آموزش چند زبانه يكي از ستونهاي يادگيري
محمدرضا نيكنژاد
يونسكو در سال 1999 روز 21 فوريه برابر دوم اسفند را به عنوان «روز جهاني زبان مادري» اعلام كرد و از آن زمان هر سال اين روز در بسياري از كشورهاي جهان پاس داشته شده و برنامههاي يك يا چند روزه برگزار ميشود. همچنين هر سال در اين روز بنا بر شرايط جهاني شعار يا تمي برگزيده شده و پيرامون آن برنامههاي ويژهاي در پيش گرفتهميشود؛ كه در بيشتر موارد به تاثير زبان در فرآيند آموزش پيوندي برقرار ميكند. تم يا شعار امسال اين روز (Multilingual education – a pillar of learning and intergenerational learning) يعني « آموزش چند زبانه- يكي از ستونهاي يادگيري و يادگيري ميان نسلي » است. يونسكو در توضيح اين شعار ميگويد: «جوامع چندزبانه و چندفرهنگي از راه حفظ زبانهاي خود، كه همانند راهي براي آموختنِ دانش سنتي و حفظ ميراث فرهنگي عمل ميكنند، در مسير پيشرفت قرار ميگيرند. با اين حال تنوع زباني با از ميان رفتن زبانهاي بيشتر، با تهديدهاي فزايندهاي روبروست. اكنون 40 درصد از جمعيت جهان به آموزش به زبان مادري خود دسترسي ندارند؛ اين درصد در مناطق ويژهاي در جهان از 90 درصد نيز فراتر ميرود. پژوهشها بر مزاياي بهرهگيري از زبان مادري براي آموزش دانشآموزانِ زبانآموز تاكيد ميكند؛ مزايايي همچون تقويت نتايج آموزشي بهتر، بالا بردنِ اعتماد بنفس و افزايش مهارتهاي سنجشگرانه انديشي (تفكر انتقادي) . اين رويكرد همچنين از يادگيري ميان نسلي و حفظ ميراث فرهنگي پشتيباني ميكند .
روز جهاني زبان مادري كه در نخستين گام از سوي يونسكو اعلام و سپس در مجمع عمومي سازمان ملل پذيرفته شد، بر نقش زبانها در گسترش دستيابي به هدفهاي توسعه پايدار و فراگيري آنها تاكيد دارد. سياستهاي آموزش چند زبانه، كه در شعار اين روز در سال 2024 يعني «آموزش چند زبانه - يكي از ستونهاي يادگيري و يادگيري مياننسلي» برجسته شدهاند، براي آموزش فراگير و نگهباني از زبانهاي بومي بسيار مهمند. با آغاز آموزش به زبان مادري و آشنايي گام به گام با زبانهاي ديگر، سدهاي ميان خانه و مدرسه برداشتهشده و يادگيري كارآمد را آسان ميكند.
آموزش چند زبانه نه تنها جوامع فراگير را گسترش ميدهد، بلكه به حفظ زبانهايي كه چيرگي ندارند، زبانهاي اقليت و بومي نيز كمك ميكند. اين سنگِ بناي دستيابي به دسترسي عادلانه به آموزش و فرصتهاي يادگيري در طول زندگي براي همه است.»
همچنين در اهميت تنوع زباني در حفظ و پاسداري از خرده فرهنگهاي غني و ارزشمند در جايجاي جهان چني آورده است كه:
«زبانها با مفاهيم پيچيدهاي كه براي هويت، ارتباطات و درآميختگي اجتماعي، آموزش و توسعه دارند، براي مردم و كرده زمين از اهميت راهبردي برخوردارند. با اين حال به دليل فرآيندهاي جهاني شدن، زبانها به شكل فزايندهاي تهديد شده يا در خطر ناپديد شدن كامل هستند. هنگامي كه زبانها ناپديد ميشوند، مليلههاي پربار تنوع فرهنگي جهان ناپديد ميشوند. فرصتها، سنتها، حافظه، شيوههاي بيهمتاي انديشه و زبان- سرچشمههاي ارزشمند براي تضمين آيندهاي بهتر- نيز از دست ميروند.
در جهان هر دو هفته يك زبان از ميان ميرود و كل ميراث فرهنگي و فكري را با خود ميبرند. دستكم 45 درصد از 7 هزار زباني كه در جهان با آنها حرف زدهميشود در خطر نابودي هستند. تنها چند درصد اندك از زبانها كه در سامانههاي آموزشي و گستره عمومي جاي گرفتهاند و كمتر از صد زبان در فضاي ديجيتال بهكار گرفته ميشوند.»
شوربختانه اين روز از سوي سياستگذاران، تصميمگيران و مجريان سياسي، آموزشي و فرهنگي در ايران با بياعتنايي فزايندهاي روبروست. با همه تاكيدها در سندهاي بالادستي، از آن ميان قانون اساسي و سند تحول بنيادين آموزشوپرورش، بر آموزش زبان مادري و آموزش به زبان مادري، اين بخش از آموزش همچنان به شكل كامل از سوي ساختار سياسي- آموزشي كشور ناديده گرفته شده و آسيبهاي آموزشي براي بخش بزرگي از نوآموزانِ كشور كه زبان مادري/ خانگي غير فارسي است، در پي داشته و دارد. گرچه عامليت خانواده و معلم در مناطقي كه زبان خانگي آنها فارسي نيست و همچنين گسترش آگاهيهاي گسترده در فضاهاي مجازي و شبكههاي اجتماعي تا اندازهاي ميتواند گرهگشاي و دستگير آموزش در اين مناطق باشد اما تا زماني كه در اين زمينه كارهاي بنيادين و ساختاري انجام نشود شوربختانه بسياري از نوآموزان حتي در مهارتهايي مانند خواندن، نوشتن و حساب كردن دچار گرفتاريهاي سختي خواهند بود.