• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۹ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5580 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۶ شهريور

رونالدو در سرزمين امام قلي‌خان

ابراهيم عمران

از بس مراوده‌هاي افراد نامدار بين‌المللي با ايران‌مان كم است كه آمدن رونالدوي فوتباليست؛ كعبه آمال خيلي‌ها شده است. حال فرض شود اگر بازي با تماشاگر برگزار مي‌شد؛ به حتم ساعت‌ها تماشاگران پشت درب‌هاي آزادي؛ بسان ترافيك جاده شمال معطل ورود مي‌شدند! به راستي اگر آمد و شد بين‌المللي ميسور مي‌بود و از هر نحله فكري و ورزشي و سياسي و اقتصادي و هنري؛ وارد كشور مي‌شدند؛ آيا باز هم اين اشتياق كذايي ايجاد مي‌شد؟ در جهان مدرن امروزي با درهاي باز اقتصادي و سياسي و اجتماعي هم، مشتاقي و مهجوري فراواني براي افراد مشهور وجود دارد و شكي هم در آن نيست. با اين تفاوت كه در آنجا فقط آن قسمي از مردم در پي منويات و خواسته‌هاي خويش هستند كه بر فرض مثال دلداده ورزش يا سينما باشند و ديگر كليت جامعه كار و زندگي روزانه‌شان را رها نمي‌سازند كه فلان بازيگر يا ورزشكار را ببينند و از برايش مرثيه‌سرايي كنند و احيانا با چاشني طنز هم همه امور را زير سوال ببرند! هر چند اين روزهاي آزگار اقتصادي و اجتماعي؛ ديگر دل و دماغي باقي نگذاشته است كه عموم مردم در پي آن باشند كه رونالدو چه سيم‌كارتي خواهد داشت و در كدام هتل رفت و آمد خواهد كرد ولي كم ديدن و كم شنيدن و كم‌اطلاعي از دنياي جديد و ايزوله بودن بسياري از ما؛ سبب مي‌شود چنين مفتون و شيداي فوتباليستي تقريبا از كار افتاده سني شويم. به راستي هر «آن چيز پرهيز دارند؛ اشتها افزوده گردد» حال و روز ما را تداعي مي‌كند. فرض محال كه محال نيست؛ فردا روزي شايد فلان هنرپيشه امريكايي يا اروپايي دست بر قضا براي گرفتن يك پلان به لوكيشني در كشورمان بيايد؛ آيا سينه چاكان وطني از خورد و خوراك نمي‌افتند؟! براي اين هنرپيشه‌هاي ناكاردرست فني كه فرش قرمزشان را پاره مي‌كنند؛ به طريق اولي براي آن كاربلدان خارجي ديگر نخ و ابريشمي هم از فرش باقي نمي‌گذارند! فقره رونالدوي پرتغالي پيام‌هاي پيدا و پنهاني براي‌مان آشكار ساخت. شده‌ايم بسان چشم و دل نه سيرهاي حريص كه گويي سال‌ها از قافله تمدن امروزي دور بوده‌ايم. بس كنيم لطفا. عربستان به واسطه قدرت پولي و نفتي‌اش، فوتباليست‌هايي را وارد چرخه ورزش‌اش مي‌كند. شايد در آن كشور عموم مردم اصلا رونالدوهاي نوعي را نشناسند. چه كه رفاه و آسايش زياد لامحاله غرور قابل توجيهي را ايجاد مي‌كند. اينجا اما به واسطه مشكلات عديده زياد؛ عموم مردم دسترسي به عادي‌ترين روابط‌هاي ممكن اجتماعي و اقتصادي را ندارند و همين سبب سرخوردگي‌هاي روحي و رواني مي‌شود. رونالدو براي يكي، دو روز مي‌آيد و مي‌رود. ما مي‌مانيم و همه آن مسائلي كه با آنها دست و پنجه نرم مي‌كرديم. راهي نداريم جز كمي غرور فراموش شده‌مان را به ياد آوريم. ذهن را آرام كنيم. با داشته‌هاي مانده در ذهن خوش باشيم. شايد كمي روح و روان آسوده شود. به قولي، فداي همه نداشته‌مان؛ چهار ستون بدن سالم باشد! هر چند همه اين موارد هيچ ربطي به رونالدوي فرضي يا واقعي نوشته ندارد و آن بنده خدا چه مي‌داند از آزادي تا تهرانپاس چه سينه چاكاني دارد كه شايد محله‌هاي فقيرنشين ليسبون با آن برابري كند! تكلمه اين نوشته هم براي دلداري ذهني كه در بالا آمد؛ يادي از امام قلي‌خان و جزيره هرمز باشد و بس! و قصه تمام و پياده شدن مسافران پرواز رياض- تهران!

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون