رييس شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب در ادبياتي بيسابقه با هشدار به كساني كه «در كارهاي سياسي تندروي» ميكنند ،مرزبندی با «پایداری» را شفاف كرد
هشدار حداد عادل
سيما پروانهگهر
بالاخره دوره كنايههاي پنهان و توييتهاي هوايي نيروهاي اصولگرا عليه يكديگر به سر آمده و آش درگيري نيروهاي اصولگرا با هم بر سر ليست انتخاباتي مجلس دوازدهم آنقدر شور شده كه حدادعادل هميشه آرام كه در غائلههاي درگيري نيروهاي سياسي آبروداري را بر هر موضوعي ترجيح ميداد، زبان به نقد «تندروي» طيفي از اصولگرايان گشوده و خطاب به كساني كه مشي تندروي پيشه ميكنند، گفته است كه جايي در شوراي ائتلاف ندارند.
غلامعلي حداد عادل، رييس شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب اسلامي كشور در جلسه اين شورا در استان قزوين كه عصر روز سهشنبه در حسينيه آيتالله شالي قزوين برگزار شد، هدف از تشكيل اين مجموعه را برقراري اصل وحدت دانست و با يادآوري ايجاد اين شورا توسط رييسي در پاييز سال ۱۳۹۶ براي پرورش نيروهاي انقلاب گفت كه «شوراي ائتلاف، نظر مركز را بر شهرها و اشخاص تحميل نميكند».
او با تاكيد بر رويكرد جوانگرايي در اين شورا، كار سياسي را تربيت نيروي انقلابي توانمند برشمرد و تاكيد كرد كه «جوانگرايي به معناي مقامگرايي نيست، زيرا تجربه كمتر از علم نيست».
حداد همچنين بر لزوم استفاده از ظرفيت بانوان در تصميمگيريهاي سياسي تاكيد و تصريح كرده كه «اگر بانوان را در تصميمگيريها مشاركت ندهيم، نميتوانيم انقلاب را به دست آيندگان بسپاريم و بر اين اساس ضرورت دارد معاونت بانوان شوراي ائتلاف در استانها نيز راهاندازي شود».
حداد عادل همچون تمام دو دهه گذشته اولين اصل انتخابات مجلس در دو انتخابات پيش رو- مجلس و خبرگان- را «تداوم وحدت» خوانده كه بايد وحدت حول محور انقلاب به وجود بيايد و شعار شوراي ائتلاف را «عقلانيت، معنويت و عدالت» اعلام كرده است.
اما مهمترين بخش سخنان رييس شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب اسلامي هشداري بيسابقه است كه از چهرهاي همچون حدادعادل و ادبيات هميشه ملايم او دور از ذهن بود. او اينبار تاكيد كرده است كه «اگر كسي بخواهد با تندروي كار سياسي كند با او ميانهاي نداريم، زيرا دشمن با اين قبيل كارها به دنبال نااميدي جوانان است».
شايد اين نخستينبار است كه حدادعادل در اين بازه زماني انتخاباتي ادبياتی چنین غیرمحتاطانه اتخاذ کرده، آن هم در مقابل كساني كه سعي دارند با توسل به اهميت وحدت براي چهرههايي همچون حدادعادل در جريان اصولگرايي نوعي باجگيري سياسي را از شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب انجام دهند. بد نيست به خاطر داشته باشيم كه تغيير نام اين شورا در ايام نزديك به انتخابات مجلس يازدهم بر اثر همين بهانهجوييهاي جبهه پايداري بود. وقتي مرتضي آقاتهراني در آن ايام خط و نشان كشيد كه جبهه پايداري در تشكلي كه نام اصولگرا به عنوان انقلابيها باشد حضور نمييابد، شوراي ائتلاف اصولگرايان كه نامش از زمان تاسيس توسط ابراهيم رييسي همين بود، بيسروصدا به شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب تغيير پيدا كرد تا پايداريها دست از بهانههاي بنياسراييلي بردارند و حاضر به حضور در جلسات شوند. اين البته كمترين سهمخواهي پايداريها از شوراي ائتلاف در آن ايام بود و بعدها جابهجاييهاي مكرر نامها در ليستهاي اصولگرايان براي رضايت دادن پايداري و گذر كردن از خير ليست مستقل رخ داد. اينبار اما در شرايطي كه جبهه پايداري ماههاست سعي دارد با تهديد در حوزههاي مختلف شوراي ائتلاف را به رضايت دادن به موارد مختلف هدايت كند، حداد نيز در هشدار دادن خرق عادت كرده و به جاي اين هدف سهمخواهي گروه و چهرههايي كه با «كساني كه بخواهند با تندروي كار سياسي كنند» توصيفشان كرده قرار بگيرد خود آنها را تهديد كرده كه با اين رويه و مشي جايي در شوراي ائتلاف ندارند.
جبهه پايداري در دو سال گذشته مكررا در حال تحت فشار دادن مجلس يازدهم و رييس آن بود و مكررا از اين تشكل صداي تهديد به گوش ميرسيد؛ تهديدهايي درباره تصويب طرحهايي كه در مجلس جبهه پايداري در اتاقهاي فكر طراح آن بودند و به درست يا غلط قاليباف و قاليبافيها را باعث سنگاندازي در مسير تصويب سهل و آسان آن ميدانستند تا اين روزها كه دوباره بازار سهمخواهي براي فرستادن مردان پيدا و پنهانشان به بهارستان گرم شده و نيروهاي رسمي و غيررسميشان چند ماهي است مجلس يازدهم را نقد تند ميكنند و وضعيت آن را ماحصل ليست بستن شوراي ائتلاف و در صدرآن مديريت حدادعادل ميدانند.
رويه خط و نشان و لجبازي پايداريها حالا به نقطهاي رسيده كه صبر حدادعادل را هم تمام كرده و به جاي اينكه در سكوت سعي در ميانهداري كند تا در نهايت يك ليست از اردوگاه اصولگرايان بيرون بيايد به جاي سكوت و امتياز دادن به پايداريها اينبار آنها را تهديد كرده با مشي تندروي در كار سياسي جايي در اين شورا ندارند.
با مرور اظهارات حدادعادل در همايش اخير انتخابات قاليباف، ذيل عنوان مجمع بيداري نيروهاي انقلاب به نظر ميرسد در دو هفته اخير رخدادها و مذاكرات پنهاني در جريان بوده كه نتيجه مورد نظر براي هيچيك از دو طرف را محقق نكرده است، چرا كه حدادعادل حتي در اين همايش هم اينچنين هشدار جدي به غايبان مهم همايش يعني پايداريها نداده بود و در سخنان حدادعادل در اين همايش كماكان ارسال سيگنال وحدت هر چند ضعيف و كم جان، اما مشهود است.
ارسال سيگنال وحدت در همایش انتخاباتی قالیباف
غلامعلي حدادعادل، رييس شوراي ائتلاف در روز همايش مبنا اولين سخنراني بود كه پشت تريبون رفت و سخنانش را حول محور «وحدت» پيش برد. او ضرورت كار تشكيلاتي را يادآور شد و با اذعان به اينكه در كار تشكيلاتي سياسي عقب هستيم و نيازمند تحوليم، گفت؛ «كار سياسي ما نبايد موسمي و مربوط به فصل انتخابات باشد كه دو، سه ماه قبل از انتخابات شعار دهيم و بعدش فراموش كنيم. وقتي يك عده وارد مجلس ميشوند و دولتي تشكيل ميشود، بايد در بيرون از مجلس و دولت عده فراوانتري براي پشتيباني از آنان كار كنند، ما از اين جهات ضعيف هستيم.»
او كه در سالهاي اخير عموما به عنوان چهرهاي براي ايجاد تعامل بين نيروهاي اصولگرا شناخته ميشد، در اين همايش هم وحدت را ضروري دانست و تاكيد كرد: «بنده به قرآن و سنت و سخنان رهبري اشاره نميكنم، بلكه از عقل و وجدان همه نيروهاي انقلابي گواهي ميطلبم كه آيا كسي هست كه منكر باشد كه شرط پيروزي ما وحدت است؟ اين مطلب بديهي است اما متاسفانه خيلي وقتها ما منكر بديهيات ميشويم، ما تجربيات مثبتي داشتيم كه با وحدت موفق و با تفرقه شكست خورديم. در انتخابات شوراي شهر مشهد ۶ فهرست انتخاباتي توسط نيروهاي انقلاب داده شد كه با اين اتفاق و تفرقه، شورا از دست نيروهاي انقلاب خارج شد، در شوراي ائتلاف سعي ما بر اين است كه ظرفي براي وحدت باشيم، رسيدن به الگوي شوراي ائتلاف حاصل ۲۰ سال سعي و خطا در شوراي ائتلاف سياسي است.»
حدادعادل در اين بخش از اظهاراتش سيگنال همكاري را به سوي ديگر تشكيلات سياسي در جريان راست از جمله ياران قاليباف فرستاد و تلويحا خواستار همراهي مبنا با اين شورا شد. وقتي كه گفت: «اصل كار شوراي ائتلاف دعوت به وحدت است».
او رندانه سعي كرد تا دل پايداريها را هم به دست بياورد و گفت: اين شورا متعلق به هيچ حزب خاص و تشكيلات خاصي نيست، درب شوراي ائتلاف به روي همه نيروهاي انقلاب باز است، اين شورا متعلق به انقلاب اسلامي است و به همه اصول انقلاب وفادار است، ما به وجود احزاب و تشكلهاي سياسي در جامعه خود باور داريم، حالا برخي قوي و برخي ضعيف هستند. لازم است از هر عملي كه به زيان جريان انقلاب باشد، خودداري كنيم و سرمايههاي خود را به حساب انقلاب بريزيم.»
او در اين نشست با هوشمندي تمام براي حفظ ظاهر افق وحدت در بين اصولگرايان از ابراهيم رييسي نيز خرج كرد و با نقل پيامي از او اين سيگنال را به حاميان دولت از جمله پايداريها فرستاد كه رابطه اين طيف از اصولگرايان با رييسي نزديك است، حتي تا پاي بستن ليست نهايي و به حاضران در اين گردهمايي گفت: «آقاي رييسي تمايل داشتند در اين مجلس شركت كنند كه فرمودند از جانب من به حاضران در مجلس سلام من را برسانيد، ما اميدواريم بتوانيم دست در دست هم در خدمت اسلام و قرآن و كشور باشيم.»
حالا اما دقيقا روشن نيست كه طي بيش از دو هفته گذشته چه مسالهاي رخ داده كه حدادعادل بخشي از طيفهاي سياسي داخلي اصولگرايان را با برچسب و عنوان «تندرو در كار سياسي» خطاب قرار داده و ميگويد اين گروه در شورا جايي ندارند و شوراي ائتلاف نيز ميانهاي با آنها ندارد.
ادعاي گزافي نيست اگر بگوييم غلامعلي حدادعادل كه در سالهاي دهه 80 و 90 در بين كارگردانهاي انتخاباتي اصولگرايان هميشه در مقابل مصباحيزدي كه بر طبل عدم نياز به وحدت ميكوبيد، رند بلاكش حفظ وحدت بود، اينبار طاقتش از دست جبهه پايداري طاق شده و ميگويد در صورت تندروي، اين شورا خواهد بود كه پيشدستي ميكند و آنها را كنار ميگذارد.
حدادعادل و جبهه پايداري، در جستوجوي روياي از دست رفته
وقتي مردادماه در سال 1390 جبهه پايداري نخستين همايش خود را برگزار كرد، حدادعادل يكي از سه سخنران اصلي بود آنهم در كنار روحالله حسينيان و مصباحيزدي. بحث بر سر «اهميت سطح وحدت» از همان مرداد سال 1390 ديالوگ غيرمستقيم ثابت بين مصباحيزدي و حدادعادل بوده است.
حداد عادل در آن زمان در كسوت رييس كميسيون فرهنگي مجلس در گفتوگويي كه در حاشيه اين همايش با خبرنگاران كرد، گفت كه «وحدت امري مطلق نيست و ما در هر شرايطي بايد بدانيم چه درجهاي از وحدت ضرورت دارد و آن را رعايت كنيم».
او تاكيد كرد كه اصرار بر درجات بالاتر وحدت ممكن است نه تنها مفيد نباشد، بلكه به كل جامعه اصولگرايي ضررهايي بزند. او گفت: «حد و ميزان وحدت در مقايسه با رويكرد افراد و گروهها نسبت به دشمنان بيروني مشخص ميشود.»
در آن ايام پايهگذاران «جبهه پايداري انقلاب اسلامي» كه در رويارويي با محمود احمدينژاد در انتخابات وارد صحنه ميشوند، برخي وزراي طرد شده دولتهاي نهم و دهم، گروهي از نمايندگان مجلس، برخي اعضاي قرارگاه عمار و چهرههايي مانند روحالله حسينيان، صادق محصولي، حميد رسايي، محمدحسين صفار هرندي، مرتضي آقا تهراني، علياصغر زارعي، مهدي كوچكزاده، اسماعيل كوثري و غلامحسين الهام بودند.
تاسيس اين جبهه، نارضايتي جناحهاي ديگر اصولگرايان را به دنبال داشت و اولين واكنش از سوي كميته وحدت اصولگرايان (۷+۸) بود. حتي گفته شد كه آيتالله مهدوي كني موضعگيري انتقادي درباره تشكيل جبهه پايداري داشته و صراحتا از اصولگرايان خواسته تا از ايجاد تشكلهاي جديد كه باعث تفرقه ميشود، خودداري كنند.
بر اساس گفتههاي خود چهرههاي پايداري در آن ايام، در جلسهاي كه همان مرداد سال 1390 با حضور صادق محصولي، روحالله حسينيان و مرتضي آقاتهراني با مهدوي كني گذاشته شد، اين سه تاكيد كردند كه «با تمام توان به دنبال وحدت جدي ميان اصولگرايان» هستند. بعد از اين جلسه مرتضي آقاتهراني از قول مهدوي كني تكذيب كرد كه او گفته تشكيل جبهه پايداري موجب انشقاق در جبهه اصولگرايان ميشود.
چهرههاي ديگر اصولگرا در آن به نقل از اعضاي جبهه پايداري تاكيد و اصرار داشتند كه هدف از رايزني اعضاي اين تشكل تازهتاسيس با روحانياني مانند مهدوي كني، «شفافسازي» و نشان دادن اين است كه جبهه پايداري در چارچوب گروه ۷+۸ فعاليت خواهد كرد.
همان زمان غلامعلي حداد عادل در پاسخ به سوالي در اين زمينه كه آيا تشكيل جبهه پايداري تغييري در ساختار كميته واحد اصولگرايي يا همان كميته ۷+۸ خواهد داد يا نه، گفت: «اين ساختار از آسمان نيامده است و اگر قرار باشد تغييري صورت بگيرد حتما اين كار با توافق اوليه انجام خواهد شد.»
اين اظهارات حداد در حالي بود كه در همان ايام برخي نمايندگان فراكسيون اصولگراي مجلس هشتم ميگفتند كه «تنها عامل تحقق وحدت فعاليت زير چتر كميته ۱۵ نفره اصولگرايان» است. به عنوان مثال لاله افتخاري، عضو اين فراكسيون به خبرگزاري مهر گفته بود كه «چتر كميته ۱۵ نفره بسيار فراگير و گسترده است، به نحوي كه تقريبا همه اصولگرايان ميتوانند ذيل آن قرار گرفته و فعاليت كنند. اگر گروهي بخواهد در كنار اين كميته فعاليت كند، هرگز وحدت اصولگرايان محقق نخواهد شد.»
در تقابل اين آبروداريهاي حدادعادل و تلاش برخي چهرههاي آن زمان در داخل جبهه پايداري كه سعي ميكردند در ابتداي كار، ناخن در صورت كميته ۷+۸ نكشند، مصباحيزدي آب پاكي را در همان همايش ابتدايي روي دست همه ريخت.
او در جايگاه سخنران در «همايش جبهه پايداري» درباره اعلام موجوديت اين گروه گفت كه «اين اعلام موجوديت بيان كردن يك واقعيت است كه در عمل وجود داشته است». مصباحيزدي همچنين درباره اصرار برخي به لزوم وحدت، كنايه پنهان و عياني به حدادعادل در همان همايش زد و گفت: «وحدت ابزار و تيري دو لبه و دو دم است كه اگر در راه باطل قرار گيرد، خطرهاي بزرگي ايجاد ميكند و شكست دادن آن مشكل خواهد بود. بنابراين بايد در ابتدا يك هدف مقدس را براي وحدت در نظر گرفت و براي آن برنامهريزي و در ادامه همه اين نيروها را براي رسيدن به آن بسيج كرد.»
در تمامي سالهاي 1390 تا 1399 در ايام انتخابات اين ديالوگ دو طرفه غير مستقيم بين حدادعادل و مصباحيزدي برقرار بود. مصباح مصرانه «تكليف در راي به اصلح» را به «مصلحت وحدت» ارجح ميدانست و به فرزندان معنوياش توصيههايي از اين دست ميكرد و حدادعادل صبورانه نام و اعتبارش در بين اصولگرايان را خرج تجلي وحدت ميكرد. بعد از فوت آيتالله مصباح در سال 1399 اما پيروان مصباحيزدي در جبهه پايداري از ديدگاههاي او دست نكشيدند و با ادبياتي سوپر انقلابيتر از پيرمرادشان اصلح را كليد واژه سهمخواهي از نهادهاي اصلي انتخابات كردند؛ نهادهايي كه عموما حدادعادل در آنها نقش كليدي داشت.
در ماههاي اخير اين تقابل گفتماني مختص به موسم انتخابات باز هم بين اين دو طيف شنيده شد. صادق محصولي بيست و ششم ارديبهشت ماه سال جاري در نشست سياسي بسيج دانشجويي دانشگاه علامه طباطبايي اعلام كرد كه «راهبرد در يك كلمه، انتخاب «اصلح» است؛ نه اينكه صرفا بهدنبال كسي برويم كه رايآوري بيشتري داشته باشد، اما نمره او پايين باشد».
او با تاكيد بر اينكه «آن كسي كه اصلح است را بايد متقاعد كنيم به صحنه بيايد»، گفته است كه «ما در عين اينكه هيچگونه منعي از ارايه يك ليست واحد نداريم، اما نبايد اينگونه باشد كه به هر قيمتي يك ليست واحد ارايه دهيم؛ بهعبارت ديگر نميتوان بهخاطر ليست واحد از اصول و رعايت و ملاحظه شاخصها عدول كنيم». او شهريور ۹۵ گفته بود: «ميگويم بايد به دنبال اصلح برويم و سپس درصدد معرفي وي در جامعه براي فراهم كردن زمينه رايآوري وي در بين مردم باشيم». همان سال درباره انتخابات ۹۶ هم گفته بود: «اصلح حتما نبايد زمينه رايآوري داشته باشد».
در سالهاي اخير حدادعادل با پيروان مصباحيزدي و صادق محصولي در كسوت دبيركل جبهه پايداري و مرتضي آقاتهراني، رييس شوراي مركزي جبهه پايداري كه راهبري شكلي و محتوايي اين تشكل در مجلس را برعهده داشت- همان درگيريهايي را داشت كه در سالهاي پاياني دهه 90 و دهه 90 تا 1399 با مصباحيزدي داشت. روالش نيز همان بود؛ تاكيد مكرر بر لزوم وحدت، حفظ آبروي خانه اصولگرايي و تلاش براي راضي نگهداشتن فرزندان سركش خانه كه يكي پس از ديگري عليه يكديگر ميشوريدند.
انتخابات سال 1398 اگرچه در غیاب رقيب واقعي اصولگرايان با عنايت شوراي نگهبان در ردصلاحيت گسترده اصلاحطلبان محقق شد، اما سطح تنشها به اندازهاي بالا بود كه احتمالا ارايه ليستهاي مختلف وجود داشته باشد. در آن ايام علاوه بر پايداريها كه براي وحدت چشم و آبرو ميآمدند خود قاليباف هم صراحتا تكليف را با اصولگرايان از طريق لشكري كه خود مدعي راهبری آن بود و نواصولگرا ميخواند، روشن كرده بود كه اگر سرليست تهران نباشد اينبار براي حفظ وحدت سكوت نميكند و ليست جدا ميدهد. در نهايت هم اين ميانهداري حدادعادل و سفارشات و دستورات محافل پنهان اصولگرايي بود كه جبهه پايداري با قاليباف را در يك ليست قرار داد و قاليباف را بر سر ليست نشاند.
تجربه مجلس يازدهم اما گويا موعد و موسم تازهاي را براي همه اصولگرايان رقم زده است؛ جبهه پايداري اينبار محكمتر از هميشه تهديد ميكند. شاخ و شانه كشيدن جوانان سوپرانقلابي براي قاليباف كار را از كنترل شوراي ائتلاف خارج كرده است. درگيريها گرچه در شرايط فعلي درباره موضوع انتخابات است، اما تجربه تقابل پايداري با قاليباف در مجلس يازدهم با چاشني دخالتهاي گاه و بيگاه دولت ابراهيم رييسي مختصات جديدي را براي اصولگرايان مهيا كرده است. مختصاتي كه حتي حدادعادل در آن زبان به نقد تند تندروها باز كرده و احتمالا آماده ظهور و بروز ليستهاي متعدد براي انتخابات مجلس دوازدهم نيز هست. اين تغيير يكشبه رخ نداده و جمعبندي حدادعادل براساس هزينه و فايده مذاكره با طيفهاي مختلف به خصوص جبهه پايداري است. اما چرا حدادعادل كه مرور اين تاريخ نشان ميدهد همواره شمايل صبر و سكوت در منازعات انتخاباتي است، حالا در روزهاي پاياني آبان 1402 به چنين جمعبندي رسيده و آن را بيان كرده است.
بخشيدن عطاي پايداري به لقايش
درباره اين موضعگيري حدادعادل دو علت محتمل به نظر ميرسد؛ نخست اينكه تعداد گروههاي مخالف و طرفهاي درگيري افزايش پيدا كرده است و ديگر تنش همچون ايام انتخابات مجلس يازدهم در دوگانه قاليباف- پايداري قابل تعريف نيست.
با مرور آنچه در مجلس يازدهم رخ داد - از ماجراي سيسموني گيت كه بسياري دولت و جبهه پايداري را حاميان اصلي اين افشاگري ميدانند تا اختلاف نظرهاي جدي در غائله طرح صيانت، لايحه حجاب و ديگر موارد- مشخصا جبهه پايداري هيچ تصميمي براي توافق با ائتلاف براي سرليستي قاليباف ندارد. در اين شرايط مشخصا جبهه پايداري ميتواند با ائتلافي نزديك به شوراي وحدت يا نيروهاي دولت رييسي ليستي مجزا از ليست شوراي ائتلاف را تدوين كند. در اين ليست سهم نيروهاي سعيد جليلي نيز بسيار بارزتر از انتخابات قبل خواهد بود و با توجه به اينكه شوراي وحدت براي رقابت با شوراي ائتلاف ممكن است دست چندان پري نداشته باشد، به گزينهها و شايد ليست جبهه پايداري رضايت خواهد داد.
در اين مختصات بايد اعتراضات بيسابقه شوراي وحدت را نيز در نظر گرفت. منوچهر متكي، سخنگوي شوراي وحدت اخيرا پيغامي براي تشكل اصلي انتخاباتي اصولگرايان فرستاد؛ پيغامي حاكي از اينكه اينبار قرار نيست شوراي وحدت خود را قرباني ائتلاف كند. متكي در گفتوگو با خبرآنلاين گفته است كه «شوراي وحدت تلاش خواهد كرد در يك نهضت خودكفايي كانديداهاي خودش را معرفي و از سبد خودش كانديداهايش را مطرح كند. وحدت در جريانهاي انتخاباتي طبيعي است و ممكن است اتفاق بيفتد، اما براي وحدت بايد اراده طرفيني به وجود بيايد. ما تاكنون پيشنهادي براي وحدت و يكي شدن و وحدت در ليست دريافت نكردهايم.»
در كنار اين مثلث – قاليباف و شوراي ائتلاف، نيروهاي دولت و سعيد جليلي و خود جبهه پايداري و شوراي وحدت- بايد تشكل تازهنفس و پرسروصداي شريان را نيز اضافه كرد. آنهم با حضور چهره جداشده يا اخراجشده از جبهه پايداري يعني حميد رسايي كه هم تجربه رفتارهاي پايداريگونه را داردو هم يكتنه ميتواند شريان را در مسير زد و خورد انتخاباتي به پيش ببرد. به نظر ميرسد تعدد اين جبههها كار را بهشدت براي شوراي ائتلاف سخت كرده و اين شورا ديگر تواني براي مقابله با اين چند ضلعي سهمخواه را ندارد.
دوم سطح تنشها در اين حوزه و تمركز منتقدين قاليباف و حداد بر عملكرد مجلس يازدهم است كه رسما ماحصل كارگرداني حدادعادل خوانده ميشود. طيفهاي مقابل به اندازهاي سعي دارند هزينه عملكرد مجلس يازدهم را بر حدادعادل تحميل كنند كه وقتي او در چهارمين نشست وبيناري به عنوان رييس شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب اسلامي با حضور مسوولان و روساي اين شورا در تابستان سال جاري تاكيد كرد كه «اگرچه مجلس يازدهم انقلابي است اما اگر تعدادي از نمايندگان عملكرد ضعيفي داشتند - در دور بعد- از افراد كارآمدتر حمايت خواهيم كرد تا افرادي مومن و «انقلابيتر» وارد مجلس شوند»، موجي از حملات عليه وي آغاز شد.
محمدصادق كوشكي از نيروهاي نزديك به سعيد جليلي با تندي حدادعادل را نشانه گرفت و با بيان اينكه «اين مجلس دستپخت شماست»، مطالبي را خطاب به شوراي ائتلاف و سازوكار آن مطرح كرد. كوشكي در اين سخنان به روشني به نقد سازوكار شوراي ائتلاف در انتخابات مجلس يازدهم، بعد از نزديك به 4 سال پرداخت. او به صراحت تاكيد كرد كه اين شورا باز هم اگر متصدي بستن ليستها باشد، همين وضعيت را تحويل ميدهد: آنها - شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب- اگر ميخواستند افراد كارآمدتري را به مجلس بفرستند، چرا چهار سال پيش اين كار را نكردند؟ چرا در مقطع انتخابات ۱۳۹۸ بهترينها را گزينش نكردند كه حالا دچار اين مشكل شدند؟ به نظر ميرسد اين دوره نيز شوراي ائتلاف نيروهاي انقلاب اسلامي به دليل سازوكار غلط تعيين نامزدها و بستن فهرست انتخاباتي، باز هم موفق نخواهد شد كه افراد مناسبي را به مجلس بفرستد. در بررسي همين علت بايد درگيريهاي جدي قاليباف و پايداري و نامهنگاريهاي اخير مجتبي توانگر خطاب به جوانان جبهه پايداري و مرتضي آقاتهراني را نيز در نظر گرفت.
سومين مساله اذعان نيروهاي اصولگرا به برگزاري انتخاباتي كممشاركت است كه رقابت بين آنها را جديتر ميكند، چرا كه حالا انتخابات تنها با يك سبد راي مشخص و محدود برگزار ميشود و اين رايها به ليستي خواهد بود كه مورد تاييد اقليت هميشه حاضر در صحنه از جنبش هواداران پروپا قرص اصولگرايان باشد. همين موضوع هم باعث شده است تا نيروهاي جبهه پايداري مدعي باشند براي رفتن به مجلس دوازدهم نيازي به وحدت ندارند و خود را صاحبان بلامنازع اين سبد راي حداقلي بدانند.
سيد حسين نقوي حسيني، از چهرههاي اصولگرا مهرماه سال جاري در گفتوگو با پايگاه خبري جمهوريت گفت كه «تصور ميكنم با توجه به مسائل مجلس در ۴ سال گذشته، بين پايداريها و جريان آقاي قاليباف و مسيري كه جبهه پايداري در حال طي كردن آن است، اين تشكل در حال حركت به سمت ليست مستقل است. البته آنها استدلالهايي دارند و ميگويند سبد آرا بيشتر متعلق به آنهاست و چرا بايد اين سبد را با ديگران تقسيم كنند و بعد مديريتي انتخاب شود كه مورد تاييد آنها نباشد».
اين اطمينان خاطر اعضاي جبهه پايداري باعث شده است تا رفتارهاي راديكالتري نشان بدهند. رفتارهايي كه حداد عادل را به اين نقطه برساند. در كنار هشدار نهايي حداد به جبهه پايداري بايد اين اظهارات را در قالب حكايت «به در گفتن و براي ديوار شنيدن» نيز تفسير كرد؛ ارسال پيامي براي تشكل شريان كه در خط مقدم درگيري با قاليباف است با اين مضمون كه اگر پا در مسير پايداريها بگذاريد براي حدادعادل در زمره تندروها هستيد و جايي در شوراي ائتلاف نخواهيد داشت. فارغ از اينكه خود جبهه پايداري و شريان نيز تمايلي براي حضور در شوراي ائتلاف در شرايط فعلي كه اين شورا تمامقد پشت محمدباقر قاليباف ايستاده ندارند، اين موضعگيري حداد در ابعادي فراتر از موضوع انتخابات 1402 نشان از آغاز عصري تازه است. عصري كه تعارفات وحدت كنار رفته و مرزهاي درگيري شفافتر از هميشه ميشود.