مهدي بيكاوغلي
سناريوهاي پيش روي فلسطين پس از رخدادهاي اخير چه خواهد بود؟ در ميان روايتها و خردهروايتهايي كه در خصوص اين مناقشه مطرح ميشود چگونه ميتوان به ريسمان حقيقت چنگ زد و واقعيت را از دل اينهمه خردهروايت، بيرون كشيد؟ اگر هر كدام از طرفهاي مناقشه پيروز نهايي نام معرفي شوند، سرنوشت منطقه چه خواهد شد؟ آيا احتمال سرايت مناقشه به يك معادله جهاني با ورود روسيه و امريكا به چالش وجود دارد؟ اين پرسشها و ساير پرسشهايي از اين دست اين روزها به كرات در فضاي عمومي و تخصصي كشورمان مطرح شده و هر كس از ظن خود به آن پاسخ ميدهد. محسن ميردامادي فعال سياسي اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» تلاش ميكند روايت خاص خود را از رخدادهاي اخير ارايه كند. روايتي كه در آن ضمن واكاوي ريشههاي مناقشه به مسائل پيراموني اين رخداد از جمله احتمال سرايت بحران به منطقه، نقش طرفهاي ثالث در ظهور و فروكش كردن بحران، و... هم اشاره شده است.
اين روزها با دو نوع روايت اصلي و چندين خردهروايت در خصوص مناقشه اسراييل و غزه روبهرو هستيم، روايتي كه توسط طرف اسراييلي (و بعضا كشورهاي غربي) منتشر ميشود و روايتي كه فلسطينيها و كشورهاي اسلامي طرفدار فلسطين مطرح ميكنند. روايت شما از ريشههاي بحران چيست؟
اكثر كارشناسان اتفاق نظر دارند عملياتي كه توسط فلسطينيها انجام شد، عملياتي بيسابقه، غير منتظره و غير قابل پيشبيني بوده است. رخدادي كه ميتواند تغييرات مهمي را در نقشه سياسي و توازن منطقهاي ايجاد كند.
صرفنظر از جزييات عمليات كه ممكن است از برخي زوايا مورد انتقاد هم باشد، مهمترين اثر ماندگار اين عمليات، آسيب ديدن هيمنه و تحقيري است كه اسراييل با آن مواجه شده است. اسراييل هم از ديد خود و هم از نگاه ناظران بيروني، مهمترين قدرت نظامي و اطلاعاتي منطقه محسوب ميشد، اين موقعيت با عمليات فلسطينيها آسيب ديده و مجموعه نظامي و اطلاعاتي اسراييل تحقير شد. به خصوص اين حقارت در خصوص نتانياهو كه ادعاهاي گزافي داشته، بيشتر نمايان است. نتانياهو هم قبل از عمليات در عرصه داخلي مشكلات جدي داشت و هم در بيرون از مرزهايش در مواجهه با دولت فعلي امريكا، فاقد موقعيت مناسب است. بايدن ترجيح ميدهد دولتي غير از نتانياهو در اسراييل روي كار باشد. البته طبيعي است در شرايط فعلي كه اسراييل درگير برخوردهاي نظامي است، روي اين مشكلات مانور داده نشود، هرچند همين امروز هم نقدهاي جدي متوجه نتانياهو است كه با راديكاليسم و تندروي، زمينه ظهور عملياتهاي اخير را تسريع كرده است. معتقدم با فروكش كردن گرد و خاك نبرد مشكلات دروني اسراييل بيشتر نمايان ميشود.
درباره اهداف فلسطينيها از عمليات اخير زياد صحبت شده اما درباره هدف اسراييليها پس از رخدادهاي اخير كمتر بحث شده. اسراييل از دل آن مناقشه چه اهداف و خواستههايي را دنبال ميكند؟
گزارهاي كه اسراييل به دنبال آن است، جبران تحقيرشدگي و ترميم هيمنه آسيبديدهاش است. تا به امروز به جز حمله به غير نظاميان و ساختمان مسكوني واكنش ديگري نشان داده نشده، اين واكنشها نه تنها سودي براي اسراييل نداشته بلكه اوضاع را براي اين كشور بدتر كرده است. اگر در روزهاي نخست پس از عمليات افكار عمومي برخي واكنشهاي مثبت به خصوص از سوي كشورهاي غربي متوجه اسراييل نشان داده بودند، پس از بمباران روزهاي گذشته تقريبا در همه كشورهاي جهان (حتي كشورهاي غربي) افكار عمومي به نفع فلسطينيهاست و اسراييل در عرصه رسانهاي هم بازنده بوده است. با ادامه روند فعلي اسراييل قطعا بازنده نهايي خواهد بود.
يعني شما پيشبيني ميكنيد كه اسراييل بازنده قطعي مناقشه اخير باشد؟
نتيجه قطعي را كه فعلا نميتوان پيشبيني كرد؛ هر پيشبيني به تحولات آينده بستگي دارد. مهم اين است كه در پايان درگيريها فلسطينيها يا اسراييليها دست بالاتر را در افكار عمومي جهاني داشته باشند و اينكه آيا تحقير اسراييل جبران شده يا نه؟ در شرايطي كه اسراييليها اعلام كردهاند كه هدف نابودي كامل حماس است، هر رخدادي به جز نابودي حماس به منزله شكست اسراييل است. اگر اسراييل در پايان نبرد در مجموع به عنوان طرف پيروز معرفي نشود، تبعاتي خواهد داشت و جايگاه اسراييل در معرض افول قرار ميگيرد. فراموش نكنيد، اسراييل در آخرين جنگ خود با حزبالله از نظر نظامي شكست خورد، حادثهاي كه نخستين شكست جدي نظامي اين كشور بود. چنانچه اسراييل در برابر حماس در يك منطقه محاصره شده هم نتواند پيروز شود، نگاه به اسراييل به عنوان يك قدرت تغيير كرده و فلسطينيها انگيزه بيشتري براي تحقق خواستههاي خود پيدا ميكنند. علاوه بر اين در عرصه داخلي اسراييل هم تاثيرات سريع و جدي بروز كرده و نتانياهو با مشكلات جدي داخلي مواجه ميشود. اين تحولات در صورت رخ دادن شمايل كلي منطقه را هم تغيير ميدهد و نيروهاي مخالف اسراييل را تقويت ميكند، روند كاري كشورهايي كه به دنبال تعامل با اسراييل و عاديسازي روابط بودند را دچار مشكلات جدي ميكند. البته همين امروز هم روند توسعه روابط با اسراييل تقريبا متوقف شده است.
در صورت وقوع روي ديگر سكه چه خواهد شد، اگر فرض بگيريم اسراييل بتواند در عرصه ميداني پيروزيهايي كه كسب كرده و عمليات زميني به غزه داشته باشد چه شرايطي رخ ميدهد؟
اگر نتيجه نهايي جنگ طوري باشد كه اسراييل پيروز جنگ معرفي شود (كه بعيد است) طبيعتا نيروهاي مخالف اسراييل در منطقه موقعيت ضعيفتري پيدا ميكنند. در اين صورت ممكن است اسراييل به حذف فلسطينيها و حماس اكتفا نكند و سعي كند سراغ نيروهاي ديگري چون حزبالله و... هم برود. اين نيروها خطر بالقوه دايم براي اسراييل هستند و مقابله با آنها ميتواند خطرات آينده را هم از اسراييل دفع كند. اين روند ميتواند منجر به گسترش درگيريها در منطقه شود و منطقه را دچار درگيريهاي ادامهدار و مستمر كند. به خصوص براي حزبالله كه برخلاف فلسطينيها، عقبه بازي داشته و محاصره نيست. ضمن اينكه توانايي بالايي در نبردهاي مختلف دارد. بنابراين پيشبيني نتيجه رخدادها بسيار دشوار است.اسراييل در گذشته هم سابقه حمله زميني به غزه دارد و نتايج مطلوبي نگرفته است. در حال حاضر اسراييل ژست ورود گستردهتر به غزه را گرفته. اين حضور ريسك بالايي دارد و اسراييل را در برابر آسيبپذيريهاي بيشتر قرار ميدهد. احتمالا حماس هم پيشبيني كرده كه پس از وارد ساختن ضربات تحقيركننده، اسراييل به غزه وارد شود و محتمل است براي اين حمله آمادگي داشته باشد. سادهانگارانه خواهد بود اگر كسي تصور كند حماس اين پيشبينيها را نكرده باشد. با ورود نيروي زميني بر خلاف روندي كه تا به امروز طي شده و اسراييل تنها اقدام به بمباران منطقهاي كرده كه هيچ توانايي خاصي براي پدافند ندارد، اوضاع فرق خواهد كرد. در آنجا نقش مبارزان بسيار مهم و تعيينكننده خواهد بود. در عمليات نظامي هرچند اسراييليها تجهيزات بالاتري دارند اما فلسطينيها از روحيه و انگيزه افزونتري برخوردار خواهند بود. تصور اينكه در يك چنين تقابلي، اسراييليها به آساني پيروز شوند، سادهانگارانه است. وجود گروگانهاي فراوان اسراييلي در دست فلسطينيها هم كار را براي اسراييل دشوار ميكند. اگر نتيجه حمله زميني منجر به كشته شدن گروگانها شود، فشار زيادي متوجه حاكمان اسراييل ميكند. با اين توضيحات دستيابي به اهداف از پيش تعيينشده براي اسراييل بسيار دشوار خواهد بود.
مدتهاست كه اسراييل اعلام كرده قصد دارد از طريق حمله زميني، جنگ را مغلوبه سازد. اما تا به امروز به بهانههاي مختلف اين ا مر محقق نشده است. به نظر شما دليل اين تاخير چيست؟
اشاره شد اگر اسراييل موفق شود نام خود را به عنوان برنده اين مناقشه معرفي كند، توازن قوا در منطقه به نفع اسراييل تغيير ميكند. اما اگر اسراييل وارد پروسه حمله زميني شود و به اهدافش نرسد يا تلفات پيشبينينشده بسياري بدهد و... عملا برايش به معناي شكست دوم خواهد بود. تاخير در آغاز عمليات زميني به نظر ناشي از وجود اين ابهامات است. شايد اسراييليها به فكر آزادي گروگانها از طريق عمليات كماندويي با مشاركت امريكاييها هستند. البته با توجه به وجود تونلهاي زيرزميني بيشمار در غزه اين نوع حملات هم بعيد است. اگر اسراييل ميتوانست اين عمليات را اجرايي كند و با كماندوهايش گروگانها را آزاد سازد، بلافاصله به آن اقدام ميكرد. ضمن اينكه خطر كشته شدن گروگانها و شكست اسراييل اين پروسه را هم از دسترس خارج ساخته. اينكه در پايان درگيريها هيچكدام برنده يا بازنده مطلق نباشند اما هر كدام دستاوردهايي كسب كنند. به نظرم احتمال وقوع اين حالت كم است. درگيريها به نحوي است كه در پايان كار يكي از طرفين داراي دستاورد بيشتر و طرف ديگر به عنوان طرفي با دستاوردهاي حداقلي يا شكستخورده معرفي خواهد شد.
سياست ايران در اين متاقشه مبتني بر چه اِلمانهايي بايد ترسيم شود؟
حاكميت بايد سياستهايي را دنبال كند كه ايران به هيچوجه درگير اين نبرد نشود چرا كه عاقبت خوبي براي ايران نخواهد داشت. فكر ميكنم مواضع رهبري هم تا به حال در اين راستا بوده است. پيداست ايشان هم به اين ضرورتها توجه دارند كه ايران نبايد وارد يك چنين چالشي شود. البته ساير افرادي كه مسووليت داشته و در اين زمينه صحبت ميكنند بايد در راستاي اين هدف كلي رفتار كنند. معتقدم در برخي موارد برخي افراد مسوول اين ضرورت را به درستي درك نكرده و مواضع نامناسبي اتخاذ كردهاند. بهترين موضع در ميان مسوولان ايران، موضع رهبري بود كه بهشدت از ورود به مناقشه پرهيز كردند.
در ماجراي مناقشه روسيه و اوكراين، سياست ايران با نقدهايي همراه و موضوع پهپادها باعث وارد شدن فشار زياد به كشورمان شد. در مورد فلسطين راهبرد ايران را چطور ارزيابي ميكنيد؟
در مقايسه با بحث اوكراين، ايران تا به حال مشكلات قبلي در ماجراي اوكراين را انجام نداده است. تلقي من اين است كه حاكميت در بحث اوكراين اشتباه استراتژيك مرتكب شد. به جاي اينكه به دنبال احياي برجام باشد و تلاش كند تحريمها برداشته و مشكلات با كشورهاي غربي كاهش يابند، كاملا يكطرفه به قدرتهاي شرقي به خصوص روسيه متكي شدند. اين تصميمات با اين نگاه اتخاذ شدند كه اگر پرونده هستهاي ايران روزي به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع شد، روسيه اجازه صدور قطعنامه عليه ما را ندهد. به اين دليل بيش از اندازه به روسيه متكي شدند. طبيعتا وقتي اين اتكا يكطرفه شكل بگيرد، ايران ناچار به اجراي خواستههاي روسها ميشود تا به زعم خود اطميناني براي آينده داشته باشد. ايران به جاي ايجاد توازن با همه قدرتها تنها به بلوك شرق متكي شد؛ موضوعي كه پيامدهاي زيانباري براي ايران داشت. تا زماني كه حل پرونده هستهاي، برطرف شدن تحريمها و عاديسازي روابط با كشورهاي غربي در دستور كار قرار نگيرد اين نوع مشكلات شكل ميگيرند. بعيد ميدانم در بحث فلسطين يك چنين اشتباهات استراتژيكي تكرار شود و اميدوارم اينگونه نشود.
روند آينده اين رخداد را چطور ميبينيد و آيا ميتوان تصويري از احتمالات ارايه كرد؟
شرايط بسيار پيچيده و ديدن انتهاي مسير در گرد و غبار رخدادها بسيار سخت شده، اما يك واقعيت را ميتوان مطرح كرد و آن اينكه نتيجه هرچه كه باشد پس از پايان درگيريها ايده تشكيل كشور مستقل فلسطيني قويتر شده و بيشتر مورد حمايت قرار ميگيرد.
حتي اگر اسراييل مناقشه را به نفع خود تمام كند؟
بله؛ اگر فلسطينيها پيروز نبرد باشند كه ايده تشكيل كشور مستقل را مطالبه ميكنند اما اگر اسراييليها هم در پايان دست بالاتر را داشته باشند باز هم قدرتهاي جهاني، فشار ميآورند كه اسراييل تشكيل دو دولت را پذيرا شود. امروز همه باور دارند كه فشار بيش از حد و ظلم طولاني بر فلسطينيها توسط اسراييل شرايط امروز را ايجاد كرده است. حتي اگر اسراييل موفق به سركوب مقطعي فلسطينيها شود تجربه اخير نشان داد كه سركوب هيچ تضميني براي آرامش و امنيت آينده ايجاد نميكند. فشار زياد نهايتا انفجار را به دنبال دارد. غربيها براي جلوگيري از اين فورانها و انفجارها، از ايده تشكيل دولت فلسطيني دفاع ميكنند.
تجربه اخیر نشان داد که سرکوب هیچ تضمینی برای آرامش و امنیت آینده ایجاد نمی کند
غربی ها برای جلوگیری از فوران ها و انفجارها، از ایده تشکیل دولت فلسطینی دفاع می کنند
پس از پایان درگیری ها ایده تشکیل کشور مستقل فلسطینی قوی تر شده و بیشتر مورد حمایت قرار می گیرد
حاکمیت در بحث اوکراین اشتباه استراتژیک مرتکب شد. به جای اینکه به دنبال احیای برجام باشد و تلاش کند تحریم ها برداشته و مشکلات با کشورهای غربی کاهش یابند، کاملا یک طرفه به قدرت های شرقی به خصوص روسیه متکی شدند