روياي دوستداشتني
حسن لطفي
تماشاي بعضي آدمها و وقايع حتي اگر روي پرده سينما و صفحه تلويزيون هم باشد حال بعضي از بينندهها را خوب ميكند. بينندههايي كه پي دقايق انساني هستند و وقتي يكي به يكي ديگر كمك كند، گوشه چشمشان اشك جمع ميشود. فرقي هم نميكند داستان فيلم چيست و بينندهاش به كدام دين و آيين اعتقاد دارد. البته منظورم قطعي بودن اين ادعا و حكم صادر كردن نيست. بدون شك هر فيلمي ميتواند موافق و مخالف داشته باشد. چه بسا در بين اين موافقين يا مخالفين آدمهاي همنظر و همفكر هم باشد. ممكن است هر كدام در فيلم نكته يا تصويري را ببيند كه آن ديگري نديده. مثالي بزنم! چند روز پيش در گرماگرم داستانها، تصاوير، اشعار و جملات قصار مربوط به عاشورا و امام حسين(ع) دوستي برايم فيلم كوتاهي فرستاد. شايد شما هم آن را ديده باشيد. دختري مادرش در بيمارستان است و پول عمل او را ندارد (قرار بوده كسي به حسابش واريزي داشته باشد و دقيقه آخر منصرف شده) در همان زمان زني جوان و چادري در حال صحبت با كسي آن طرف خط است و درباره نذريهايي كه آورده صحبت ميكند و... دردسرتان ندهم. ته فيلم زن قبض واريز هزينه درمان مادر را به دختر ميدهد. از تماسي هم كه ميگيرد، مشخص ميشود حاج خانم آن طرف خط هزينه درمان را پرداخت كرده است. پس از تماشاي فيلم براي دوستي كه برايم ارسالش كرده بود، نوشتم: چقدر خوب! بعضي اتفاقات اگر نادر هم باشند، زيباست. جواب گرفتم: حتي اگر اتفاق نيفتاده باشد! راست ميگفت. فيلم شبيه فيلمهاي مورد علاقهام نبود. شعاري بود و خط داستاني درستي نداشت، اما اتفاق داخلش درست بود. به سرعت براي چند نفر از كساني كه ميدانستم كمك به ديگران دلشان را شاد ميكند، ارسال كردم. برخلاف تصور همه از فيلم خوششان نيامد. بعضيها حتي به چادري بودن زن و مدام حاج خانم حاج خانم گفتنش گير دادند. (تعدادشان كم هم نبود) ميگفتند فيلم به جاي ترويج انسانيت پي چيز ديگري است. بيراه هم نميگفتند اما براي من اقدام انساني درجه يكي بود كه انجام شده بود. اقدامي كه اين روزها خيلي به آن نياز داريم. بايد بيشتر از گذشته حواسمان به آدمهاي نيازمند دور و برمان باشد. براي كمك كردن به آنها منتظر اقدام دولت و... نباشيم. درمان درد ديگران بيرون از پرده سينما و صفحه تلويزيون خيلي جذابتر است.