني، با اين تفاوت كه شهرداري قزوين يك كاروان شتر سنگي را در حال عبور از دروازه‌اي وسط ميدان بزرگ ورودي شهر نشانده است تا زبان گوياي آن باشد كه قزوين كه شهر دروازه‌ها هم خوانده شده،  روزگاري  در مسير جاده  ابريشم  بوده.
اولين جايي كه قرار شد ببينيم البته فقط نماي بيروني آن را، گراند هتل قزوين بود، از اولين نمونه‌هاي هتل‌هاي مدرن كه اواخر دوره قاجار بنا شده و حالا دوباره به فكر افتاده‌اند تا با همين كاربري مرمت شود و حياتي ديگر بگيرد. از همان سردر گچبري‌شده معلوم بود كه روزگاري بنايي زيبا بوده، مرمت گراند هتل قزوين خبر خوبي است، اما ديدن ترك 45 درجه روي ديوار قديمي كه نشان از نشست زمين دارد، باز هم نگران‌مان مي‌كند. تركي كه اين روزها بر ديوار شهرها و بناهاي ايران كم نمي‌بينيم و نشستي كه اگر زود چاره‌اي براي آن نشود، بسياري از زيرساخت‌ها و ذخاير آب و خاك ما را گرفتار خواهد كرد.
قزوين در زمان صفوي 57 سال پايتخت ايران بوده و هنوز از آن زمان باشكوه و بعد از آن نشانه‌هايي فراوان در گوشه و  كنار شهر مي‌توان پيدا  كرد.
نمي‌شود به قزوين برويد اما از بازار سعدالسلطنه عبور نكنيد. بازاري با خصوصيات كامل يك بازار ايراني كه هم راسته و چهارسو دارد و هم حياط‌هاي متخلخل تو در تو كه به همديگر راه دارند و هر كدام در قديم كه بازار در اوج فعاليت خود بوده، به كاري اختصاص داشته‌اند. براي صبحانه به كافه نگارالسلطنه رفتيم كه زودتر از بقيه حجره‌هاي بازار سعدالسلطنه در را به روي مهمانان گشوده بود. كافه‌اي آراسته و زيبا كه طراحي داخلي آن كه گويا ابتدا با  ابتكار يك دانشجو، با سليقه و همگام با ريشه‌هاي فرهنگي و تاريخي كشورمان انجام شده. روي شيشه كافه اما عبارتي به فارسي و انگليسي نظر من را جلب كرد: «به منظور صرفه‌جويي در مصرف انرژي، در طول روز لامپ‌ها را خاموش كرده‌ايم و از نور بي‌دريغ خورشيد روشنايي مي‌گيريم.» نگوييد كه اين چند تا لامپ در برابر درياي لامپ‌هايي كه ما و سايرين در طول شب يا حتي روز روشن مي‌گذاريم، قطره‌اي است. اين عبارت به اين جهت مهم است كه نشان مي‌دهد، فرهنگ گردشگري پايدار يعني گردشگري بدون آسيب به منابع طبيعي، راه خود را ميان ما باز كرده و حالا دانستن قدر انرژي ويژگي شده براي باليدن. بازار سعدالسلطنه كه در زمان صفويه رونق و وسعت پيدا كرد و در زمان قاجار چند بخشي به آن اضافه شد را چند سال قبل مرمت كرده‌اند هر چه هست، محوطه‌اي بزرگ، آراسته و پيراسته و اصيل منتظر است تا روزتان را  بسازد.
قزوين را پايتخت خوشنويسي ايران هم مي‌گويند و در دامانش بزرگاني چون ميرعماد حسني قزويني كه سرآمد خط نستعليق بود و به فرمان شاه عباس صفوي مرگي بس دردناك نصيبش شد، زيسته‌اند كه دين بزرگي بر گردن خوشنويسي خط فارسي دارند. برخي مغازه‌هاي بازار كه انگار بنا داشته‌اند ميراث ميرعماد را ادامه بدهند، حالا با ابتكاراتي در زمينه خلق آثار خوشنويسي هر لحظه يادتان مي‌آورند، روزگاري در اين راسته‌ها ميرعماد قدم برمي‌داشته كه سر خود را بابت هنرش به باد داده.
با عبور از چند گذر و كوچه و پيچ و خم، بالاخره مسجد جامع را پيدا مي‌كنيم كه بزرگ‌ترين مسجد جامع ايران است. مساجد ايراني اغلب در رابطه‌اي تنگاتنگ با بازار بنا مي‌شده‌اند، اما اين مسجد در گذر زمان از بازار كمي دورافتاده. مسجد جامع قزوين كه بنا بر رواياتي مستند روي آتشكده زرتشتي بنا شده، همان خصوصيات مساجد جامع شهرهاي ديگر را دارد. با سلسله مراتبي حساب‌شده به تدريج شما را از فضاي بيرون جدا مي‌كند، هم كالبدي و هم ذهني تا براي انجام آنچه براي اداي آن پا به مسجد گذاشته‌ايد آماده شويد و مانند مساجد جامع ديگر دو در دارد تا بخشي باشد از جريان طبيعي عبور و مرور در دل شهر. مسجد جامع قزوين مثل كتاب تاريخ است. اولين بناي آن به صورت آتشكده به زمان ساسانيان مي‌رسد، بعد هارون‌الرشيد دستور ساخت مسجد را مي‌دهد. حمله مغول‌ها بخش‌هايي از مسجد را خراب مي‌كند تا دوباره سلجوقيان و صفويه و قاجار تا حال امروز هر يك بخشي را اضافه يا مرمت كنند. آجرهاي دوره سلجوقي و كاشي‌كاري زرد و آبي قاجار و مرمت‌هاي معاصر همه را با گشتي در  مسجد  مي‌توانيد  ببينيد.
خيلي‌ها قزوين را با قيمه نثار مي‌شناسند. قيمه نثار از غذاهاي بومي قزوين است. كمي شبيه زرشك پلو منت‌ها رنگين‌تر. مزه عالي زرشك و خلال بادام و خلال پسته و خلال پوست پرتقال همراه زعفران و گلاب و گل‌محمدي طعم و بويي عالي به غذا مي‌بخشند و كنار آن گوشت اغلب گوسفندي مي‌آيد. قيمه نثار خوشبو و خوش‌عطر كام‌تان را شيرين مي‌كند و جان‌تان را سرخوش. در قزوين همه ‌چيز، ازجمله قيمه نثار، بوي تاريخ و اصالت و آفتاب مشرق زمين را  مي‌دهد.
مي‌دانم گفتني‌هاي بسياري را از قلم انداخته‌ام، اما همين متن كوتاه شايد موجبي شود تا سفري به قزوين كنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون