وردن، طولانيترين نبرد تاريخ
مرتضي ميرحسيني
بعد از جنگ بزرگ، ميان شماري از فرانسويهايي كه تجربهاش كرده و از آن جان به در برده بودند، اين جمله بسيار نقل ميشد كه «اگر در وردن نبودهاي، توي جنگ هم نبودهاي.» حتي اگر با كسي كه در نبرد يا نبردهاي ديگري حضور داشته و مجروح شده و دست يا پايش را جا گذاشته بود، برخورد ميكردند، باز تفاوتي برايشان نداشت و حرفشان تغييري نميكرد كه «اگر در وردن نبودهاي، توي جنگ هم نبودهاي.» شايد حق داشتند. آن نبرد كه حوالي شهر دژمانند وردن بلژيك درگرفت، چند صد هزار كشته به طرفهاي درگيري تحميل كرد، نزديك ده ماه طول كشيد و از آن به طولانيترين نبرد تاريخ ياد ميكنند. فوريه 1916 در چنين روزهايي آغاز شد و تا اواسط دسامبر همان سال ادامه داشت. آلمانيها ميكوشيدند نيروهاي فرانسوي را عقب بزنند و مسيري براي پيشروي در آن منطقه باز كنند و فرانسويها نيز مصمم به بستن راه آنان بودند. درگيريها در وردن - كه تقريبا از همان زمان به «چرخگوشت وردن» مشهور شد - با حملات توپخانههاي آلماني شروع شد و چنانكه نوشتهاند: «آلمانيها نبرد را با فرو ريختن بيش از يك ميليون گلوله توپ بر مواضع فرانسويها آغاز كردند. فرانسويها بر اثر حملات پيدرپي سربازان آلماني كه از آتشافكن براي بيرون راندن فرانسويها از سنگرهايشان استفاده ميكردند، به عقب رانده شدند. فرانسويها براي جلوگيري از شكست كامل در منطقه، سريعا نيروهاي كمكي به منطقه اعزام داشتند.» و كار را به يكي از فرماندهان - بعدتر سرشناس - خود به اسم فيليپ پتن سپردند و هر چه داشتند براي متوقف كردن آلمانيها به آن جبهه بردند. آلماني در برخورد با سد دفاعي فرانسويها زمينگير شدند، اما در سنگرهاي خودشان ماندند و با ناديده گرفتن تلفاتي كه متحمل ميشدند، به نبرد ادامه دادند. فرانسويها هم كه از تحميل برتري عاجز شده بودند، خط دفاعيشان را بازسازي كردند و خطي نفوذناپذير مقابل آلمانيها شكل دادند. دو طرف از يكديگر كشتند و از خودشان كشته دادند تا شكست نخورند. هيچ بهايي به نظر تصميمگيران دو كشور زياد نبود. آلن تيلور مينويسد: «وردن به بهاي از دست رفتن ارتش فرانسه نجات يافت. دفاع از وردن روحيه نبرد فرانسويان را درهم شكست و آنان را در آستانه شورش قرار داد. تا اينجا محاسبه (فرمانده آلماني) فالكنهاين موفق از آب درآمد. اما آلمانيها نيز بهاي سنگيني پرداختند. همانطور امكان نداشت كه فرانسويها متقاعد شوند به اينكه وردن ارزش نجات دادن از دست آلمانيها را ندارد، به زودي مجاب كردن آلمانيها نيز كه وردن ارزش گرفتن را ندارد، غيرممكن شد. آلمانيها گمان ميكردند كه براي غنيمت بزرگي نبرد ميكنند و تمام جوانب كار را نسنجيدند. وليعهد آلمان از لحاظ نظري ارتشهاي مهاجم به وردن را فرماندهي ميكرد. او به خاطر حيثيت امپراتوري خواهان پيروزي درخشاني بود. فالكنهاين بيهوده مسائل اقتصادي و كشتار فرانسويها را با آتش توپخانه اعلام كرد. سربازان آلماني نيز به زودي و بيرحمانه به وادي مرگ سوق داده شدند.» گويا فرانسويها نسبت به آلمانيها بيشتر از شكست ميترسيدند و حتي شرايط آن كشور در آن روزها چنان رقم خورده بود كه شكست در وردن به سقوط احتمالي دولت منتهي ميشد. از اينرو آنهايي كه دولت را در دست داشتند، مصمم شدند كه تا آخرين نفر بجنگند. پتن را هم براي فرماندهي نيروها در آن جبهه انتخاب كردند و او از پس وظيفهاي كه به عهدهاش گرفته بود، برآمد. البته اگر تلفات سنگين و جبراننشدني فرانسويها - بيشتر از 315 هزار نفر - را ناديده بگيريم. به قول آلن تيلور نه فقط در وردن كه در تمام نبردهاي جنگ اول جهاني «فرمانده موفق كسي بود كه به اعصاب خود مسلط باشد و در مقابل مرگ و رنجي كه از فرمانهاي او ناشي ميشدند، متزلزل نشود.» فيليپ پتن كه قول داده بود «آلمانيها از وردن عبور نخواهند كرد» با معيارهاي آن جنگ، فرمانده پيروزي و منجي وردن خوانده شد. او كه جنگ را با درجه سرهنگي آغاز كرده بود در پايان مارشال ارتش شد و بعدتر هم به اعتبار همين دستاورد نظامي، رياست دولت فرانسه را به دست گرفت كه ماجرايش روايت ديگري است. اما وردن، اين طولانيترين نبرد تاريخ، «بيمعنيترين حادثه در جنگي بود كه خود نيز بيمعني بود. هر دو طرف در وردن جدا به خاطر نبرد جنگيدند. در وردن نه غنيمتي به دست آمد و نه غنيمتي از دست رفت، تنها آدمهايي كشته شدند و افتخاري حاصل آمد.»