• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5648 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۶ آذر

گروتسك و مشكل كتاب «هيولا»

محمدجواد لساني

محمدجواد لساني

عجيب‌پردازي يا گروتسك (Grotesque) نوعي از طنز در ادبيات و هنر جهان است كه قدري به كمدي سياه شباهت دارد ولي تفاوت‌هايي با آن دارد. هنرمند به گونه‌اي غافلگيركننده از مرز آنچه عادي به نظر مي‌رسد، مي‌گذرد و در عين طنازي براي بيان روايت، رنگي از هراس به آن مي‌زند. اثر گروتسك مي‌تواند بخنداند، كنايه‌‌اي باشد و حتي هول‌انگيز جلوه كند. مفاهيمي چون سراسيمگي واقعه، غول‌آسا يا كاريكاتوري بودن، بيرون زدن زشتي، ناخودآگاه عمل كردن، معماري خيال‌گونه و نفرت‌انگيز شدن را مي‌توان با قاب گروتسك دريافت. مهم آنكه مي‌تواند تحريف حقيقت را از خفا بيرون آورد؛ حتي در افق ديد مي‌خواهد اليگارشي سلسله مراتب و معيارهاي دست نزدني را از استحكام بيندازد و به اين ترتيب دست به آفرينش هيولاهاي غريب و دهشت‌زا مي‌زند كه در عين حال مسخره‌اند. از طريق گروتسك اغراق از يك‌سو و خنده‌دار بودن از سوي ديگر به نمايش درمي‌آيد. در اين ژانر آنچه طبيعي و مرتب بوده، با خلق كشمكش‌ها، ناهماهنگ جلوه مي‌كند. دو مكتب سورئاليسم و داداييسم از گروتسك بهره‌ها گرفتند تا چيزهاي به ظاهر بي‌ربط را در كنار هم بنشانند. آن كه روي ريل گروتسك حركت مي‌كند، مي‌تواند چيزي بنويسد، به صحنه نمايش بياورد يا در سينما حقيقت نمودارش كند كه اثر آفريده، به زيبايي تمام با مضحكه و هراس آگاهي‌بخشي مي‌كند. گاهي آن را با ديگر انواع مضحكه عاميانه طبقه‌بندي مي‌كنند يا آن را مرزشكن دنياي رازها و تابوها دانسته و به مهارت حفاري لايه‌هاي زيرين باورها سوقش مي‌دهند. اين نشان‌دهنده گستردگي حيطه اين سبك است. متن گروتسك نبايد به گونه‌اي باشد كه صرفا اثري مضحك و تفريحي از كار درآيد يا مخاطب، نفس اثر را القاي يك لودگي تجسم كند و به آساني آن را از ياد ببرد چيزي كه هم اينك در ميان اغلب آثار كميك كشور در حال اكران است. 
 جهان گروتسك با تمام عجايب‌وارگي، همان جهان آشناي ذهني محيط هنرمند است. بيان گروتسك، حقيقي، مستقيم و بي‌پرده است كه آن را نزد برخي دچار سوءتفاهم مي‌كند. اگر اثر ادبي يا سينمايي در خلق فضا، اشاره‌هاي متعهدانه به دنياي واقعي نكند ديگر به نام گروتسك شناخته نمي‌شود. شايد به خاطر ماهيت هنجارستيزي آن است كه به مثابه طغيان نسبت به آنچه پذيرفته شده، در نظر اول محكوم مي‌شود. اما شايد اين تكان فرهنگي، به رشد فكري يك جامعه كمك شاياني كند. 
 از آثار ادبي گروتسك كه در جهان مدرن موفق بوده‌اند، مي‌توان به مسخ (كافكا)، گوژپشت نوتردام (ويكتور هوگو)، هيولاي فرانكنشتاين (مري شلي)، دوست ما آقاي كلبي (دونالد بارتلمي) *، مستاجر (رولان توپور)، مرد بالشي (مارتين مك دونا)، در انتظار گودو (ساموئل بكت)، گهواره گربه (كورت ونه‌گات)، عزاداران بيل (غلامحسين ساعدي)، مجموعه داستان نمازخانه كوچك من (هوشنگ گلشيري)، ملكوت (بهرام صادقي) و... اشاره كرد. متاسفانه اين سبك در ايران معاصر چندان درك نشده و بدين سبب توشه‌اش براي مخاطبان اندك بوده. در اين دهه‌هاي واپسين كمتر اديب و هنرمند وطني در اين مسير جلو رفته، زيرا گمان تحميل هزينه بر دوش هنرمند، او را به نزديك aشدن به اين حيطه باز داشته است. 
محسن اميريوسفي از هنرمندان نادري است كه پا در اين جاده لغزنده نهاده و با ساخت فيلم‌هايي چون خواب تلخ، آتشكار و آشغال‌هاي دوست داشتني شوريدگي و خطر‌پذيري‌اش را اثبات كرده. آثار كم شمار اين فيلمساز بارها دچار سوءبرداشت شده و حتي چندين سال در محاق توقيف مانده‌اند. شايد زماني كه صدارتي در حوزه فرهنگ تغيير كرده، به اثري از او اجازه اكران داده شده. اين نشان مي‌دهد كه گاهي يك مدير كه نگاه تازه‌اي دارد، توانسته با ملاحظه متن اثر به او نزديك شود و به نوعي تفاهم با او دست يابد. اكنون اميريوسفي علاوه بر فيلمسازي، نخستين تجربه ادبي خود به نام «هيولا» را در حوالي همان سبك‌هاي مدرن به منصه ظهور رسانده، اما مشكلي كه پديد آمده كمي تعجب‌آور است؛ اين مجموعه داستان به‌‌رغم دريافت مجوزهاي لازم، اجازه توزيع در بازار كتاب را هنوز پيدا نكرده هر چند كه محمدعلي مراديان، مديركل دفتر توسعه كتاب و كتابخواني نويد داده كه اين اثر متفاوت در مرحله اعلام وصول است. برخي شنيده‌ها هم حاكي از آن است كه قبل از ارايه مجوز دست‌كم ۲ داستان هيولا هم حذف شده. به هر روي، مجوز كار در نشر چشمه دريافت شده، اما بعد از چاپ كتاب و اقدام براي توزيع، اعلام شده كه فعلا نياز به بررسي مجدد دارد.  اين در حالي است كه آن مدير محترم تاكيد كرده كه «طبق بررسي‌هاي ما كتاب مشكلي ندارد.» ناشر كتاب نوشته كه «مجموعه داستان «هيولا» نيز همچون آثار سينمايي صاحب اثر، نگاهي طنزآميز و نقادانه به اوضاع اجتماعي و سياسي انسان امروز دارد. او روايت‌هايي شگفت از رويارويي قدرت‌هاي جهاني به تصوير كشيده كه در وضعيتي گروتسك با هم سرشاخ مي‌شوند. اميريوسفي با فروكاستن مفاهيم و ايدئولوژي‌هاي پرطمطراق به صحنه‌هاي دوبعدي و كاغذي، عيار آنها را مشخص مي‌كند و زير رگبار سوال مي‌برد. اين رويكرد در كاوش شخصيت‌ها هم نمود پيدا كرده است. قاتل، ناجي استخر، شكنجه‌گر يا نوزاد در اين وضعيت عريان و بي‌دفاع حالتي طنزآلود و عجيب پيدا مي‌كنند. 
اين مجموعه تجربه‌اي تازه از خواندن داستان گروتسك را به خواننده عرضه مي‌كند؛ تجربه‌اي كه نويسندگان ايراني در اين سال‌ها كمتر به آن پرداخته‌اند.»
مخاطبان آثار اين هنرمند در انتظار تصميم كارگزاران فرهنگي هستند تا اين‌بار و خوشبينانه شاهد رنج‌هاي پيشين در پخش آثار اميريوسفي نباشند. چنين بادا.
________________
* اين نوشته «دونالد بارتلمي» (Donald Barthelme) در ايران با نام «بعضي از ما دوست‌مان كلبي را تهديد مي‌كرديم» برگردان شده. ماجراي يك دورهمي دوستانه است كه تصميم گرفته مي‌شود تا دوست‌شان كلبي را ‌دار بزنند! داستان، روايت گفت‌وگو و برنامه‌ريزي درباره چگونگي اجراي اين ايده است.اگرچه اين كار خلاف معيار انساني است، اما حلقه رفقا، حق كاملا اخلاقي براي خود قائلند، چون او را دوست نزديك خود حساب مي‌كنند كه بنا به دلايل مشتركي به آنان تعلق دارد و تازه اين دوست بخت برگشته، شورش را هم درآورده!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون