ورود لودرهاي آبفاي خوزستان به محوطه باستاني 2700 ساله «جوبجي» رامهرمز
قصه تلخ تخريب ميراث فرهنگي
گروه اجتماعي
محوطه باستاني رامهرمز با وجود تاكيد مسوولان ميراث فرهنگي استان خوزستان درباره ضرورت انجام بررسيهاي كارشناسي براي چگونگي نصب تاسيسات آب، باز هم مورد هجوم ماشينآلات سنگين سازمان آب و برق استان قرار گرفت. ديروز خبرگزاري ايلنا گزارش داد كه گودبرداري مجدد در اين محوطه باستاني در حالي از سر گرفته شده كه حدود يك ماه قبل رييس پژوهشگاه ميراث فرهنگي كشور به استان خوزستان رفته و به همراه مديركل ميراث فرهنگي استان، از برخي محوطههاي باستاني و 2700 ساله رامهرمز بازديد كرده و معاون ميراث فرهنگي استان هم گفته: «طي دو يا سه سال گذشته، محوطههاي باستاني رامهرمز و طرح ۱۲ هزار هكتاري منطقه جوبجي؛ كاوش و موارد كارشناسي توسط باستانشناسان بررسي و نتايج آن ارسال شده است. در حال حاضر باتوجه به آنكه در كاوشهاي گذشته حدود ۶۷ محوطه، سايت و آثار تاريخي و باستاني تا دوره اسلامي در اين بخشها شناسايي شده، بازهم نيازمند بازنگري هستيم و با توجه به گستردگي منطقه نياز است تا نتيجه به سازمان آب منطقهاي اعلام شود و به زودي در خصوص طرح عبور لوله آب از عرصه باستاني تصميمگيري خواهد شد.»
با اين حال، مجتبي گهستوني كه روزنامهنگار و از فعالان ميراث فرهنگي است، به ايلنا خبر داده كه صبح روز ۲۰ بهمنماه، فعاليت بيلهاي مكانيكي سازمان آب و برق خوزستان براي ايجاد يك سيفون «كانال آبي» به طول 200 متر در محوطه باستاني آغاز شده است. اين تعرض البته تازگي ندارد و طي هفتههاي اخير اخبار ديگري از تخريب بناهاي تاريخي به اشكال مختلف منتشر شد كه نشان ميدهد مسوولان وزارت ميراث فرهنگي براي نگهداشت آثار تاريخي كشور از قدرت و اختيار كاملي برخوردار نيستند. پايان ديماه امسال، اعلام شد كه در قبرستان تاريخي شيرهاي سنگي بختياري شهسوار در شهرستان ايذه، يك سازه فلزي و بتني در حال ساخت است. حسين محمدي مالمير؛ عضو شوراي راهبردي ثبت جهاني ايذه به دنبال اعلام اين خبر، به خبرنگار ايلنا گفت: «ساخت اين سازه فلزي و بتُني ميتواند به حذف اين قبرستان ارزشمند از ليست محوطههاي در حال تبديل به سايت موزه منجر شود. پيش از اين اگر چه موضوع شكسته شدن و تخريب شيرهاي سنگي مطرح شده بود، اما اين اتفاق زنگ خطري جدي براي ديگر محوطههاي تاريخي و فرهنگي شهرستان خواهد بود.» تخريب حريم گورستان و زيارتگاه شهسوار كه مهمترين محوطه وجود شيرهاي سنگي بختياري در استان خوزستان محسوب ميشود در حالي صورت گرفته كه اين محوطه تاريخي، بهمن ۱۳۷۸ در فهرست آثار ملي ايران ثبت شده بود. هفته پاياني ديماه، خبري هم درباره «مرمت پل روستاي خيرآباد با سيمان و لاشه سنگ و ملات سفيد» منتشر شد در حالي كه اين پل تاريخي در استان كهگيلويه و بويراحمد، از آثار دوره ساساني بوده كه آبان 1386 در فهرست آثار ملي ايران ثبت شده است. فعالان ميراث فرهنگي كه درباره اين مرمت غير اصولي اطلاعرساني كرده بودند، همچنين خبر دادند كه «بخشهايي از محوطه خاكبرداري شده و اين پرسش مطرح است كه آيا براي برداشت خاك از اين محوطه باستاني مجوز داشتهاند؟ چرا كه برداشت خاك به هر دليلي از چنين محوطههايي، كاوش و حفاري محسوب ميشود و حتما به مجوز نياز دارد، چون با برداشت خاك ممكن است به لايههاي باستاني آسيب وارد شود.» پايان تابستان امسال هم خبر ديگري از مرمت غيراصولي برج ديدباني «نهضت جنگل» معروف به «مناره بازار» در شهرستان صومعهسراي استان گيلان رسيد. طبق اخبار منتشر شده در خبرگزاريها، در مرمت اين برج بازمانده از دوره صفوي، مصالح متفاوتي به كار رفته بود به گونهاي كه بخشهايي از بدنه برج، با سيمان سفيدرنگ لكهگيري شده بود علاوه بر اينكه بندكشي غير اصولي و پاكسازي نشدن آجرها و باقي ماندن گل سنگ و گياهان هرز تحت تاثير رطوبتزدگي سازه هم در ظاهر بنا كاملا واضح بود و فعالان ميراث فرهنگي گفته بودند كه اين شيوه مرمت، تخريب بنايي كه سال 1378 در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيده را تسريع خواهد كرد در حالي كه سازه اوليه، يك نوبت در زلزله سال 1369 رودبار و منجيل دچار آسيب شده و حدود 12 متر از برج 30 متري در جريان زلزله فرو ريخته است. تخريب ميراث تاريخي كشور در حالي ادامه دارد كه در قانون مجازات اسلامي، بندهاي مشخصي درباره ممنوعيت تخريب ميراث فرهنگي كشور وجود دارد و طبق مفاد ۵۵۸ تا ۵۶۹ اين قانون، تخريب تمام يا قسمتي از ابنيه، اماكن، محوطهها و مجموعههاي فرهنگي تاريخي يا مذهبي ثبت شده در فهرست آثار ملي ايران، هرگونه عمليات ساخت و ساز منجر به لطمه، تخريب يا تزلزل بنيان ابنيه تاريخي، تجاوز به اراضي و تپهها و اماكن تاريخي و مذهبي، مرمت يا تعمير، تغيير، تجديد و توسعه ابنيه يا تزئينات، تغيير نحوه استفاده برخلاف شؤونات اثر و بدون كسب مجوز از ميراث فرهنگي، علاوه بر جبران خسارات وارده توسط عامل يا عوامل تخريب، بسته به نوع تخلف، تا 10 سال حبس دارد. خرداد امسال هم عزتالله ضرغامي؛ وزير ميراث فرهنگي اعلام كرد: «مقابل جرياني كه براي نابودي ميراث فرهنگي اقدام ميكند ايستادهايم و تمام تلاش ما براي حفظ ميراث كشور است.» حالا با اين اخبار به نظر ميرسد كه وزارت ميراث فرهنگي در نگهداشت بناها و محوطههاي تاريخي و ميراث ملي كشور، در مقابل دهها نهاد كه اختيارات بيشتر براي تصاحب ميراث فرهنگي و تاريخي كشور دارند، تك افتاده و پاي ميز چانهزني براي كوتاه كردن دست صاحبان منافع، قدرتي براي اعمال زور و نظر ندارد. البته ضرغامي، اولين نفري نيست كه در عين مشاهده از دست رفتن ميراث تاريخي كشور، براي قطع دست صاحبان پول و قدرت از ميراث تاريخي ناتوان است. پيش از سال 1400 هم اتفاقات مشابه براي بناهاي تاريخي كشور رخ داد اما وزراي ميراث فرهنگي تواني براي توقف اين دستاندازيها نداشتند. تخريب عامدانه ميراث فرهنگي و تاريخي ايران را بايد به چند بخش تقسيم كرد؛ آثاري كه به دليل مرمت غيراصولي در معرض تخريب قرار ميگيرند، آثاري كه در حال تخريب هستند اما مسوولان وزارت ميراث به دلايل مختلف براي مرمت و نگهداشت آنها اقدامي انجام نميدهند، آثاري كه طبق نظر وزارت ميراث فرهنگي، واجد شرايط ورود به فهرست آثار ملي نيستند و با تصميم مالك خصوصي تخريب ميشوند تا به جاي آنها، برجهاي تجاري قد بكشند، آثاري كه به دليل ناتواني مسوولان وزارت ميراث فرهنگي، توسط ساير نهادها و به بهانههاي مختلف تصاحب و تخريب ميشوند يا حريم شان مورد تعدي و آسيب قرار ميگيرد. براي هر كدام از اين بخشها هم مثالهاي متعدد وجود دارد؛ مسجد اميرچخماق در بافت تاريخي شهر يزد، نمونهاي از آثار تاريخي است كه با وجود فرو ريزش بخشهايي از گنبد، به دليل نامعلوم تاكنون مورد مرمت قرار نگرفته در حالي كه جديدترين تصاوير منتشر شده از گنبد اين مسجد نشان ميدهد كه اين تخريب، مربوط به ديروز و هفته قبل و ماه قبل نبوده اما معلوم نيست به چه دليل مرمت آن تاكنون آغاز نشده است. بافت تاريخي شيراز، نمونه ديگري است كه به دليل ناتواني وزارت ميراث فرهنگي در مقابل جوسازيهاي سياسي، قرباني شد. بهمن پارسال، خبرگزاري فارس در گزارشي به نقل از يك منبع آگاه نوشت: «برخلاف تكذيبهايي كه صورت ميگيرد، به ساكنان 60 پلاك در بافت تاريخي 360 هكتاري شيراز به بهانه توسعه حرم هشدار داده شده تا طي دو روز آينده منازل را تخليه كنند.بخشي از اين 60پلاك خارج از خط مصوب پژوهشگاه ميراث فرهنگي و كارگروه ويژه در طرح سال جاري و طبق كميسيون ماده 5 است. در اين 60پلاك، بناهاي ثبت ملي و واجد ارزش نيز وجود دارد كه طبق متن مصوبه نبايد تخريب شوند. اما شواهد حاكي از اين است كه هيچ بنايي از اين 60پلاك قرار نيست از تخريب جان سالم به در ببرد. دستور تخريب 60پلاك در اين منطقه به شوراي تامين استان فارس آمده و به واسطه خلع يد شوراي عالي استان از موضوع تخريب بناهاي تاريخي و تفويض اين اختيار به استانداري فارس، به احتمال زياد تخريبها با حضور نيروي انتظامي انجام خواهد شد تا جو امنيتي حاكم بشود و كسي نتواند مقاومت يا مخالفتي كند.به مالكان و مستاجران بناهايي كه افراد در آن سكونت دارند، در چند نوبت هشدار داده شده كه تا آخر هفته املاك خود را تخليه كنند، در غير اين صورت در مرحله اول آب و برق و گاز پلاكهاي مدنظر، قطع و در مرحله بعد تخريب شروع خواهد شد.از 60پلاكي كه در معرض تخريب است تعدادي بالاي خط مصوب پژوهشگاه ميراث فرهنگي و تعدادي پايين اين خط است. هرچند در متن مصوبه پژوهشگاه نيز آمده كه بناهاي تاريخي ثبت ملي و واجد ارزش حتي اگر در داخل خط پيشنهادي باشند هم نبايد تخريب شوند، شنيدهها حاكي از اين است كه قرار است هر بنايي كه در خط پژوهشگاه قرار دارد و تعدادي در بيرون از خط نيز تخريب شود. در مرحله اول حكم تخريب 60پلاك به صورت قطعي صادر شده و در ادامه نيز شهرداري و راه و شهرسازي استان فارس در حال رايزني براي تملك باقي بناهاست. شنيدهها مبني بر اين است كه به تعدادي از مالكان هشدار تملك داده شده اما هنوز ملك از آنها خريداري نشده و قيمتي هم اعلام نشده است. اكثر مالكين نميدانند تا چند روز آينده و بعد از تخريب بايد كجا ساكن شوند و سرگردانند.» محمدمهدي كلانتري، دبير پويش ملي نجات بافت تاريخي شيراز هم به خبرنگار فارس گفته بود: «اكثر بناهاي اين بافت تاريخي، ارزشمند و متعلق به دوره قاجار است. در حال حاضر اين بافت داراي 2500 اثر تاريخي ارزشمند است كه تنها 410 اثر در فهرست آثار ملي ثبت شده و بايد گفت تعمدي براي عدم ثبت بناهاي كل پهنه 360 هكتاري بافت تاريخي شيراز از سالها پيش وجود داشته تا جهت طرحهاي توسعهاي، راحتتر تخريب شوند اما تجربه ساليان اخير نشان داده كه ثبتي بودن يك بنا هم مانع از تخريب آن نشده و 10 اثر ثبت ملي نظير خانه پورنواب، سليمي، منتصري، رقيه رسولي و... در سالهاي 89 تا 96 جهت طرح توسعه 57 هكتاري حرم حضرت شاهچراغ(ع) توسط نهادهاي مسوول با خاك يكسان شده است.» ارديبهشت امسال هم خبري از تخريب «باغ سراب شاهرود» منتشر شد؛ باغي كه از آثار دوره قاجار بود و سال 1401 در فهرست آثار ملي ثبت شده بود اما طبق گزارش خبرگزاري مهر، بيتوجهي مسوولان ميراث فرهنگي استان سمنان به نگهداشت اين اثر باعث خشك شدن بخشهاي زيادي از اين باغ ميوه شد و بخشي از باغ هم توسط حفاران غيرمجاز به بهانه انتقال آب تخريب شد و ختم حيات اين اثر تاريخي توسط شركت مجري طرح آبرساني به رويان رقم خورد كه با ادعاي نامهنگاري و كسب مجوز از وزارت جهاد كشاورزي، داخل باغ تاريخي، براي لولهگذاري حفاري كرد كه در نتيجه اين حفاري، ريشه درخت چنار كهنسال داخل باغ قطع شد. خانه تاريخي «عرب مازار» در شهر يزد، از ديگر آثار تاريخي بود كه مرداد 1384 در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده بود و از بناهاي بازمانده از دوران قاجار بود اما طبق اخباري كه پارسال منتشر شد، بخشهايي از اين خانه تاريخي در سايه بيتوجهي مسوولان وزارت ميراث فرهنگي، تخريب شد. مرداد پارسال هم، مديركل ميراث فرهنگي آذربايجان غربي از تخريب غيرمجاز يك خانه قديمي در بافت تاريخي اروميه خبر داد و گفت: «اين تخريب به صورت شبانه و بدون اخذ هرگونه مجوز و هماهنگي لازم انجام شده و با عاملين تخلف طبق مقررات برخورد خواهد شد.» خبرسازترين مرمت غيراصولي كه هنوز هم باعث انتقاد فعالان ميراث فرهنگي است، بلايي بود كه به سر گنبد مسجد شيخ لطفالله و مسجد جامع عباسي اصفهان آمد. تابستان پارسال، خبر رسيد كه به دنبال مرمت غيراصولي گنبد مسجد جامع عباسي در ميدان نقش جهان اصفهان، شكل هندسي گنبد ازبين رفته و گنبد دچار اعوجاج شده است. به دنبال انتشار اين خبر، اميرحسين دهباشي؛ كارشناس مرمت ميراث فرهنگي به خبرگزاريها گفت: «در نظام هندسي شكلدهنده به گنبد مسجد جامع عباسي، اساس شكلگيري آن برمبناي دايره است اما در جريان مرمت بيم آن ميرود هندسه گنبد از بين رفته و از مقطع دايره به مقطع بيضي نزديك شده كه در اين صورت بايد به طور كامل پايين آمده و از نو اجرا شود. داربستها در مسجد جامع عباسي كاملا اشتباه اجرا شدهاند. در داربستزني براي بناي تاريخي، داربستها هميشه بايد وزن خود را به تنهايي تحمل كنند و هيچ تكيهگاهي به بناي تاريخي نداشته باشند، درحالي كه سيستم داربستي كه در گنبد مسجد جامع عباسي به كار رفته، پروفيلهاي گرد توخالي (لوله) بوده كه اين سيستم لوله و بست استحكاكي براي استواري و جلوگيري از لرزش حين كار روي آن هميشه نيازمند تكيهگاه است كه در اين كارگاه داربستها بالاجبار به تكيهگاه گنبد، خود را استوار نگه ميداشتند كه اين سيستم بستها در درازمدت به واسطه لرزش يا فرسايش، مقاومت خود را از دست ميدهند و نتيجه آن در صورت عدم توجه و اصلاح، به معني تحميل وزن بيشتر به محل تكيهگاه خود بوده و در داربستزني گنبد مسجد جامع عباسي، داربستها وزن خود را به سازه گنبد تحميل كردهاند كه اين موضوع در بهترين حالت، عامل تورفتگي و اعوجاج سازه ميشود.» گنبد مسجد شيخ لطفالله هم سرنوشت مشابهي داشت و فعالان ميراث فرهنگي خبر دادند كه مرمت غيراصولي گنبد اين مسجد واقع در ميدان نقش جهان اصفهان باعث دو رنگ شدن گنبد شده است. گنبد مسجد شيخ لطفالله كه با كاشيهاي معرق فرش شده درحالي در مرمت غيراصولي آسيب ديده بود كه شنيدههاي ديگري هم از برس كشي روي كاشيهاي معرق گنبد مسجد حكايت داشت و در آخر، يك كارشناس معماري و مرمت به خبرنگار ايسنا گفت كه مرمت كار گنبد مسجد شيخ لطفالله، تجربهاي در كاشي كاري گنبد مسجد نداشته و به همين دليل بند كاشيهاي گنبد، از يكديگر فاصله پيدا كرده است. از تخريب سراي دلگشا و ساختمان پرچم و دبيرستان خيام كه بگذريم، به تخريب حمام تاريخي در روستاي «شورين» استان همدان ميرسيم كه اثري بازمانده از دوره قاجار بود و در فهرست آثار ملي ايران ثبت شده بود اما به عنوان لوكيشن سريال تلويزيوني «عليالبدل» به كارگرداني سيروس مقدم استفاده شد و عوامل ساخت سريال، ديوارهاي اين حمام تاريخي را كامپوزيت كردند و كف حمام، حوض و استخر ساختند و نيمي از ستونهاي حمام را رنگ زدند و.... فعال ميراث فرهنگي كه اسفند 1400 خبر اين تخريب را به خبرگزاري ايسنا داد، درباره فاجعهاي كه عوامل ساخت اين سريال در سال 1395 در اين بناي تاريخي رقم زدهاند، گفت: «اين حمام پس از پايان فيلمبرداري به زبالهداني تبديل شده و غيرقابل استفاده است. از هيچ تخريبگر ميراث فرهنگي برنميآيد كه يك حوض را به استخر بزرگ تبديل كند، از همان ورودي حمام، ديوارها كامپوزيت شده، بخشي از ديوارها رنگ شده است، سكوها را كنده و از بين بردهاند، دو استخر بزرگ ساخته شده است. يك حوض كوچك وسط حمام بوده كه ديوارههاي اطراف آن را كنده و بتن كردهاند، ديوار آجري داخل حمام كاملا نابود شده است. در بخش ديگري از آن حفرههاي ايجاد شده كه احتمالا براي نصب ستون سازههاي مصنوعي بوده، بر اثر اين حفاري، خشتهاي تاريخي را از بين بردهاند....»