• ۱۴۰۳ جمعه ۱۸ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5676 -
  • ۱۴۰۲ پنج شنبه ۲۱ دي

نقش آيت‌الله هاشمي در توسعه دانشگاه‌ها

محمدرضا عارف

در ابتدا بايد ياد و خاطره آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني كه بي‌شك يكي از چهره‌هاي تاثيرگذار در نظام جمهوري اسلامي ايران بودند را گرامي بدارم . انتظار بود طي هفت سالي كه از رحلت ايشان مي‌گذرد حاكميت در تبيين ديدگاه‌ها و سلوك رفتاري آقاي هاشمي پيشگام مي‌شد كه متاسفانه نه تنها شاهد اين مهم نبوديم، بلكه بخش‌هايي از حاكميت درصدد تخريب ايشان برآمد كه اميدوارم خانواده آن مرد بزرگ كم‌كاري‌هاي صورت گرفته را جبران كند. در اوايل انقلاب در آينده‌نگري‌ها و بررسي‌هايي كه صورت گرفت، نگراني شديدي از وضعيت جوانان داشتيم، چراكه وقتي آمار را مي‌ديديم و آن را با مدارس و دانشگاه‌ها و امكانات آن زمان براي توسعه و برطرف كردن نيازها مقايسه مي‌كرديم، هيچ تناسبي بين نياز آموزش جوانان و امكانات وجود نداشت و تفاوت آنها بعضا وحشتناك بود. آشنايي نزديك و كاري من با آقاي هاشمي به سال ۱۳۶۰ برمي‌گردد. در دوره جديد وزارت علوم كه مسووليت پذيرفتم بحث جدي ما توسعه كمي و كيفي آموزش عالي كشور بود. آن زمان ۱۷۵ هزار دانشجو داشتيم و هر شاخصي را كه مطرح و احساس مي‌كرديم بايد چندين برابر توسعه پيدا كند. تعداد زيادي از مراكز آموش عالي كه كيفيت نداشتند، منحل شده بود. در دهه ۵۰ مراكز آموزش عالي زيادي ايجاد شده بودند كه حداقل كيفيت را نداشتند و به همين دليل منحل يا در موسسات ديگر ادغام شدند. برنامه اين بود كه جوانان كشور را به سمت مدرك‌گرايي هدايت نكنيم و به سمت كارآمد كردن آنها و افزايش توانايي‌شان برويم. در تشكيلات وزارت علوم در شهريور سال ۶۰ دفتر آموزش‌هاي آزاد را گنجانديم تا دوره‌هاي كوتاه‌مدت تخصصي بدون مدرك رسمي پايه‌گذاري شود. چند نفري در زمان وزارت علوم وقت اين مساله را به آقاي هاشمي مطرح كرديم و گفتيم ما اين راهبرد را داريم، چون قابل پيش‌بيني بود كه با منابع دولتي نمي‌توانيم توسعه جدي رسمي داشته باشيم. آن زمان مشكل جدي فضاي فيزيكي بود و اغلب واحد‌هايي كه منحل شده بود، اماكني كه در اختيارشان بود، استيجاري بود يا متعلق به نهادهايي بود كه پس گرفته بودند. اولين‌بار بحث جدي حمايت آقاي هاشمي براي تشويق جوانان به سمت آموزش‌هاي آزاد مطرح شد كه كشور به اين دانش‌ها به ويژه تربيت كاردان بسيار احتياج داشت. ايشان توجيه شدند و نتيجه صحبت ما با آقاي هاشمي و نتيجه صحبت ايشان در نماز جمعه تهران در نهايت تاسيس دانشگاه آزاد شد. به همين دليل و با آينده‌نگري كه صورت گرفت بحث تاسيس دانشگاه آزاد اسلامي با پيشگامي آقاي هاشمي و حمايت ويژه امام خميني(ره) مطرح شد و رهبر فقيد انقلاب ضمن تشويق تاسيس دانشگاه‌هاي غيردولتي، براي سرمايه‌گذاري در دانشگاه آزاد اسلامي هم سهيم شدند.البته در اوايل دهه ۶۰ به خاطر حاكم بودن جو و فضاي خاص انقلاب، برخي افراد كه مسووليت‌هايي هم در نهادهاي دولتي و عمومي داشتند به ‌شدت با هرگونه ايجاد مراكز غيردولتي مقاومت و مخالفت مي‌كردند چه در خصوص مدارس غيردولتي و چه درباره دانشگاه‌هاي غيردولتي. اما حمايت امام و پيگيري‌هايي كه توسط مرحوم هاشمي صورت گرفت باعث تسليم آنان در برابر امام شد و دانشگاه آزاد براي كمك به دولت براي حل كمبود فضاي آموزشي آغاز به كار كرد.آقاي هاشمي با آنكه يك چهره حوزوي بود ولي اهتمام جدي به توسعه دانشگاه و ارتقاي علم و دانش آكادميك داشت. برخلاف كساني كه شعار وحدت حوزه و دانشگاه سر مي‌دادند، آقاي هاشمي عملا درصدد رفع نزاع ديرينه بين علم و دين بود و براي رفع اين نزاع تاريخي به يك كوشش علمي نياز بود كه ايشان با نگاه ژرف‌انديش خود در اين مسير اقدامات ماندگاري از جمله تاسيس دانشگاه آزاد انجام داد.  وقتي از وحدت حوزه و دانشگاه صحبت به ميان مي‌آيد بايد به معنای كوششی علمی تلقي شود اگر بخواهيم آن را ساده معنا كنيم، بايد بگوييم كه عالمان علوم جديد با عالمان علوم قديم، يعنی عالمان علوم دينی يا روحانيون، دشمنی نداشته باشند و يكی از دو طرف برای طرف ديگر ايجاد اشكال و اخلال نكند. پس از انقلاب مفهوم وحدت حوزه و دانشگاه كه تفاهم حوزويان و دانشگاهيان معنا می‏داد رفته‏رفته تبديل به تسليم دانشگاهيان در برابر روحانيون و حوزويان شد، اما آقاي هاشمي به سهم خود تلاش كرد تلقي برتري حوزويان بر دانشگاهيان را از بين ببرد، اما مقاومت‌هايي هم در برابر اين تلاش‌ها صورت مي‌گرفت از جمله اينكه وحدت حوزه و دانشگاه را كه وحدت روش علمی و تحقيقی دو نهاد تعليمي معنا پيدا مي‌كرد به سمت و سوي شعارهاي سياسي رهنمون كردند و بيشترين ضربه را به وحدت حوزه و دانشگاه زدند. 

البته تلاش مرحوم هاشمي در توسعه دانشگاه صرفا محدود به تاسيس دانشگاه آزاد نمي‌شود. زماني كه رياست دانشگاه تهران را برعهده داشتم يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي آقاي هاشمي، توسعه دانشگاه‌ بود.
دانشگاه تهران در سال ۷۲ و ۷۳ با دو تغيير مديريتي روبه‌رو بود كه تلقي دانشگاهيان از آن، برخوردهاي جناحي و دعواي چپ و راست بود. در سال ۷۳ وضعيت دانشگاه تهران تقريبا نگران‌كننده به نظر مي‌رسيد و آقاي هاشمي در جلسه‌اي من را دعوت كردند و خدمت ايشان رفتم. خيلي صريح گفتند كه الان وضعيت دانشگاه تهران آزاردهنده شده و در اكثر جلسات شوراي عالي امنيت ملي، بحث دانشگاه تهران مطرح مي‌شود و همه هم نگران هستند. يكي از افرادي كه براي رياست دانشگاه تهران مطرح شده شما هستيد و من نمي‌دانم مي‌توانيد مشكل را حل كنيد يا نه؟ من هم صحبت‌هايي با ايشان كردم و وقت خواستم. بعد از دو هفته خدمت ايشان رسيدم و نگاه و تحليل خود را از وضعيت آموزش عالي و به خصوص دانشگاه تهران با ايشان مطرح كردم. سابقه اجرايي من هم پيش‌تر در آموزش عالي بود و ايشان هم از سابقه‌ام اطلاع داشت. در آن جلسه شروطي را مطرح كردم. ايشان هم با شروط من خيلي خوب برخورد كرد و گفت اين موارد خيلي طبيعي است و بايد اتفاق بيفتند، من هم مسووليت را قبول كردم. انصافا هم ايشان در مدتي كه رييس دانشگاه تهران بودم نهايت همكاري را در راستاي همان شروط و حتي فراتر از آن با من داشتند. اگر طرح ساماندهي و توسعه دانشگاه تهران را توانستيم شروع كنيم و به نتايج خوبي هم رسيديم، به خاطر حمايت و همراهي آقاي هاشمي بود. اگر آقاي هاشمي حمايت بيش از تعهد خود را نداشت، ساماندهي دانشگاه تهران اصلا عملي نمي‌شد. البته توسعه دانشگاه تهران در سه فاز پيش‌بيني شده بود كه بعد از فاز اول، فازهاي بعد در دولت‌هاي بعدي عملا متوقف شد. مرحوم هاشمي خيلي خوب همراهي كرد و دانشگاه توانست وارد وظيفه اصلي خود شود و بعد از مدتي محيط دانشگاه آرام شد و اثر اين آرامش هم تقريبا در كل آموزش عالي قابل مشاهده بود. آرامش ايجاد شده در دهه ۷۰ و اينكه آموزش عالي توانست يك حركت جهشي را در دولت اصلاحات انجام دهد به خاطر نگاه آقاي هاشمي بود كه از دانشگاه تهران آغاز شد و خوشبختانه با آمدن آقاي خاتمي و دولت اصلاحات در سال ۷۶ اين روند و مسير با شتاب بيشتري ادامه پيدا كرد. دستاوردهاي ارزشمند علمي را در اين دوره شاهد بوديم كه بسترسازي آن با نگاه آقاي هاشمي در دهه ۷۰ بود به‌ خصوص با حمايتي كه از برنامه‌هاي دانشگاه تهران و توسعه علم و فناوري در كشور داشتند.
به عبارتي ديگر توسعه، امنيت و اعتلاي ايران اسلامي با بهره‌گيري از تجارب جهاني و البته سازگار با فرهنگ ايراني‌-‌اسلامي در صدر برنامه‌هاي ايشان بود.
به نظرم نظام و كشور در شرايط كنوني بيش از هر زماني به مشي عقلايي آقاي هاشمي نيازمند است.
ايشان مصلحت نظام را مصلحت كشور و ملت تعريف مي‌كرد و اين خود بزرگ‌ترين باطل‌السحر نقشه‌هاي دشمنان براي ايجاد شكاف بين ملت و حاكميت بود.
البته در‌خصوص جايگاه افراد در نظام نبايد به گونه‌اي عمل شود كه تلقي قدسي بودن آن شخص به اذهان متبادر شود بايد با حفظ حرمت شخصيت‌ها نقدهاي منصفانه هم مطرح شود كه البته درباره مرحوم هاشمي نقدها بعضا با رويكرد تخريبي همراه بود كه اميدوارم نسل جوان با بازخواني مشي توسعه‌گرايانه و اخلاقي چهره‌هايي همچون آقاي هاشمي مسيري را براي عبور از بحران‌ها و مخاطرات فراهم آورد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون