تماميتخواهها از سايه اصلاحطلبان هم ميترسند
محمد صادق جوادي حصار
برخلاف ديدگاههايي كه معتقدند فضاي دوگانهاي در انتخابات شكل گرفته، معتقدم هيچ دو قطبي يا دوگانهاي در انتخابات 1402 وجود ندارد. در واقع فضا، همچنان تكقطبي است.جريان مسلط سياسي هم كاملا روشن بازي ميكند. به اين صورت كه دامنه وسيعي از چهرههاي ناشناس و بدون پشتوانه راي را از طيفهاي ميانهرو و اصلاحطلب تاييد صلاحيت كرده تا به زعم خود، آمار كمي تاييد صلاحيتشدگان را بالا ببرد. از سوي ديگر در جريان اصولگرا هم هر شخصي كه ثبتنام كرده بود، تاييد صلاحيت شده است.كار به جايي رسيده كه اصولگرايان در حوزههاي مختلف انتخاباتي ميتوانند چند ليست مجزا بدهند. در تهران 90الي 95 نفر منتظرند كه در يكي از دو ليست اصلي جا بگيرند. از سوي ديگر اصلاحطلبان به زور ميتوانند 10نفر اصلاحطلب استخواندار را پيدا كرده و براي حضور در ليست تهران معرفي كنند. البته افراد مستقل و افرادي كه در ليست قرار گرفتهاند، همگي افرادي قابل احترام بوده و سوابق آنها هم در حوزه اصلاحطلبي تعريف ميشود. اما سيستم با برنامه خاصي، افراد نامآور اصلاحطلب را ردصلاحيت كرده است. در اين شرايط عملا صحبت درباره دو قطبي شدن انتخابات بي معناست.
1) انتخابات تحت سيطره اصولگرايان و خالصسازان قرار دارد. هر اندازه كه جناح راست بيشتر در اين شيپور بدمد كه اصلاحطلبها كانديدا دارند و چرا نميآيند و مردم از آنها رويگردان شدهاند و...بيشتر شامورتيبازي و فرار روبه جلو است. واقعا اگر اقتدارگرايان معتقدند كه اصلاحطلبان راي ندارند و مردم از آنها گريزانند چرا آنها را تاييد نميكنند تا وزن سياسي آنها مشخص شود؟ چرا چهرههاي اصلي اصلاحطلب در انتخابات را ردصلاحيت كردند؟ اين برخوردها نشان ميدهد كه اصلاحطلبي و اصلاحطلبان هنوز زندهاند و رقباي اصولگرا ميترسند اگر اندكي گشايش ايجاد كنند باز هم همهچيز از دستشان برود.به همين دليل است كه حتي از سايه اصلاحطلبان هم ميترسند و سختگيريها عليه اصلاحطلبان پيچيدهتر و افزونتر شده است.
2) موضوع مهم بعدي دوگانگي ميان اصلاحطلبان است. يعني برخي طيفهاي اصلاحطلب ميگويند، بايد در همين فضاي انسداد هم تلاش كرد و روزنهاي گشود و برخي ديگر معتقدند، بهتر است سيستم را به حال خود واگذار كرد تا با تصميماتي كه گرفته و سياستهايي كه اتخاذ كرده روبهرو شود. ما معتقديم كه در اين زمينه نفي عقلي وجود دارد ما به دنبال تحريم انتخابات نبوده و نيستيم. حرف اين است كه كدام آدم عاقل بدون چتر نجات خود را از هواپيما به بيرون پرتاب ميكند؟ كدام آدم عاقلي سوار خودرو ميشود، چشمانش را ميبندد و پايش را روي گاز ميگذارد و ميرود؟ كدام عاقلي سنگ 50كيلويي به پاي خود ميبندد و در رودخانه به پايين ميپرد؟ ما معتقديم حتما بايد راي داد و مبارزه انتخاباتي كرد، اما مبارزهاي عاقلانه، عادلانه، ممكن و در دسترس. مبارزهاي كه بتوان در آن حداقل امكان پيروزي را تصور كرد! وقتي بدون ايجادچنين شرايطي در مبارزهها حاضر ميشويم، تندروها مستمسكي از آن ساخته و عليه اصلاحطلبان از آنها استفاده ميكنند. من ديشب با حسيناللهكرم مناظره داشتم، ميگفت، در فلان سال فلان نامزد شما، 60هزار راي آورده است! حالا شما به اين افراد بگویيد، فردي كه در شرايط نابرابر در انتخابات حاضر شده، تكليف شرعي و وظيفه ملي احساس كرده و در انتخابات حاضر شده و...به گوششان نميرود. اگر هزار بار بگویيد اين بابا در انتخاباتي كه از ابتدا مشخص بود اجازه توفيق به اصلاحطلبان داده نميشود، ايثار كرده و حضور پيدا كرده و...باز هم به جاي تشويق به او طعنه ميزنند! با اين برخوردها، ديگران به چه الگو و انگيزهاي بايد براي افزايش مشاركت در انتخابات شركت كنند؟
3) گروهي از روزنهگشايان اما اينطور استدلال ميكنند كه هر اندازه فضا بيشتر در اختيار تماميتخواهها قرار بگيرد، آنها استحكاماتشان را قويتر كرده و راههاي بازگشت مردم به عرصه تعيين سرنوشتشان را مسدودتر ميكنند. بنابراين بايد از هر روزنهاي كه امكان دارد، معبري باز كرد تا راه مردم سد نشود. اگرچه كار دشواري است، اما به همان ميزاني كه سخت است، اجر و پاداش دنيوي و اخروي براي روزنهگشايان دارد. اگر پيروز شوند، مبارزه و جهد كردهاند و بهرهها ميبرند. اگر هم پيروز نشوند، ثواب همراهي با حقيقت و مبارزه با ظلم و ستم و تماميتخواهي را برداشت خواهند كرد.آيندگان نيز آنها را تحسين ميكنند. البته در اين مسير نبايد بدون پشتوانه و بدون ضمانت و...پيش رفت. در اين ميان، شخصا معتقد به مقاومت و تلاش براي تعبيه گشايش معابر جديد هستم.