نقدي بر يك گفتوگو درباره علت وقوع جنگ
محمد دروديان
در گفتوگوي آقايان مجيد مختاري و محسن رخصتطلب، از راويان و پژوهشگران مركز تحقيقات جنگ سپاه، با روزنامه اعتماد در تاريخ 26 مهر 1402، فارغ از آنچه به عنوان ترسيم شرايط سياسي- نظامي كشور و تاثير آن در وقوع جنگ، در پاسخ به پرسشها گفته شده، از منظر «دامنه و تنوع» پرسشهاي طرح شده درباره علت وقوع جنگ اهميت دارد كه با استناد به نظرات و تحليل افراد مختلف و اسناد موجود صورت گرفته است. وضعيت ياد شده كه به تعبيري اجتنابناپذير است، ناظر بر وجود يك دشواري اساسي در تبيين و تاريخنگاري «علت وقوع» جنگ ايران و عراق است كه موجب نگارش اين جستار شده است. در اين گفتوگو پرسشهاي متنوعي با نظر به آنچه در جامعه وجود دارد، طرح شده است، در حالي كه روشن نيست آيا پرسشكننده به نظرات باور دارد و صحت آن را در اين گفتوگو به آزمون گذاشته يا به دنبال نقد اين نظرات است؟ چنانكه روشن است از يكسو نميتوان نظرات و تحليل مسوولان، نهادها، پژوهشگران و ناظران را ناديده گرفت و از سوي ديگر به دليل ماهيت مناقشهآميزي كه در اين نظرات وجود دارد و به صورت «هدفمند» طرح شده است، نميتوان از اين نظرات به عنوان مرجع فهم از علت وقوع جنگ استفاده و براي تبيين علت وقوع جنگ بر آنها تاكيد كرد. با اين توضيح به نظرم براي مواجهه با اين وضعيت، دو گزينه وجود دارد كه با نظر به نتيجه آن محل بحث است. الف) فرض بر اين است كه تبيين علت وقوع جنگ، از طريق پاسخ به «يكي از نظريهها» كه از سوي پرسشكننده صورت گرفته، امكانپذير نيست، زيرا اگر چنين بود، با اين پاسخها و آنچه پيش از اين در اين زمينه گفته و نوشته شده است، طرح پرسش موضوعيت خود را از دست ميداد، در حالي كه با وجود پاسخهاي متكثّر، پرسشها همچنان پايدار است. بنابراين يا پاسخها مناسب نبوده يا اينكه ماهيت پرسشها فراتر از پاسخهاي رايج است كه نياز به نقد و بررسي دارد. ب) با فرض اينكه نظرات با استفاده از مباني نظري و دادهها و استدلالهاي متفاوت سياسي- راهبردي همچنين حقوقي- تاريخي طرح شده بنابراين «تجميع نظرات» امكانپذير نيست و مخاطبين نيز بنا به پيشفرضهاي ذهني كه دارند، يك يا دو نظريه را انتخاب و ساير نظريهها را به چالش ميگيرند كه تاثيري در تبيين علت وقوع جنگ ندارد، چنانكه با وجود طرح نظريههاي مختلف، پرسش از علت وقوع جنگ همچنان خودنمايي ميكند و در اين گفتوگو و در ساير پژوهشها و گفتوگوها مورد بحث قرار گرفته و خواهد گرفت. با اين توضيح و با توجه به حضور نسل جديد در جامعه و ضرورت «تبيين علت وقوع جنگ»، چگونه ميتوان در برابر كثرت نظرات و ابهاماتي كه درباره چگونگي شكلگيري آن وجود دارد، به ادراك و تبيين صحيح و متقاعدكننده از رخداد تاريخي علت وقوع جنگ ايران و عراق دست يافت كه در عين حال منطبق با ضرورت جهاد تبيين باشد؟