نهم شهريور ماه روز ملي حفاظت از يوزپلنگ آسيايي
هادي شيروانيشيري
روز نهم شهريور ماه يادآور حادثه تلخ و غمانگيزي در تاريخ محيط زيست اين مرز و بوم است. ماجرا از اين قرار است كه روز نهم شهريور ماه سال 1373 يك قلاده يوزپلنگ ماده با سه تولهاش از شدت تشنگي و در گرماي طاقتفرساي كوير مركزي ايران به نخلستانهاي اطراف شهر بافق يزد ميآيند تا آبي پيدا كرده و رفع تشنگي كنند، اما متاسفانه از سوي عدهاي از مردم ناآگاه محاصره شده و مورد ضرب و شتم قرار ميگيرد. يكي از شاهدان محلي خود را به اداره محيط زيست ميرساند و آنها را از حادثه آگاه ميكند. يوز مادر پس از كمي مقاومت فراري ميشود، اما تولهها گرفتار ميشوند و وقتي محيطبانان ميرسند با دو توله زخمي و يك توله تلف شده مواجه ميشوند. دو توله زخمي به يزد جهت مداوا منتقل ميشوند، اما متاسفانه يكي از آنها در راه بر اثر شدت جراحات تلف ميشود و توله سوم براي ادامه درمان و نگهداري به پارك پرديسان تهران منتقل ميشود و پس از ۹ سال در اسارتگاه پارك پرديسان در تنهايي و غربت جان ميسپارد و به خاطر نبود جفت هيچ وقت نميتواند به حفظ نسل يوزپلنگ ايراني كمكي بكند. اما اين نامگذاري چقدر در حفظ نسل يوزپلنگ آسيايي موثر بوده و در اين سه دهه گذشته آگاهي مردم ما در خصوص اهميت حفظ محيط زيست چقدر افزايش داشته، جاي تامل دارد! و مسوولان آموزشي و فرهنگي ما بايد پاسخگو باشند. از اين قبيل حوادث براي حيات وحش ما در اين سالها زياد اتفاق افتاده و رسانهاي نشده است مثل شكار دسته جمعي شبانه پرندگان هنگام استراحت در شبهاي سرد زمستان و همچنين شكار آنها هنگام خوردن آب كه در حال حاضر نيز به شدت و خصوصا در مناطق شكار ممنوع ادامه دارد .اما تلخترين حادثه محيط زيست سالهاي اخير متاسفانه در تاريخ دوم ارديبهشت 1401 در روستاي كنازق شهرستان نمين رخ داد كه اهالي روستا يك قلاده خرس را محاصره كرده و با تراكتور زير گرفته و به فجيعترين شكل ممكن كشتند. در بهمن ماه 1401 يك قلاده پلنگ با شليك مستقيم گلوله در منطقه حفاظت شده قرچغه شهرستان قوچان تلف شد.
اما قضيه يوزپلنگ آسيايي متفاوت است و متاسفانه بر لبه تيغ انقراض قرار دارد كه به اظهار كارشناسان امر شايد تعداد يوزهاي باقيمانده در طبيعت به اندازه انگشتان دو دست هم نرسد، همين تعداد انگشت شمار هم يكييكي در جادهها بر اثر تصادف جان ميدهند. شش فروردين امسال يك قلاده يوز ماده در جاده يوز كش ميامي به سبزوار بر اثر تصادف تلف شد، جادهاي كه در فاصله سالهاي 89 تا 97 تعداد 7 يوز را قرباني كرده كه آمار وحشتناكي است. اگر ذرهاي اراده براي حفظ نسل يوز از طرف سازمان حفاظت محيط زيست وجود داشت بايد تا به حال فكري به حال اين جاده شده باشد، متاسفانه وقتي حفظ منابع طبيعي و محيط زيست براي مسوولان و حكومت اولويت نيست و در كتابهاي دانشآموزاني كه آينده اين مرزوبوم را ميخواهند بسازند هيچ نشانهاي از اهميت حفظ محيط زيست و منابع طبيعي ديده نميشود، وقتي از فعالان و داوطلبان و دلسوزان واقعي اين حوزه حمايتي نميشود، همچنان شاهد تلفات و انقراض نسل حيات وحش خصوصا يوزپلنگ ايراني هستيم. يادمان باشد ما آخرين ميزبان يوزپلنگ آسيايي در قاره كهن هستيم و اين امر مسووليت ما را در تلاش بيوقفه براي حفظ نسل اين تيزپاي زيباي ايراني دوچندان ميكند. اميدواريم با تلاش و وظيفهشناسي مسوولان امر و علاقهمندان و دلسوزان محيط زيست در ميان كشورهاي قاره آسيا تنها كشوري باشيم كه توانسته باشيم حق حيات را براي يوزپلنگ آسيايي به رسميت بشناسيم و نسل آن را براي آيندگان حفظ كنيم.