هاليوود و مككارتيسم
مرتضي ميرحسيني
تركشهاي مككارتيسم به هاليوود هم گرفت. كميته موسوم به كميته بررسي فعاليتهاي ضدامريكايي كه زيرنظر كنگره كار ميكرد، در چنين روزي از سال 1947 روي صنعت سرگرمي نيز دست گذاشت و شماري از هاليووديها را براي شهادت فراخواند. كميته به عدهاي مظنون بود و عده ديگري را فقط به عنوان شاهد احضار كرد. از گروه نخست عملا بازجويي و عقايدشان را تفتيش كردند و گروه دوم را نيز واداشتند تا ضد همكارانشان - درباره گرايشهاي مشكوك به سرخها- شهادت بدهند. اعضاي كميته مدعي بودند كه حقيقت را جستوجو ميكنند، اما كارشان را با اتهامزني و پروندهسازي پيش ميبردند و از بهكارگيري واژههايي مثل خائن و خيانت ابا نميكردند. به روايت مايرا ايمل «كميته در اولين جلسات دادرسي از شاهداني كه خود مظنون نبودند درخواست ميكرد اگر چيزي در مورد فعاليتهاي كمونيستي در هاليوود ميدانند يا شايعاتي در اين باره شنيدهاند شهادت بدهند. كميته بررسي فعاليتهاي ضدامريكايي نوزده نفر را كه گمان ميرفت كمونيست باشند احضار كرد و از يازده نفرشان خواست كه شهادت بدهند. ده نفر از اين يازده نفر از پاسخ دادن به پرسشهاي كميته سر باز زدند و با عنوان گروه هاليوود تِن مشهور شدند. همه آنها به جرم اهانت به دادگاه محكوم شدند و حكم حبس گرفتند. بدون اينكه به استوديوهاي فيلمسازي غرامتي پرداخت شود، آنها از كار تعليق شدند و در فهرست سياه جامعه هاليوود جاي گرفتند.» موفقيت كميته در اين حمله، فشارها به هاليوود را از سوي گروههاي رسمي و غيررسمي ديگر -از افبيآي گرفته تا برخي گروههاي فشار- بيشتر كرد. كار به جايي رسيد كه استوديوها از بهكارگيري كساني كه ممكن بود كمونيست باشند يا با كمونيستها احساس همدلي كنند منع شدند و بيشترشان -كه با سرمايهگذاران خاص، بده بستان داشتند- پذيرفتند مرتب و مستمر، فهرستي از عناصر خائن و مشكوك تهيه و اعلام كنند. در آن مقطع از اواخر دهه 1940، عده زيادي انگ سرخ خوردند و بيكار شدند و بسياري از آنهايي هم كه واقعا به چپ گرايش داشتند به تنگنا افتادند و بيشترشان - دورهاي، البته نه چندان طولاني- زنداني شدند. يكي از كساني كه در تهيه اين فهرستها كوشش زيادي كرد و باعث بيكاري صدها نفر شد، بازيگري درجه دو به اسم رونالد ريگان بود كه با حمايت برخي محافل متنفذ، رياست انجمن بازيگران فيلم را به دست گرفته بود. تا مدتي، هرچه كميته فشار را بيشتر كرد، استوديوها نيز بيشتر عقب نشستند. آن زمان، در سايه سنگين جنگ سرد -و بعد هم انتشار خبر دستيابي شوروي به بمب اتمي و تشكيل حكومت كمونيستي در چين- بخش بزرگي از امريكاييها از كميته حمايت ميكردند و به درستي كاري كه اعضاي آن مدعي انجامش بودند باور داشتند. ترس از توطئههاي پنهان كمونيستها براي سرنگوني دولت در عمق وجودشان رخنه كرده و بر ذهن و رفتارشان تاثير گذاشته بود. خيليها ميگفتند سرخها در همهجا نفوذ كردهاند و مشغول دسيسهچيني هستند و اگر كسي مانعشان نشود، زودتر از آنچه انتظار ميرود بر دولت و كشور مسلط ميشوند. تا جايي كه ميشد به سرخها خانه نميفروختند و از همسايگي با آنان اكراه داشتند. حتي بدرفتاري و اهانت به آنان را وظيفه شهروندي خودشان ميديدند (اندكي از اين شرايط در فيلم «ترامبو» (2015) كه روايتي از زندگي دالتون ترامبو فيلمنامهنويس سرشناس هاليوودي است، به تصوير كشيده شده است). زمانه، براي امريكاييها، زمانه بدبيني و بياعتمادي بود و از جلسات كميته بررسي فعاليتهاي ضدامريكايي سر و صداي زيادي بلند ميشد. جوزف هايدر مينويسد «استوديوهاي هاليوود به منظور ممانعت از برگزاري جلسات دادرسي بيشتر و همچنين براي بازگرداندن اعتماد عمومي، خودشان ليست سياهي از افرادي كه به آنها ظن وابستگي يا هواداري از سازمانهاي توطئهگر داشتند تهيه كردند. اين افراد (كه نامهايي مانند چارلي چاپلين و آرتور ميلر نيز در بينشان ديده ميشد) تا زماني كه نزد كميته تبرئه نشده و نامشان از اين فهرست پاك نشده بود، كار در هاليوود برايشان دشوار بود.»