خباز، معلمي مقاوم و نمايندهاي مردمي
محمد جلیلیان
ساعت ۱۹ روز جمعه (1402/11/20) خبر درگذشت محمدرضا خباز تيتر يك اخبار مجازي و خبرگزاريهای مختلف شد. با فرزند وي تماس گرفتم؛ اعلام داشت كه متاسفانه خبر صحيح است و ساعت ۱۶ در كاشمر بهدليل سكته قلبي به لقاءاللهپيوست. محمدرضا خباز متولد 1335/04/28 در شهر مذهبي كاشمر؛ پدرش مرحوم عبدالحسين متولي تنها نانوايي سنگكي شهر بود. ايام نوجواني را پس از تعطيلي دبستان؛ به نانوايي پدر ميرفت و... در كنار تنور داغ و گداخته سنگهاي سنگكي؛ روحيه صبر، استقامت و رزق حلال را مشق ميكرد و اين دوره در كنار كلاس قرآن مادرش بانو ربابهخاتون كه بانويي فرهيخته، قابل، توانمند و صاحب سبك سنتي تعليم و آموزش صوت و لحن قرآن بود از وي انساني نستوه، مقاوم و قرآني ساخت.
از درآمد ناچيز شاگردي نانوايي سنگي مرحوم غلامحسين وجوهي اندوخته بود و از آنجايي كه به رزق حلال باور داشت با مراجعه نزد مرحوم حسيني قهنديزي نماينده مرجعيت تقليد وقت در خطه خراسان و كاشمر مرحوم آيتاللهالعظمي سيد محمود شاهرودي خمس شرعي را پرداخت و قبض آن از نجف اشرف براي وي رسيد گرديد و اينگونه التزام عملي و اعتقادي وي به رزق حلال از سن ۱۶ سالگي در نهاد و وجودش عجين شد و رقم خورد و تا وفات بدان ملتزم و التزام اعتقادي و عملي داشت.
محيط خانوادگي و رشد و نمو وي در خانوادهاي پركار و زحمتكش پدري نانوا و در دامن مادري قرآني كه از بانوان قابل و موفق و مذهبي شهر بود و از اساتيد محبوب جلسات انس با قرآن در محدوده خيابان مدرس كاشمر، محمد رضايش را با كتابالله؛ خلق محمدبنعبدالله و ائمه طاهرين (صلواتاللهعليهم اجمعين) تربيت نمود.
در دورههاي قبل از انقلاب با ارتباط وثيق با روحانيون تبعيدي در شهر كاشمر از قبيل مرحومان آيتالله ربانياملشي و مشكيني جزو معدود سخنرانان غيرروحاني شهر بود كه با صدايي قوي؛ رسا و بليغ عامل روشنگري و افشاگري عليه رژيم شاه بود.
اوصافي در وجودش به هم تنيده و موج ميزد و ساختار منش فردي و اجتماعي وي را شكل داده بود واژگاني در اتصاف وي از قبيل خدمتگزاري صديق، اخلاقمداري توانا و والا، خطيبي چيرهدست، چشم پاك، پاكدست، پاكسرشت و پاكانديش، اصلاحگري مصلح، مصلحي پاكانديش، پاكانديشي شجاع و خوش سخن وخلق، خدوم، ساده زيست و فاضل، بزرگمردي سليمالنفس كه دل در گرو خدمت به مردم ايران داشت؛ شايسته اوست.
با تقاضاي مردم حوزه انتخابيه كاشمر براي اولينبار نامزد انتخاباتي مجلس شوراي اسلامي گرديد و راهي مجلس شد و در دورههاي پنجم و ششم و هشتم و به نمايندگي از مردم شريف كاشمر بردسكن، خليلآباد به مجلس شوراي اسلامي راه يافت كه بدون اندك تفسيري اين انتخاب گواهي بر مردمداري و مردمدوستي اين چهره خدمتگزار، نوعدوست و بشردوست است.
در دوره رياستجمهوري دكتر حسن روحاني به عنوان معاون امور تقنيني معاونت پارلماني رييسجمهور مدتها مشغول خدمت بود و به عنوان استاندار استانهاي خراسان شمالي و سمنان با مديريت خوب و عالي عهدهدار گرديد كه خواص و عوام بر توانمنديهاي فردي، خلاقانه، حضور در صحنه و يار و غمخوار مردم و در كنار مردم بودن وي اذعان داشتند.
از زمان تاسيس حزب اعتماد ملي (۱۳۸۵) عضو شوراي مركزي حزب بود و در طول چهار دوره شوراي مركزي حزب عضو موثر، خلاق، راهگشا، منظم و كادرساز بود و در انتخابات (1402/06/10) مجمع عمومي فوقالعاده و عادي حزب اعتماد ملي با كسب آرای مجمع براي چهارمين بار عضو شوراي مركزي حزب اعتماد ملي گرديد.
سخن آخر اينكه اين مرد ۶۸ ساله، مجرب، كارآزموده، قرآني با سوابق درخشان از صباوت تا ميانسالي و بدون نقطهاي تاريك در زندگي شخصي، اجتماعي، سياسي در آستانه انتخابات دوازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي اقدام به نامنويسي نمود؛ صلاحيت وي به دليل عدم التزام عملي به اسلام رد شد؛ نامهاي سرگشاده خطاب به مردم نگاشت و اعتراضي به اين تصميم نگرفت و خود را همچنان ملتزم به اسلامي كه از دامان پر مهر (بانو ربابه مفسر قرآن) پرورش يافته بود؛ دانسته و قرائت فعلي را نامتجانس با قرائت اسلام ناب محمدي(ص) دانست؛ متاسفيم بر اينكه قطار انقلاب اينگونه فرزندان خود را از واگنهاي همراهي جا گذاشت و مطمئنيم؛ اين تصميمات همراه با خسارتي جبرانناپذير متوجه كيان انقلاب است؛ ۶۸ سالي ديگر طول خواهد كشيد تا تاريخ بسترسازي نمايد و اينگونه فرزنداني قرآني با تعاليم بانو ربابه با گداختههاي تنور سنگ سنگکي (شاطر عبدالحسين) خبازي ديگر تحويل اين مرز وبوم نمايد.