بازي طالبان در زمين امريكا
مهدي اميرجعفري
نشست دوم نمايندگان ويژه كشورها در امور افغانستان، به ميزباني سازمان ملل در روزهاي يكشنبه و دوشنبه، 29 و 30 بهمنماه در دوحه برگزار شد. هر چند جزييات زيادي از اين نشست منتشر نشده، اما در نگاه اول و با توجه به عدم حضور نمايندگان طالبان در مذاكرات، به نظر ميرسد اين نشست با شكست مواجه شده است. هدف اعلامي دوحه 2، انتخاب نماينده ويژه دبيركل سازمان ملل در امور افغانستان بود كه طبق اعلام گوترش، قرار است اين موضوع از مسير مشورت با اعضاي شوراي امنيت و سازمان ملل و همچنين مقامات طالبان پيگيري شود. اين سخنان دبيركل را ميتوان نشانه شكست دوحه 2 به حساب آورد. با وجود اختلافات گسترده در خصوص انتخاب نماينده ويژه، اما دبيركل در مصاحبه مطبوعاتياش پس از پايان نشست اعلام كرد كشورهاي حاضر روي موضوعات مهمي از جمله اين موارد توافق نظر داشتند:
1- تبديل نشدن افغانستان به منشا تروريسم
2- تشكيل يك حكومت فراگير واقعي در افغانستان
3- رعايت حقوق بشر، به خصوص حقوق زنان و دختران توسط طالبان
4- لزوم ادامه مبارزه جدي طالبان با توليد و قاچاق مواد مخدر
5- نياز بيش از 23 ميليون نفر از مردم افغانستان به كمكهاي فوري
6- چگونگي توسعه افغانستان در بلندمدت
گوترش دليل عدم حضور طالبان را مخالفت با خواستههاي اين گروه كه معادل به رسميت شناختن آن بود، اعلام كرد و گفت: طالبان از ما خواسته بود با نمايندگان جامعه مدني افغانستان گفتوگو نكنيم كه از نظر ما قابل پذيرش نبود.
دبيركل در تشريح وضعيت افغانستان نيز گفت: افغانستان در وضعيت مرغ و تخممرغ است و مشخص نيست ابتدا بايد طالبان را به رعايت حقوق بشر و تشكيل حكومت فراگير مجبور كنيم و سپس سراغ ادغام آن در جامعه بينالملل برويم يا برعكس، اول بايد حكومت طالبان را به رسميت بشناسيم و در گام بعدي درباره حقوق بشر و ساير مسائل با آن گفتوگو كنيم. تحليل گوترش نشان ميدهد جامعه بينالملل هنوز با نوعي سردرگمي در موضوع افغانستان مواجه است، به خصوص آنكه شكاف و اختلافنظر ميان كشورهاي منطقه با امريكا و متحدان آن و حتي در داخل كشورهاي منطقه نيز در حال افزايش است. ريشه اصلي اين اختلافنظر را ميتوان در مقاومت ايران، روسيه و چين در بازگشت امريكا و متحدان غربياش به صحنه افغانستان از مسير انتخاب نماينده ويژه دبيركل و تشكيل گروه تماس بينالمللي تحليل كرد. با اين حال، امريكا و متحدان اروپايي آن همچنان هر دو موضوع انتخاب نماينده ويژه و تشكيل گروه تماس با طالبان را پيگيري ميكنند، به گونهاي كه گوترش هم در نشست مطبوعاتياش اعلام كرد اين موضوعات در نشست هفته بعد شوراي امنيت سازمان ملل مورد بررسي قرار ميگيرد. وي همچنين ابراز اميدواري كرد طالبان در نشست سوم نمايندگان ويژه كه قرار است در آينده نزديك با همين ساختار اما با محتوا و در سطح متفاوت برگزار شود، حضور يابد و با جامعه بينالملل گفتوگو كند. در سطح منطقهاي نيز شاهد افزايش شكاف بين پاكستان با ايران، روسيه و چين هستيم. در حالي كه طبق برخي اخبار، اين سه كشور در همنوايي با طالبان، همراهيشان با انتخاب نماينده ويژه را به موافقت طالبان گره زدهاند، اما پاكستان به صراحت اعلام كرده با اين موضوع كاملا موافق است، چون اين ابتكار عمل ميتواند طالبان را به پذيرش مسووليتهايش در قبال همسايگان مجبور كند. از سوي ديگر، اخبار غيررسمي از دوحه بيانگر برگزاري يك نشست جانبي با حضور امريكا، چين، پاكستان و اتحاديه اروپايي است كه ظاهرا در اين نشست در خصوص انتخاب نماينده ويژه و تشكيل گروه تماس گفتوگو شده است. بر همين اساس به نظر ميرسد اسلامآباد در حال دوري از ساير كشورهاي منطقه است و در اين مسير مانند گذشته، توانسته چين را هم تا حدودي با خودش همراه كند.
در مقابل، طالبان بدون توجه به سياستهاي پاكستان و بدون آنكه روابطش را با ايران، روسيه و چين محدود كند، ميخواهد با حداكثر قدرت چانهزني و به عنوان تنها نماينده افغانستان در گفتوگوها حاضر شود و با اعتماد به نفس ناشي از عدم مخالفت جدي در داخل افغانستان، ناتواني گروههاي مخالف خارجنشين و همراهي گسترده كشورهاي همسايه با حكومتش، خواستههاي خود را به جامعه بينالملل تحميل كند .
با اين حال، به نظر ميرسد طالبان در حال بازي در ميداني است كه توسط امريكا طراحي شده است. در حقيقت، عدم حضور طالبان در نشست دوحه 2، اين موضوع را به جهانيان القا ميكند كه اين گروه اهل گفتوگو و مذاكره نه با جامعه بينالملل و نه با ساير گروههاي افغان نيست و در نتيجه، با توجه به وخامت اوضاع حقوق بشري، انساني، اقتصادي و امنيتي در افغانستان، چارهاي جز انتخاب نماينده ويژه توسط دبيركل سازمان ملل باقي نمانده تا بلكه اين نماينده بتواند از مسير گفتوگو با كشورهاي مختلف و ساير گروههاي افغان، چارهاي براي موضوع افغانستان پيدا كند.
در حقيقت، به نظر ميرسد مخالفت ادامهدار طالبان با موضوع انتخاب نماينده ويژه، در نهايت باعث افزايش فشار جامعه بينالمللي به اين گروه خواهد شد، به خصوص اگر پاكستان بتواند چين را با خودش همراه كند و شكاف بين كشورهاي منطقه را افزايش بدهد.از اينرو، به نظر ميرسد نشست دوحه 2، سرآغاز مسيري جديد براي سياست چماق و هويج جامعه بينالملل در تعامل با طالبان است. در اين سياست، انتخاب نماينده ويژه دبيركل كه تنها براي كشورهاي با شرايط بحراني صورت ميگيرد، بخش چماق و تلاش براي تشكيل يك گروه تماس كوچك براي تعامل با طالبان و دادن امتيازهاي مختلف به آن، بخش هويج اين سياست را تشكيل ميدهد. بدون شك، چرخش صحنه افغانستان به خصوص تغيير موضع برخي كشورهاي منطقه در راستاي سياست چماق و هويج جامعه بينالملل، به منافع ايران در آن كشور ضربه ميزند.
پژوهشگر حوزه شبه قاره