درباره صندوق ذخيره فرهنگيان
محمد داوري
اين روزها با ورود مجلس به موضوع صندوق ذخيره فرهنگيان و اختصاص چند ماده و تبصره در برنامه هفتم به اين موضوع و تصويب آن در مجلس پس از ابراز نظرهاي مختلف مجلسيها و دولتيها به ويژه ابراز نظرهاي عجيب و غريب محمدباقر قاليباف رييس مجلس كه نشان از بياطلاعي او حتي از كليات مسائل دارد، افكار عمومي فرهنگيان عضو و مالك داراييهاي موسسه صندوق ذخيره فرهنگيان كه بيش از يك ميليون و ششصد هزار نفر را شامل ميشود كه با احتساب اعضاي خانوادههاي آنها جمعيت ده ميليوني را تشكيل ميدهد، به شدت نگران و معترض بوده و بيش از گذشته نسبت به آينده اين بنگاه اقتصادي نااميد شدهاند. كساني كه از نزديك پيگير مسائل صندوق ذخيره فرهنگيان نيستند شايد تعجب كنند يا ابهام داشته باشند كه چرا فرهنگيان عضو و مالك صندوق اينقدر نگران و نااميد و معترض هستند، به همين دليل براي روشن شدن افكار عمومي به ويژه جامعه فرهنگيان و به خصوص فرهنگيان عضو و مالك صندوق و براي هشدار به مجلسيان و دولتيان، بهطور خلاصه و كلي ماحصل چهار سال پيگيري و مطالبهگري مستمر و تنگاتنگ با مسوولان و مديران و كنشگران را تقديم ميكنم.
تمام چالشها و مسائل و مشكلات و ابهامات و نگرانيها در حوزه موسسه صندوق ذخيره در يك سهضلعي ماهيت، مالكيت و مديريت خلاصه ميشود كه اشاره مختصري به هر يك از اين سه بعد خواهم داشت.
الف) ماهيت؛ ابهام در خصوصي يا عمومي غيردولتي بودن موسسه صندوق ذخيره موجب شده است تا دو نگرش و دو رويكرد و دو مواجهه متفاوت با صندوق شكل گيرد و شكاف بين بدنه و مديران و مسوولان و مجلسيان و دولتيان را روز به روز افزايش دهد. بدنه عضو و مالك داراييهاي صندوق و به تبع آن منتخبين آنها در استانها و سه عضو منتخب هيات امنا و كنشگران و مطالبهگران اين حوزه، با استناد به اينكه اين موسسه براساس تبصره 63 برنامه دوم توسعه در سال 1374 تاسيس شده است و اين مصوبه كه به استناد آن دولت براي تشويق فرهنگيان به عضويت تعهد داده است به اندازه واريزي اعضا به عنوان هديه و از محل تبصره 17 بودجه سالانه كه مصرفي است به حساب اعضا واريزي داشته باشد، تشكيل شده است و عضويت در آن هم داوطلبانه ميباشد در نتيجه صندوق يك بنگاه اقتصادي كاملا خصوصي است و هرگونه ادعاي دولتي يا عمومي غيردولتي بودن خلاف واقع و غيرحقوقي است درحالي كه متاسفانه دولت و مجلس به اين رويكرد باور ندارند و در صندوق دخالتهاي آشكار و پنهان فراواني در دورههاي مختلف به ويژه اين دوره داشته و دارند.
ب) مالكيت، به تبع چالش ماهيتي متاسفانه در طول اين 28 سالي كه از عمر صندوق ميگذرد هر عضوي كه بازنشسته شده است فقط واريزي خود و دولت و سود متعارف بانك مركزي را دريافت كرده و حق مالكانه او پرداخت نشده است تا اينكه به همت مديران سالهاي اخير تصميمات و اقداماتي براي اهداي اين حق گرفته شده است ولي همچنان افراد ذينفوذ در مجلس و دولت مانع از تحقق عملي نمودن آن شدهاند درحالي كه ترديدي نيست اعضاي صندوق مالك تمام داراييهاي صندوق هستند.
ج) مديريت؛ به تبع دو چالش ماهيت و مالكيت متاسفانه در فرآيند مديريت شركت چه در سطوح عالي مثل هيات امنا و هياتمديره و چه در سطوح مياني مثل هياتمديرههاي شركتهاي تابع كه نزديك به 70 شركت را شامل ميشود و چه در سطوح اجرايي از توانمندي و مشاركت فرهنگيان عضو و خانوادههاي آنها استفاده نشده است و عليرغم اينكه در مقطعي سه منتخب از اعضا وارد هيات امنا شدند اما اولا براي تجديد انتخابات براساس اساسنامه 1400 اقدام نشده است و دوم اينكه همين سه منتخب نيز روز به روز به طرق مختلف به حاشيه رانده شدهاند.
حال جامعه بزرگ و خانواده چند ميليوني عضو و مالك صندوق ذخيره منتظر هستند تا اخبار اميدواركنندهاي از تعاملات منتخبين و مطالبهگران با مسوولان و مديران و مجلسيان و دولتيان بشنوند وگرنه اين آتش زير خاكستر و اين انبار باروت تبعات جبرانناپذيري را رقم خواهد زد.